شغل یا پیشه انجام فعالیتی منظم در ازای دریافت پول بوده و اشتغال به معنای داشتن شغل یا پیشه است و امروزه مسئله اشتغال برای جوانان، خانوادهها و دولتها به یکی از دغدغههای اصلی تبدیل شده است که نحوه زندگی آنها را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
تصور حاکم در میان مردم این است که این موضوع از وظایف دولت بوده اما در واقع اگرچه دولتها موظف به توسعه زیرساختها و بسترسازی مناسب و باثبات در اقتصاد و دنیای کسبوکار هستند اما با توجه به شرایط موجود وظیفه اصلی را باید به عهده بخش خصوصی دانست.
متأسفانه این روزها در ارائه آمارها از شغلهای ناپایدار و بدون انطباق با قانون کار بهعنوان اشتغال یاد شده و همین آمارهای اشتباه موجب شده تا بسیاری از استانها و جوانان بیکار از فرصتها و بودجههای در نظر گرفته شده بهمنظور ایجاد اشتغال محروم بمانند.
یکی از مشاغلی که امروزه اکثر افراد فاقد شغل به آن روی میآورند فروشندگی است که با وجود مشکلات بسیار به دلیل نبود شغل مناسب مجبور به فعالیت در این بخش هستند؛ البته فروشندگی بهخودیخود نامناسب نیست بلکه شرایط و برخی مباحث موجب شده تا فروشندگی به دلیل عدم پرداخت دستمزد متناسب با کار کمتر مورد توجه آقایان بوده و بیشتر خانمها به آن ورود کنند.
فروشندگان خانم با مشکلات بسیاری مواجه هستند اما متأسفانه به دلیل شرایط اقتصادی و معیشتی مجبور به فعالیت در این بخش هستند و چهبسا بسیاری از حقوق و مزایای آنها نیز نادیده گرفته میشود که به این منظور با تعدادی از فروشندگان خانم به گفتوگو نشستم.
س.فرهادی در گفتوگو با خبرنگار ما با بیان اینکه مدرک تحصیلی دیپلم دارد و به دلیل شرایط مالی خانواده مجبور به کار کردن شده است، اظهار کرد: اکنون 25 سال دارم و از زمانی که دیپلم گرفتم مشغول به کار شدم.
وی با تأکید بر اینکه فروشندگی مورد علاقهام نبوده و به دلیل نبود شغل مناسب دیگری مجبور به انتخاب آن شدم، گفت: فروشندهها مشکلات بسیاری دارند و برخی کارفرمایان نیز حقوق فروشندگان را کامل پرداخت نمیکنند.
فرهادی با اشاره به دستمزد کم فروشندهها در قبال حجم بالای کار بیان کرد: البته این وضعیت در شهرستانها نسبت به تهران بدتر است و با وجود سنگینی کار و ساعات بیشتر دستمزد چندانی پرداخت نمیشود.
وی با بیان اینکه فروشندگی در مشاغل مختلف را تجربه کرده است، افزود: کارفرماها تقریباً سیاست کاری یکسانی را دنبال میکنند که به نفع فروشنده نیست و بیشتر منافع خود را در نظر میگیرند.
فرهادی درآمد حاصل از فروشندگی را ناکافی دانست و تصریح کرد: حقوقها 600 تا نهایتاً یک میلیون و 200 هزار تومانی با توجه به هزینههای امروزی کفاف مخارج را نمیدهد و اگر هم تأمین هزینههای زندگی را به عهده داشته باشی که دخلوخرج بههیچعنوان همخوانی ندارد.
م. امیری دیگر خانم فروشنده در گفتوگو با خبرنگار ما با بیان اینکه فروشندهها هیچ امنیت شغلی ندارند، ادامه داد: اکثر فروشندگان فاقد بیمه و قرارداد کاری هستند که این موضوع خود یک ناامنی شغلی را برای آنها بهدنبال دارد.
وی با تأکید بر اینکه اکثر کارفرماها شرط بیمه بعد از یک یا دو ماه کار آزمایشی با دستمزد پایینتر از حداقل دستمزد را از ابتدا مطرح میکنند، خاطرنشان کرد: متأسفانه پس از پایان دوره آزمایشی هم عذر فروشنده را میخواهند و بهاینترتیب بیمه و حقوق قانون کاری هم پرداخت نمیشود.
امیری با بیان اینکه پرداخت نامنظم حقوق از دیگر مشکلات فروشندههاست، یادآور شد: با توجه به اینکه بیشتر فروشندهها خانم هستند کارفرماها این اجازه را به خود میدهند همانطور که میخواهند از پرداخت حقوق تا نوع رفتار با فروشنده برخورد کنند.
