مدرسه در خانه یا Homeschooling یک دوره کوتاه مدت یا بلندمدت است که آموزش به وسیله پدر و مادر، بستگان، دوستان یا کارشناسان، در قالب موضوعات مختلف محتوای درسی انجام میگیرد. در این روش، والدین به دور از ساختار رسمی مدارس سنتی به کودکان خود خواندن، نوشتن و حسابکردن میآموزند و آموزشها را به سمت منافع و علائق آنها هدایت میکند. این آموزشها به طور روزانه و با برنامههای درسی منعطف انجام میشود.
روش مدرسهدرخانه ضمن داشتن روشی شبیه مدارس رسمی، از خانه به عنوان مرکز اصلی یادگیری استفاده میکند. البته استفاده از امکاناتی مثل کتابخانهها، مراکز مذهبی، سالنهای ورزشی و... و همچنین مسافرت و گردش در طبیعت از الزامات این رویکرد است.
بهاره سلیمانی؛ دانشجوی دکتری دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات و مجید علیعسگری؛ دانشیار گروه مطالعات برنامهدرسی دانشگاه خوارزمی، به همراه همکارانشان، در مطالعهای به بررسی جایگاه «مدرسهدرخانه» و فرصت یا تهدید بودن آن در کشور پرداختند.
در این پژوهش که به روش «سنتزپژوهی» انجام شد، ۱۲۷ پژوهش داخلی و خارجی مورد مطالعه و بررسی قرارگرفت. سپس ۹۵ اثر شامل کتاب، مقاله و پایاننامه با روشی نظاممند انتخاب، واکاوی و دستهبندی شدند.
بعد از دهه ۱۹۷۰میلادی و همزمان با افزایش جمعیت ایالاتمتحده، خانه به طور جدی تبدیل به یک محل آموزشی مطلوب شد. امروزه نرخ گرایش سالانه خانوادهها به این رویکرد، بین ۷ تا ۱۵ درصد گزارش شده است.
یافتههای این مطالعه نشان داد که در سالهای اخیر، در ایران برخی از خانوادهها که تجارب مدرسهای ناخوشایندی داشته و بعضاً در عرصههای علم و دانش هم، شهرت دارند؛ به آموزش فرزندان خود در منزل رغبت زیادی نشان دادهاند. آنها به دنبال راهحلهایی هستند تا بتوانند از این رویکرد، نه به عنوان جایگزین مدرسه، بلکه به عنوان مکمل آموزشهای مدرسهای استفاده کنند. البته علت اصلی گرایش آنان، علاوه بر نارضایتی از نظام رسمی آموزشی، مزایای مدرسهدرخانه یا به بیان دیگر محبوبیت این روش است. همچنین، والدین کودکان با نیازهای ویژه مدرسه در خانه را بهترین فرصت آموزشی در راستای رفع مشکلات درسی این کودکان میدانند.
همچنین تفکر غالب بر این است که گرایش به این پدیده، تحت تأثیر مستقیم شرایط اقتصادی است در حالی که این خانوادهها در سطح متوسط مالی قرار داشته و جزء خانوادههای مرفه به شمار نمیآیند. البته آنها در عرصههای آموزشی فعال بوده و بعضا تحصیلات عالیه دارند. ضمن آنکه آگاهیهای آموزشی، اجتماعی و فرهنگی آنان نیز، در سطح قابل توجه و مطلوبی قرار دارد.
نتایج بررسیها نشان داد که مشکلات نظام آموزشی ایران، به نارضایتی والدین از مدرسه و آموزش کودکان در خانه منجر شده است. دلایل نارضایتی خانوادهها در دو دست آموزشی و ارزشی جای میگیرند. دلایلی مثل ساعات طولانی آموزش، کلاسهای درسی خشک، تعداد زیاد دانش آموزان، طراحی ضعیف ساختمان مدارس، روشهای تدریس سنتی، کتابمحوری، تکلیفمحوری و نمرهگرایی به عنوان دلایل آموزشی نارضایتی والدین مطرح شدهاند.
دسته دوم دلایل نارضایتی خانوادهها، عوامل ارزشی و در راس آن تضاد ارزشهای دینی و اجتماعی خانه و مدرسه است. در کشور ما، هنجارهای غالب در مدارس به شکل رسمی و در خانه غیر رسمی است. به عنوان نمونه، دیدگاه بسیاری از والدین نسبت به نوع پوشش و حجاب کودکان، سهلانگارانه و در مدارس سختگیرانه است.
در زمینه القای ارزشهای دینی نیز، علاوه بر اینکه مدرسه و خانواده بعضا یکدیگر را نفی کردهاند، فعالیتهای ضعیف دینی مدارس و تلاشهای ناموفق در جذب دانشآموزان، مزید بر علت است. از نظر والدینی که این روش را انتخاب کردهاند، آموزشهای مذهبی مدرسه جنبه تزریقی دارد در حالی که کودکان حق دارند با نظارت والدین و به طور آگاهانه، ارزشهای دینی و اجتماعی خود را انتخاب کنند.
طبق یافتههای این پژوهش، رویکرد مدرسهدرخانه، مانند سایر روشها در نظامهای آموزشی، دارای نقاط ضعفی است که میتوان آن را نوعی تهدید آموزشی به شمار آورد. مواردی همچون عدم رسمیت قانونی، تمسخر از سوی دیگران، نگرانی درباره آینده فرزندان، احتمال عدم امکان ورود به دانشگاه، احتمال خدمت سربازی در شرایط نامناسب، کمبود شیوههای کنترل کیفیت آموزش، صرف وقت زیاد، کمبود امکانات، فرد محوری و عدم وجود برنامه آموزشی ساختار یافته، از جمله مشکلات این روش محسوب میشوند.
به گفته پژوهشگران این تحقیق، دلایلی که رویکرد مدرسهدرخانه را نوعی فرصت آموزشی به شمار میآورد، نسبت به ابعاد تهدیدزای آن برتری دارند. در واقع چنانچه والدین ایرانی بتوانند امکان تحصیل دانش آموزان را، بر اساس نوع نگرش، باورها و تجربیات خود فراهم کنند، آسیبهای مدرسه و نظام آموزشی برای خانوادهها، تبدیل به متغیرهایی قابل کنترل خواهند شد. البته، انتخاب این روش به معنای نفی مطلق آموزش مدرسه ای اعم از دولتی یا خصوصی نیست. بلکه اعتقاد بر این است که خانوادهها در هر شرایطی از زندگی و با هرگونه باور آموزشی یا ارزشی، بتوانند شرایط و امکانات کافی را در زمینه تحصیل فرزندانشان فراهم آورند تا در آینده، هیچ کودکی با هیچ دلیلی، از حق مسلم خود در زمینه تحصیل، محروم نماند.
محققان این مطالعه با توجه به نتایج بهدستآمده، پیشنهاداتی را در زمینه رویکرد آموزشی «مدرسهدرخانه» ارائه دادند:
- انجام پژوهشهای کاربردی با موضوع مدرسهدرخانه
-توجه به رویکردهای نوین آموزشی به ویژه مدرسه در خانه و تصویب قوانین مربوطه
-امکانسنجی راهاندازی مدارسی با رویکردهای نوین و متنوع آموزشی
-شکستن انحصار آموزش رسمی و بسط اختیارات خانوادهها در حوزه امور آموزش و پرورش کودکان
نتایج این مطالعه بهار ۱۳۹۹ در فصلنامه «پژوهش در برنامهریزی درسی» به انتشار رسیده است.