هرچند عمومیت ازدواج در کشور بالاست ، اما امروزه این واقعه مهم زندگی با تأخیر اتفاق می افتد. بررسی وضعیت ازدواج در گروه سنی 29-25 سال بطور خاص، بیانگر افزایش نسبت های تجرد و به بیان دیگر، تأخیر در ازدواج است.
ازدواج، بهعنوان مبنای شکل گیری نهاد خانواده و گذار افراد از جوانی به بزرگسالی، همیشه در افکار عمومی جامعه، تحقیقات علمی و دانشگاهی، و عرصه سیاستگذاری مورد توجه است. ازدواج یکی از مهمترین پدیدههای اجتماعی، فرهنگی و زیستی است که هم متأثر از تحولات جامعه و هم تأثیرگذار بر آن است. از اینرو، با وجود تداوم نسبی در برخی ابعاد، نگرشها و رفتارهای ازدواجی در ایران، در چند دهه اخیر تغییرات چشمگیری را تجربه کرده است. به خاطر همین تغییرات هم در بند دوم سیاستهای کلی جمعیت و همچنین ماده 102 قانون برنامه ششم توسعه بر رفع موانع ازدواج، کاهش سن ازدواج و تسهیل و ترویج تشکیل خانواده تاکید شده است.
به مناسبت «روز ازدواج» گفتوگویی داشتهایم با رسول صادقی، دانشیار جمعیتشناسی دانشگاه تهران و رئیس موسسه مطالعات جمعیتی کشور. در این گفتوگو مسئله ازدواج جوانان و چالشهای پیرامون آن بررسی شده است.
طبق آمارها در ایران در چند دهه اخیر افزایش سن ازدواج اتفاق افتاده است. آیا این افزایش سن ازدواج فقط مخصوص جوانان ایرانی بوده است؟
افزایش سن ازدواج پدیدهای عمومی است که در بیشتر نقاط جهان از جمله کشورهای آسیایی و ایران اتفاق افتاده است. در ایران در سه دهه اخیر میانگین سن ازدواج زنان از 20 به 23 سال افزایش یافته است و برای مردان نیز از 24 به حدود 28 سال افزایش داشته است.
هرچند عمومیت ازدواج در کشور بالاست ، اما امروزه این واقعه مهم زندگی با تأخیر اتفاق می افتد. بررسی وضعیت ازدواج در گروه سنی 29-25 سال بطور خاص، بیانگر افزایش نسبت های تجرد و به بیان دیگر، تأخیر در ازدواج است. در سه دهه اخیر(1365 تا 1395) میزان تجرد برای پسران تا 30 سالگی از 18 به 46 درصد و برای دختران از 9 به 24 درصد افزایش یافته است. هرچند ازدواج هر دو جنس با تأخیر مواجه شده، امّا در زنان علاوه بر برجسته بودنِ تأخیر، الگوی سنّی ورود به ازدواج نیز بیش از مردان دستخوش تغییر شده است. در غرب کشور نسبت تجرد دختران تا 30 سالگی حتی به بیش از 40 درصد می رسد.
برای مثال، شهرستان گیلانغرب در استان کرمانشاه با نسبت تجرد 48 درصد تا 30 سالگی بیشترین تأخیر در ازدواج دختران را دارد. بعد از آن چهار شهرستان سیروان با 46 درصد، بدره با 45 درصد، ایوان با 2 درصد و آبدانان با 40 درصد (در استان ایلام) بیشترین تجربه را در تاخیر ازدواج دختران دارند. ازمنظر جمعیت شناسی، تأخیر در ازدواج دختران طول دورۀ فرزندآوری را کوتاهتر و منجر به تداوم باروری پایین و کاهش آهنگ رشد جمعیت می شود.
پس مسئله تاخیر در ازدواج استان به استان و به عبارتی در هر فرهنگی متفاوت است؟
تفاوتهای استانی محسوسی در زمانبندی ازدواج وجود دارد. استانهای غربی کشور نظیر؛ ایلام، کرمانشاه و کهگیلویه و بویر احمد، بالاترین سن ازدواج را تجربه میکنند در حالی که استانهای شرقی کشور نظیر خراسان های جنوبی، شمالی و رضوی، و سیستان و بلوچستان پایینترین سن ازدواج را دارند. تفاوتها در مقیاس شهرستانی تقریباً دو برابر نوسانها در سطح استان است. برای مثال، میانگین سن ازدواج مردان از 22 سال در شهرستان سیب و سورانِ استان سیستان و بلوچستان تا 30 سال در شهرستان گیلانغربِ استان کرمانشاه و برای زنان از 19 سال در شهرستان خلیلآباد استان خراسان رضوی تا 28 سال در شهرستان گیلانغرب در نوسان است.