وی با اشاره به رفتار ناشایست برخی کارفرماها اظهار کرد: کارفرماها نیز همچون سایر افراد جامعه شخصیتهای متفاوتی دارند و برخی از آنها بسیار متشخص و فهمیده بوده و متأسفانه برخی نیز به خود اجازه میدهند هر طور میخواهند با فروشنده رفتار کنند.
امیری با بیان اینکه به دلیل دستمزدهای پایین اغلب فروشندهها خانم هستند، گفت: با توجه به شرایط و نبود شغل مناسب، خانمها با شرایط موجود فروشندگی مجبور به کار هستند و درصورتیکه مشاغلی با وضعیت بهتر باشد فروشندگی نمیکنند.
رهبرزاده فروشنده 40 ساله نیز در گفتوگو با خبرنگار ما با بیان اینکه به دلیل متارکه و وضعیت زندگی برای امرار معیشت خود مجبور به فروشندگی از سن 30 سالگی شده است، تصریح کرد: 10 سال فروشندگی کردهام اما هیچ سابقه بیمهای ندارم.
وی با بیان اینکه مستأجر است و دستمزدش کفاف مخارج زندگی را نمیدهد، افزود: درآمد ماهیانه یک میلیون و 500 هزار تومان با کار تماموقت و مخارج امروزی و اجاره خانههای سنگین نهتنها کفاف نمیدهد بلکه باید برای درآمد بیشتر از طریق کارهای خانگی هم تلاش کنم که این موضوع فرسودگی جسمی و روحی برایم دارد.
رهبرزاده با تأکید بر اینکه هیچ قانون و یا مصوبهای برای حمایت از فروشندگان و نظارت بر کارفرماها نیست، بیان کرد: متأسفانه فروشندگی در جامعه ما سوء استفاده از نیروی کار و بهرهکشی بالا و با پرداخت دستمزد پایین است و صدای فروشندهها بهجایی نمیرسد.
شاید در نگاه اول حرفه فروشندگی چندان سخت به نظر نرسد، اما ساعت کاری طولانی، کار در تعطیلات، مرخصیهای بسیار محدود، رقابت با همصنفان برای جذب مشتریان بیشتر و راضی نگهداشتن آنها با سلیقههای متفاوت ازجمله مشکلات این شغل است؛ افرادی که بهعنوان فروشنده در مغازهها و فروشگاهها کار میکنند، به دلیل رفتوآمد مداوم مشتریها دستکم 80 تا 90 درصد مدتزمان کار خود را در حال ایستاده یا نیمه ایستاده میگذرانند و همین ایستادنهای طولانی آنها را در معرض آسیبهای اسکلتی عضلانی قرار میدهد، همچنین واریس ازجمله بیماریهای عروقی است که با افزایش سن و بالا رفتن وزن تشدید میشود و گردن درد، کمردرد، پادردهای مزمن بهویژه هنگام خواب و استراحت و انواع آرتروز ازجمله آسیبهای حرفه فروشندگی است.
اما این روزها به دلیل دستمزدهای پایین فروشندگی بیشتر خانمها در این حرفه به کار گرفته میشوند و با وجود ساعات بالای کار که باید پرداختها طبق قانون کار و با بیمه باشد اما متأسفانه نه بیمهای در کار است و نه دستمزد قانون کاری و این شگرد جدید هم به کار گرفته میشود که کارفرماها شرط کار آزمایشی یک تا دو ماهه با شرایط خاص خود را عنوان میکنند و بعد از پایان آن مدت عذر فروشنده را میخواهند که این اجحاف بزرگی در حق آنهاست.
آنچه در این میان مهم است نظارت و بازرسی ضعیف بیمه و حتی در مواردی همراهی برخی بازرسان بیمه با کارفرمایان در ارائه فهرست ناقص است که موجب تضعیف حق فروشندگان شده و آنها را از بیمه و دستمزد متناسب با قانون کار محروم میکند و دست فروشندهها نیز به جایی بند نیست و همین امر موجب شده کارفرماها یک و حداکثر دو ماه بیشتر نیروها را حفظ نکرده و تغییر ماهیانه نیروها را شگرد خود کنند که تنها متضرر این داستان فروشندهها هستند که به غیر از تضییع حقوق و ساعات کار زیاد پس از چندین سال فرسایش جسمانی و بیماریهای مختلفی رهتوشه این کار برای آنها خواهد بود و بیمهای هم در کار نیست که به داد آنها برسد و این است قصه پر غصه فروشندگان...