یک روانشناس کودک و نوجوان گفت: کودکان امروز پیش از یادگیری الفبا با دنیای مجازی آشنا میشوند. در چنین شرایطی، سواد دیجیتال برای والدین ضرورتی اجتنابناپذیر است؛ چراکه تنها با شناخت فرصتها و تهدیدهای فناوری میتوانند هم همراه فرزندانشان باشند و هم از آسیبهای پنهان این دنیا پیشگیری کنند.
تحولات پرشتاب فناوری و گسترش روزافزون ابزارهای دیجیتال، سبک زندگی همه ما را دگرگون کرده است. امروز دیگر تلفن همراه، اینترنت و شبکههای اجتماعی نهتنها بخشی از اوقات فراغت، بلکه جزئی جداییناپذیر از آموزش، روابط اجتماعی و حتی هویتیابی نسل جدید شدهاند. کودکان و نوجوانان در محیطی رشد میکنند که دنیای واقعی و مجازی مرزی شفاف با یکدیگر ندارند و تجربه زیست آنها در هر دو عرصه شکل میگیرد.
در چنین شرایطی، والدین با پرسشهای تازهای روبهرو هستند: چگونه میتوان در میان انبوه فرصتها و تهدیدهای فضای مجازی، مسیر سالمی برای رشد فرزند انتخاب کرد؟ چه میزان آگاهی دیجیتال برای ایفای نقش مؤثر در تربیت لازم است؟ چگونه باید بین استفاده سازنده از فناوری و خطرهای آن تعادل برقرار کرد؟ و مهمتر از همه، والدین چگونه میتوانند در کنار حفظ استقلال و اعتماد به فرزند، همراه و راهنمای او در این مسیر پرچالش باشند؟
این پرسشها فقط دغدغه خانوادهها نیست، بلکه نظام آموزشی، سیاستگذاران فرهنگی و روانشناسان نیز با آن درگیرند. زیرا نسل امروز، نسلی است که در بطن فناوری متولد شده و نمیتوان او را از دنیای دیجیتال جدا کرد؛ بلکه باید یاد داد چگونه در آن زندگی کند، یاد بگیرد و رشد کند.
به همین بهانه، در گفتوگویی با هادی قربانی، مشاور، روانشناس و متخصص آموزش مهارتهای رشد و توسعه فردی، به بررسی ابعاد مختلف «فرزندپروری در عصر دیجیتال» پرداختیم؛ موضوعی که بیش از هر زمان دیگری نیازمند نگاه علمی، عملی و آیندهنگرانه است.
* لطفا ابتدا دنیای دیجیتال چه تغییراتی در سبک فرزندپروری ایجاد کرده و مهمترین چالش والدین در این شرایط چیست؟
پیشتر والدین با چند قانون ساده میتوانستند فرزندشان را مدیریت کنند: «بیرون نرو»، «زود بخواب»، «تلویزیون زیاد نگاه نکن». اما امروز، دنیای دیجیتال مرز خانه و بیرون را شکسته است. کودک شما میتواند در اتاق خودش باشد، اما در عین حال در معرض هزاران محتوای آموزشی، سرگرمی یا حتی خطرناک قرار بگیرد.
مهمترین تغییر این است که سبک فرزندپروری از کنترل مستقیم به سمت نظارت هوشمندانه و همراهی فعال رفته است. دیگر نمیشود گوشی را برای همیشه گرفت یا اینترنت را قطع کرد؛ بلکه باید بچهها را برای زندگی دیجیتال تربیت کرد. چالش اصلی والدین این است که چگونه تعادل برقرار کنند؟ چطور هم استقلال فرزندشان را بدهند و هم مراقب آسیبها باشند؟
* ابزارهای دیجیتال و فضای مجازی چه فرصتها و چه تهدیدهایی برای رشد و تربیت کودکان دارند؟
این دنیا دو روی یک سکه است؛ فرصتها شامل دسترسی بیسابقه به دانش، تقویت زبان و مهارتهای شناختی، امکان یادگیری آنلاین، کشف استعدادها (مثلاً در برنامهنویسی یا هنر دیجیتال) و ایجاد ارتباط با فرهنگها و آدمهای جدید است و تهدیدها شامل اعتیاد به بازی و شبکههای اجتماعی، کاهش تمرکز، کمتحرکی و مشکلات جسمی، دسترسی به محتوای نامناسب، بلوغ زودرس عاطفی، و مهمتر از همه کمرنگ شدن روابط خانوادگی و دوستان واقعی است؛ پس همان ابزاری که میتواند نردبان رشد باشد، اگر مدیریت نشود، به پرتگاه تبدیل خواهد شد.