عوامل تاخیر ازدواج در ایران چه مواردی هستند؟
تأخیر ازدواج در کشور را میتوان به عوامل ساختاری متعدد مانند گسترش شهرنشینی، افزایش تحصیلات، عدم تعادل در تعداد زنان و مردان در معرض ازدواج، و و تغییرات نگرشی و ایدههای مرتبط دانست.
افزایش تحصیلات، به ویژه در مورد دختران، از عوامل مهمی است که میتواند با افزایش سنوات تحصیل، گذار جوانان به نقشهای بزرگسالی مانند همسری را به تعویق اندازد و نیز از طریق ارائه منابع اطلاعاتی جدید، الگوهای نگرشی و رفتاری جوانان را تحت تأثیر قرار دهد. از این نکته نیز نمیتوان غافل بود که گسترش ارتباطات و افزایش دسترسی به شبکههای اطلاعاتی متنوع و متعدد، تغییر نگرشها و رفتارهای مرتبط با ازدواج را تسریع نموده است.
گسترش شهرنشینی و تغییر الگوی بازار کار، انتقال بین نسلی اشتغال را منقطع ساخته، و استقلال مالی و معیشتی مردان جوان را هم به تعویق انداخته است. گسترش الگوی خانوار هستهای، که در آن همسکنایی زوجین جوان با والدین رایج نیست، از جمله عواملی است که به ویژه در شرایط تورم اقتصادی و افزایش بهای مسکن، میتواند تأمین یکی از مهمترین پیشنیازهای شروع یک زندگی جدید را با مشکل روبهرو سازد. برجستهشدن نقش جوانان در انتخاب همسر و افزایش مخاطرهپذیری ازدواج در اثر گسترش طلاق نیز از جمله عواملی است که فرایند جستجو برای یافتن همسر مناسب را پیچیدهتر و طولانیتر ساخته است.
وضعیت اقتصاد و معیشت چهقدر در تاخیر ازدواج موثر است؟
در وضعیت کنونی جامعه ایران، پدیده ازدواج تحت تأثیر تحولات ساختاری و ارزشی جامعه از یکسو و شرایط نامناسب اقتصادی و بازار کار از سوی دیگر، به عنوان یک مسئله اجتماعی نمود یافته است. به بیان دیگر، تغییر ایدهها و نگرشها پیرامون زمان ازدواج از یکسو، و ناهماهنگی خردهنظامهای اجتماعی و شرایط اقتصادی و اجتماعی درحال گذار ایران از سوی دیگر، ازدواج را برای جوانان به یک مسئله اجتماعی مبدّل ساخته است. بر اساس مطالعات، عوامل مختلفی در تبدیل ازدواج به مسئله اجتماعی و تغییر ماهیت آن از شکل معمول و بههنجار به شکل غیرمعمول و نابههنجار دخالت داشتهاند که مهمترین آنها معضل بیکاری و نداشتن شغل دائم جوانان پسر است.
تجربه نرخ بیکاری 25 درصدی و در مواقعی هم حتی بیشتر در میان جوانان موجب شده است تا جوانان مدت زمان بیشتری مجرد باقی بمانند. بر اساس تحلیل داده های ثبتی و سرشماری در کشور، احتمال تجردماندگی مردان بیکار حدود هشت برابر بیشتر از افراد شاغل است. نرخ بیکاری به طور معکوس با نرخ ازدواج در ارتباط است. به عبارت دیگر بیکاری، ازدواج افراد را به تعویق میاندازد. همچنین، افزایش یک درصدی در نرخ بیکاری حدود 5 درصد نرخ ازدواج را کاهش میدهد. از اینرو، مشکلات بازار کار و بحرانهای اقتصادی منجر به تأخیر در ازدواج میشود.
علاوه براین، عوامل دیگری نظیر مضیقه ازدواج، نداشتن حق انتخاب همسر از سوی دختران، سختگیری جوانان و والدین در امر ازدواج و افزایش سطح توقعات آنها، افزایش گرایش به تحصیلات دانشگاهی، مشکلات مربوط به تهیه مسکن و تهیه جهیزیه، سنگین بودن مهریه و تبدیل شدن آن به یک رسم اجتماعی تفاخرآمیز، دخالت والدین، گسترش بیاعتمادی و ترس از ازدواج، زمینهساز تبدیل ازدواج به یک مسئله اجتماعی شدهاند.
درباره تبدیل شدن ازدواج به یک مسئله اجتماعی بیشتر توضیح میدهید؟
افزایش مشکلات اقتصادی و مؤلفه هایی چون تورم، رکود، کاهش تولید، بیکاری، مصرف گرایی و افزایش سطح انتظارات، آثار منفی بر سن ازدواج جوانان گذاشته و موانع و مشکلاتی را در عرصۀ اقتصادی در سر راه ازدواج جوانان به وجود آورده است. از اینرو میتوان از مسئله ازدواج بهعنوان یک برساخت اجتماعی نام برد. زیرا ریشه در عملکرد ساختارهای نهادی (بهویژه ساختار اشتغال)، اجتماعی (فرآیند نوسازی، تغییر در نقشهای اجتماعی، رواج مصرفگرایی و مادیگرایی در جامعه و نابرابری جنسیتی)، فرهنگی (آداب و رسوم و سنتهای قومی فرهنگی) و شرایط جمعیتشناختی (عدم تعادل نسبتهای جنسی به هنگام ازدواج) جامعه دارد.
