در فرا تحلیل بدست آمده از مطالعه 70 مقاله و پایان نامه، عوامل تجرد قطعی در ایران در سه عامل ذیل دسته بندی گردید: 1-عوامل اجتماعی،2- عوامل اقتصادی،3-عوامل فرهنگی
۱- عوامل اجتماعی
الف) عدم تعادل جمعیتی:
در بازه زمانی ۱۳۵۵ تا سال ۱۳۶۵ بیشترین نرخ رشد جمعیتی در ایران ثبت شده.که این جمعیت در بازه زمانی سال های ۷۵ تا ۸۵ به سن ازدواج می رسند ولی زیرساخت های اقتصادی و اجتماعی برای ازدواج این دختران آماده نبود چون پسران آماده ازدواج نبودند.لذا شماری از دختران در سن ازدواج که متولدین دهه ۵۵ تا ۶۵ بودند نمی توانند همسر مناسبی برای خود پیدا کنند. لذا در این شرایط اجتماعی و عدم تناسب جمعیتی، طبق سنت فرهنگی ایرانی یعنی قدرت انتخاب گری مردانه و تمایل به جوان همسری در مردان
لذا این عوامل در پیوستگی با یکدیگر یک فشار اجتماعی ایجاد کرده ازدواج را برای دختران دور از دسترس کرد ، بواقع وقتی پسران دیر به سن ازدواج رسیدند و دیر فرصت اشتغال پیدا کردند، بنابراین گروهی از دختران فرصت ازدواج را از دست می دهند.
ب) بی عدالتی اجتماعی:
وقتی توسعه جامعه ما نامتوازن است و به صورت مرکز - پیرامونی دنبال توسعه هستیم، این موضوع زمینه تجرد قطعی برای دختران مناطق کم برخوردار، حاشیه نشین و روستایی را فراهم می کند.
براثر مهاجرت پسران از روستاها، در دهه هشتاد خورشیدی در گروه سنی ۳۵ تا ۳۹ سال در مقابل هر ۱۰۰ زن فقط ۸۵ مرد در مناطق روستایی وجود داشته است؛ این نشان می دهد کاهش قابل ملاحظه ای از شانس ازدواج برای دختران در مناطق روستایی و کم برخوردار را داریم.آمار دختران مجرد در روستاها به نسبت جمعیت دو برابر بوده است، این آمار بدان معناست که اگر برای کل کشور تجرد قطعی ۴ بود، برای جمعیت شهری ۳ بود و برای جمعیت روستایی ۵ بوده است.
2-عوامل اقتصادی:
دگرگونی سن ازدواج به طور قطعی با مسائل مختلفی در ارتباط است؛ یکی از آنها مسئله اقتصاد است که ازدواج را تسهیل کند یا مشکل کند؛ در پژوهشهایی که بررسی کردیم، ۴۰ درصد پسران نداشتن شغل را مانع اصلی ازدواج می دانستند. در سال 95 آمار بیکاری دهه شصت که گروه سنی 25 تا 34 ساله هستند، 53 درصد جمعیت بیکار کشور را تشکیل می دهند. همچنین نداشتن درآمد کافی، هزینه بالای تشکیل خانواده هم از عوامل بودند که نتوانستند ازدواج کنند. یادمان باشد که؛ وقتی مردان نتوانند ازدواج کنند طبیعتاً باید دختران به تجرد برسند.
۳- عوامل فرهنگی:
سیاست گذاریهای فرهنگی جامعه ایرانی تاخیر سن ازدواج و تجرد دختران عامل مهمی بود. با اینکه متولیان فرهنگی جامعه ما متکثر و متنوع هستند.اما هیچ کدام برنامه واحد و منسجمی درتنظیم زیست در جنسی جامعه ندارند. نهاد تعلیم و تربیت با مشارکت حداکثری کودک و نوجوان یکی از تاثیرگذارترین نهادهاست که پیرامون نقش خود یعنی رابطه تعلیم و تربیت و تنظیم زیست جنسی جامعه هیچ برنامه منسجم و قابل ارائه ای تاکنون نداشته است.
الف) عدم نوآوری در سبک زندگی ایرانی-اسلامی
نبود مطالعات بین رشته ای و دانش بنیان و نظریه پردازی پیرامون سبک زندگی ایران-اسلامی که به آموزش عمومی گذاشته شود که مردم آموزش ها را ببینند موثر است و اگر آموزش بوده در مقالات، کتاب ها بوده و به دست مردم چیزی نرسیده است.
ب) تغییرات فرهنگی جامعه:
گسترش ارزش های مادی جامعه، نگرش ابزاری نسبت به ازدواج، تغییر نظام ارزشی جامعه، تضعیف ارزشهای دینی در جامعه، مدارای اجتماعی با تجرد پسران، برخی تحصیلات دختران را عامل تجرد دانستند، البته تحصیلات، رشد و شکوفایی دختران برای جامعه فرصت بود اما به رسمیت نشناختن رشد و شکوفایی و استعداد هویت جدید زنان در نظام سنتی خانواده و اینکه نتوانستیم برای این سیاست گذاری و استفاده کنیم، سبب تجرد دختران شد.
لذا تجرد قطعی بر اکثریت افراد جنبه ی تحمیلی دارد، بنظر میرسد اصلی ترین عامل ایجاد این آسیب اجتماعی به سیاستگذاری اجتماعی جامعه ی ایران بر می گرد.
که پیرامون تنظیم زیست جنسی مطالعات عمیقی چه در گذشته و چه اکنون صورت نمی گیرد در حالی که زیست جنسی یکی از عوامل اساسی ایجاد تمدن پایدار در هر جامعه ی است.با این که کشور در دو دهه ی اخیر بطور جدی با این پدیده درگیر شده است.
این گروه از دختران که بواقع جمعیت قابل توجهی نیز هستند، با انواع مشکلات روانشناختی، اقتصادی، اجتماعی و جنسی دست و پنجه نرم می کنند.
اما تاکنون مسئولان کشور جهت حل مشکل این گروه از دختران، اقدام اجتماعی موثری انجام نداده اند و بنوعی می توان گفت که بدست فراموشی سپرده شده اند.