* والدین چگونه میتوانند بین استفاده مفید و آسیبزا از فناوری تعادل برقرار کنند و در عین حال استقلال فرزندشان را نیز حفظ کنند؟
راز موفقیت در یک کلمه است: گفتوگو.
والدینی که فقط دستور میدهند («گوشیتو بده!») معمولاً با پنهانکاری بچهها روبهرو میشوند. اما خانوادههایی که قوانین را با مشارکت فرزندشان میگذارند، موفقترند.
راهکارهایی میتوان در نظر گرفت مثل قوانین شفاف و مشترک؛ مثلاً «یک ساعت بازی بعد از انجام تکالیف»، استفاده مشترک؛ همراه فرزندتان بازی کنید یا فیلم ببینید، الگوسازی؛ اگر والدین خودشان شبانهروز در گوشی باشند، هیچ قانونی اثر ندارد و در نهایت موضوع مهم احترام به استقلال؛ به جای گرفتن گوشی، به فرزندتان بیاموزید مسئولانه استفاده کند.
این تعادل همان نقطهای است که هم اعتماد شکل میگیرد و هم امنیت.
* چه میزان آگاهی و سواد دیجیتال برای والدین ضروری است تا بتوانند نقش مؤثری در تربیت فرزند در عصر دیجیتال ایفا کنند؟
سواد دیجیتال برای والدین امروز مثل یاد گرفتن خواندن و نوشتن در گذشته است؛ ضروری و اجتنابناپذیر. لازم نیست والدین متخصص برنامهنویسی باشند، اما باید شبکههای اجتماعی پرکاربرد بچهها را بشناسند، تهدیدهایی مثل اعتیاد اینترنتی، قلدری سایبری یا محتوای غیراخلاقی را درک کنند و بتوانند درباره این تهدیدها با زبان ساده و صمیمی با فرزندشان گفتوگو کنند.
در واقع هرچه فاصله والدین با دنیای دیجیتال کمتر باشد، فرزندشان کمتر نیاز به پنهانکاری پیدا میکند.
* کودکان و نوجوانان برای حضور ایمن و مسئولانه در فضای مجازی به چه آموزشها و مهارتهایی نیاز دارند و نقش والدین و مدرسه در این زمینه چیست؟
کودکان و نوجوانان باید چند مهارت کلیدی یاد بگیرند؛ سواد رسانهای (تشخیص خبر درست و غلط)، حفظ حریم خصوصی (عدم اشتراک عکس یا اطلاعات شخصی)، مدیریت زمان (توانایی گفتن «نه» به استفاده بیش از حد)، اخلاق دیجیتال (رعایت احترام حتی پشت صفحه موبایل) و نگاه کردن به نقش والدین به عنوان مربی و همراه و نقش مدرسه به عنوان آموزش رسمی و کارگاههای مهارت زندگی.
اگر این آموزشها نباشد، بچهها از فضای مجازی یاد میگیرند؛ و این همیشه امن نیست.
* شکاف نسلی و فاصله دیجیتال بین والدین و فرزندان چه مشکلاتی ایجاد میکند و راههای کاهش آن چیست؟
بزرگترین خطر شکاف دیجیتال این است که والدین فکر میکنند «بچه من فقط بازی میکنه»، در حالی که فرزندشان درگیر دنیای بزرگی از محتوا، روابط آنلاین و تأثیرپذیریهاست. وقتی والدین ندانند چه خبر است، نوجوان راهی جز پنهانکاری پیدا نمیکند.
برای کاهش این فاصله پیشنهاد من به والدین این است کنجکاوی سالم نشان دهید («این بازی رو یادم میدی؟»). بخشی از دنیای دیجیتال فرزندتان را تجربه کنید و به جای سرزنش، شنونده باشید. این شکاف فقط با گفتوگوی دوستانه و تجربه مشترک پر میشود.