در این شرایط، امروزه پدیده ازدواج با سه مسئله «محدودیت دسترسی»، «کاهش امکان» و «تمایل» همراه شده است. طوریکه، افزایش شهرنشینی، تحصیلات و اشتغال مدرن، منجر به تغییر ایدهها و نقشهای اجتماعی جدید شده است. افزایش سطح تحصیلات منجر به افزایش سطح انتظارات اقتصادی جوانان شده است. این افزایش انتظارات با موقعیت نامناسب جوانان در بازار کارِ رقابتی و احساس ناامنی نسبت به آینده همراه شده است.
در مواردی نیز اعمال و هنجارهای فرهنگی بهعنوان مسائل و موانع پیشروی ازدواج عمل کرده و در نتیجه امکان و مطبوعیت ازدواج کاهش یافته و جوانان جایگزینهای دیگری را در این زمینه برای خود متصور شدهاند. بر این اساس ازدواج و تشکیل خانواده به عنوان شاخص انتقال از دورۀ کودکی و جوانی به دورۀ بزرگسالی در مسیر زندگی اهمیت خود را از دست داده است و بیشتر مردم استقلال اقتصادی، داشتن شغل، اتمام تحصیلات و حمایت از یک خانواده را شرط انتقال به بزرگسالی میدانند.
مسائل سیاستگذاری و قوانین و لوایح بر زمین مانده در موضع ازدواج چقدر چهقدر به چالشیتر شدن مسئله ازدواج کمک کرده است؟
بررسی سیاستها و برنامههای مرتبط در حوزه ازدواج و تشکیل خانواده حاکی از آن است که علیرغم برخی از پیشرفتهای به دست آمده، کاستیهای متعددی در این زمینه وجود دارد. بههطور خاص، میتوان از این واقعیت یاد کرد که بسیاری از اسناد و برنامههای ملی تدوین شده در حوزههای مختلف زندگی جوانان (به ویژه در حوزه ازدواج و تشکیل خانواده) طی دو دهه گذشته فقط در حد کاغذ باقی مانده و در مقام عمل به واقع نپیوستهاند.
همچنین، رویکرد غالب برنامهها در بیشتر ادوار زمانی فرهنگی بوده است. این در حالی است که امروزه مسئله ازدواج جوانان بیشتر به اقتصاد برمیگردد. نه تنها حمایت های مالی و اقتصادی دولتی در تسهیل ازدواج کم است بلکه اخیراً شاهد شرط و محدودیت سنی در دریافت وام ازدواج هستیم. روند افزایشی سن ازدواج جوانان در دهههای اخیر نشان میدهد برنامهها وسیاستهای مرتبط با ازدواج جوانان همانند قانون تسهیل ازدواج و قانون ساماندهی ازدواج جوانان بطور مؤثری عملیاتی و اجرا نشدهاند. لذا قوانین مربوطه نیاز به بازنگری دارند و باید آسیبشناسی شود که چرا این سیاستها موفق نبوده و به اهداف مورد نظر نرسیدهاند.
عدم وجود سیاستهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی یکپارچه و طولانی مدت در جهت تسهیل فرایند همسرگزینی و تشکیل خانواده را نیز میتوان در تأخیر ازدواج جوانان سهیم دانست.
سیاست گذاری و برنامه ریزی ها لازم است با تمرکز بر سطح جامعه و ساختارهای اجتماعی مداخلات اجتماعی را در سه حوزه «قابلیت دسترسی» به شریک آیندۀ زندگی که برحسب نسبتهای سنی-جنسی افراد در سن ازدواج سنجش میشود، «امکانپذیربودنِ ازدواج» بهلحاظ بهبود شرایط اقتصادی و «مطلوبیت ازدواج» برحسب ارزش ها و هنجارهای اجتماعی متمرکز شوند.
در کنار محدودیتهای سیاستی در زمینه استراتژی و برنامه ملی منسجم و جامع مرتبط با ازدواج، فقدان طرحها و پیمایشهای ملّی مرتبط با ارزشها و انتظارات ازدواج بارز و مشخص است. از اینرو، اجرای پیمایش ملّی ارزشها و نگرشهای مرتبط با ازدواج ضروری و اساسی است.
تهیه بانکهای اطلاعاتی، انجام پیمایشها و پژوهشهای تکمیلی، از جمله طراحی و اجرای تحقیقات طولی در خصوص ارزشها و نگرشهای جوانان، نیازها و ظرفیتهای آنها میتواند بستر شناختی مناسبی برای سیاستگذاری در مورد ازدواج جوانان فراهم آورد.