* بهترین زمان و شرایط برای ورود کودکان به شبکههای اجتماعی چیست و والدین چگونه میتوانند زمان و نوع استفاده فرزندان از اینترنت را مدیریت کنند؟
بهترین سن ورود به شبکههای اجتماعی پس از 13 سالگی است، آن هم با نظارت و آموزش. قبل از این سن، کودک هنوز توانایی درک کامل خطرات را ندارد. البته حتی در این سن هم همه پلتفرمها مناسب نیستند؛ مثلاً اینستاگرام به هیچ وجه برای نوجوانان زیر 18 سال توصیه نمیشود.
اصول مدیریت استفاده با زمانبندی مشخص؛ مثلاً دو ساعت در روز یا در مکان مشترک مثل استفاده از اینترنت در اتاق نشیمن نه اتاق خواب و در نهایت گفتوگو درباره محتوا نه صرفاً محدود کردن، بلکه فهمیدن آنچه بچهها میبینند و میآموزند.
* اگر والدین احساس کنند فرزندشان بیش از حد درگیر فضای مجازی شده، چه راهکارهای عملی میتوانند برای بازگرداندن تعادل به کار بگیرند؟
اولین قدم، قطع ناگهانی اینترنت یا ضبط گوشی نیست؛ چون نتیجهاش جنگ خانوادگی و پنهانکاری است.
راهکارهای عملیمیتواند شامل گفتوگوی صبورانه، ایجاد فعالیتهای جایگزین مثل ورزش، هنر، گردشهای خانوادگی، کاهش تدریجی زمان استفاده، نه محدودیت یکباره و الگوسازی والدین باشد. اگر پدر و مادرها خودشان مدام در گوشی باشند، محدودیتها بیاثر میشوند. در موارد شدید، مراجعه به مشاور کودک و نوجوان (حتی به صورت آنلاین) نیز ضروری است.
* ممنون از شما، به عنوان کلام پایانی اگر نکتهای هست بفرمائید.
فرزندپروری در عصر دیجیتال یعنی یاد گرفتن یک مهارت جدید؛ ترکیب عشق، آگاهی و سواد رسانهای. والدینی موفقاند که بهجای ترس از تکنولوژی، آن را بشناسند، چارچوب بگذارند و همراه فرزندشان در این مسیر قدم بزنند. اگر دیروز به فرزندمان دوچرخهسواری یاد میدادیم، امروز باید به او یاد بدهیم چطور در جاده شلوغ فضای مجازی، سالم و ایمن حرکت کند.
* تربیت در دنیای دیجیتال نیازمند رویکردی تازه است
این گفتوگو به روشنی نشان میدهد که فرزندپروری در عصر دیجیتال نه صرفاً یک تهدید خاموش است که باید از آن گریخت و نه یک فرصت طلایی بدون مرز و محدودیت؛ بلکه واقعیتی پیچیده و چندوجهی است که همه خانوادهها ناگزیر با آن روبهرو هستند. ابزارهای دیجیتال بخشی جدانشدنی از زیست امروز کودکان و نوجوانان شدهاند؛ پس پرسش اصلی دیگر این نیست که «آیا باید اجازه داد؟» بلکه این است که «چگونه باید هدایت کرد؟».
آنچه بیش از هر عامل دیگری اهمیت دارد، سطح آگاهی والدین، گفتوگوی مستمر و همراهی فعالانه آنان است. خانوادههایی که به جای سرزنش یا قطع ارتباط دیجیتال، بر آموزش، الگوسازی و ایجاد اعتماد تمرکز میکنند، فرزندانی توانمندتر و مسئولتر در دنیای مجازی پرورش میدهند. آیندهی کودکان امروز در گرو همین انتخابهای آگاهانه است؛ انتخابهایی که میتوانند فضای مجازی را از تهدید به فرصت، و از دغدغه به بستری برای رشد و یادگیری بدل کنند.
در نهایت، تربیت در دنیای دیجیتال نیازمند رویکردی تازه است؛ رویکردی که ترکیبی از مرزهای روشن، آزادی مسئولانه و مهارتآموزی عملی باشد. اگر والدین این سه اصل را جدی بگیرند، نسل آینده نهتنها قربانی اعتیاد دیجیتال نخواهد شد، بلکه میتواند از این ابزارها برای شکوفایی فردی و اجتماعی بهرهمند گردد.