اگر بخواهیم برای زندگی طلبگی مزهای در نظر بگیریم، بیدرنگ طعم ملس بیشتر برازنده است، نه اینکه شیرینی و سختیاش به یک اندازه باشد نه، البته که سختیاش بیشتر است اما لحظههای ناب شیرینش توازونی میآفریند به وسعت برابری با سختیهایش.
با همه سختیها و شیرینیها اقدامات فرهنگی زوج جهادگر در منطقه رواسان تبریز به بار نشسته و آنها معتمد اهل محل شدهاند.
زوجی که دیدن محرومیت فرهنگی منطقه، افزایش طلاق و جمعیت زنان بیسرپرست و بدسرپرست در این منطقه باعث شد آنها دغدغه اقدامات فرهنگی را داشته و بدون هیچ چشمداشتی برای محرومیتزدایی منطقه تلاش کنند.
این زوج جهادی به نام حجتالاسلام علی امانزاده و فرزانه اسدزاده حالا به یک چهره شناخته شده در منطقه تبدیل شدهاند و خانه آنها مامن افراد نیازمندی است که برای رفع مشکلات خانوادگی، مالی معیشتی و فرهنگی خود به آنجا پناه میبرند. با این زوج جهادگر هم کلام شدهایم تا با دغدغههای آنها در مسائل و موضوعات مشترک سهیم شویم.
فعالیت خانم اسدزاده در کانون فرهنگی «وارثان انتظار» حلقه وصل این زوج برای زندگی مشترک میشود. فعالیت در حلقه صالحین پایگاههای مقاومت و کانون وارثان انتظار باعث شده بود فعالیتهای فرهنگی شاکله وجودی آنها را تشکیل دهد.
گستره فعالیتهای فرهنگی و جهادی همچنان ادامه داشت و این دختر و پسر جوان توسط یک دوست مشترک به همدیگر معرفی میشوند و بعد از صحبتهای اولیه و مشورت کردنها و آشنا شدن خانوادهها با همدیگر قرار خواستگاری و جواب مثبت عروس خانم فرهنگی، باعث میشود آنها به یک زوج فرهنگی تبدیل شده و فعالیتهای خود را با همدیگر انجام دهند.
عروس و داماد جوان به جای هزینههای تجملاتی برگزاری مراسم عقد و عروسی تصمیم میگیرند از هزینههای اضافی کم کرده و به جای آن تمام مخارج را برای خرید خانه صرف کنند و به جای اینکه مستاجر شوند، صاحبخانه باشند.
آنطور که حجتالاسلام امانزاده میگوید: زندگیمان را سال 92 با سادهترینها شروع کردیم، خرید عروسی بسیار ساده بود و بالاخره عروسی ساده با پابوسی امام رضا (ع) همراه شد. پول جهیزیه و طلای عروسی و قرض و بدهی شد، خانهای 70 متری در گوشهای از شهر تبریز به نام رواسان.
وی ادامه داد: تا قبل از عروسیمان حتی نام این منطقه را هم نشنیده بودیم اما همه توان مالیمان را گذاشتیم تا طعم مستاجری را نچشیم، زندگی در این خانه باعث میشد روز به روز با محرومیت منطقه آشنا شویم، محرومیتهایی از جنس فرهنگ و آسیبهای اجتماعی که عمدتا از ناآگاهی و بیاطلاعی ناشی میشود.
آنجا که سرازیری کوچههایش در فصل زمستان مادری را سه ماه تمام خانهنشین میکرد تا استخوان پای ترک خوردهاش ترمیم شود، آرام و قرار زندگی بیدغدغه را از ما که طعم محرومیت را هم چشیده و هم به دل داشتیم ربود و ما را در انجام اقدامات جهادی راسختر کرد.
تلاش برای خرید چادر با چند هدف
خانم فرزانه اسدزاده با اشاره به فعالیت جهادی همسرش ادامه داد: با توجه به اینکه حاج آقا در دوران جوانی و طلبگی در اردوهای جهادی مختلف شرکت کرده بود تجربه کافی در کار جهادی را داشت و همواره مرا نیز تشویق میکرد. همیشه اقدامات کوتاهی انجام میشد اما در یک اتفاق جرقه کار جهادی به صورت منسجم از سال 96 در ذهن ما ایجاد شد.
وی ادامه داد:همزمان با ماه مبارک رمضان و کارهای تبلیغاتی برای بانوان و آقایان همسرم به دلیل عدم وجود پایگاه خواهران در این منطقه شروع به برگزاری کلاسهای تابستانی برای نوجوانان دختر این منطقه کرد. در این بین چهار نفر از روزه اولیها با وجود جثه ضعیف تمام ماه مبارک رمضان را روزه گرفتند. این فکر به ذهنمان رسید که چگونه میتوان کاری کرد که هم تشویقی برای این دختر بچهها باشد و هم اینکه اهالی بدانند این کودکان با وجود ضعف بدنی تکلیف شرعی خود را انجام می دهند.
این فعال فرهنگی گفت:از طرفی خانواده این چهار دختر از لحاظ مالی تمکن خوبی نداشتند و تهیه چادر برای فرزندانشان اولویت چندانی برایشان نداشت. تصمیم گرفتیم بنا به علاقهای که به حجاب از خود نشان میدادند برای آنها چادر تهیه کنیم.
وی ادامه داد:برای تامین هزینه چادرها به دوستان و آَشنایان اطلاعرسانی کرده و موضوع خرید چادر را مطرح کردیم به لطف خدا مبلغی جمعآوری شد. وقتی برای تهیه چادر همراه آن دختر بچهها به فروشگاه مراجعه کردیم مالک فروشگاه (ستیا) استقبال کرد و سود فروش خود را دریافت نکرد و با مبلغ خیلی مناسب توانستیم دل این دخترها را شاد کنیم.
اسدزاده خاطرنشان کرد: شروع کار جهادی از این اتفاق به صورت جدیتر صورت گرفت و چون میخواستیم فعالیتهای ما مسجد محور باشد در ابتدا سعی کردیم مسجد صاحب الزمان (عج) منطقه رواسان که به حالت راکد بود رونق بخشیم به همین جهت همسرم پیشنماز این مسجد شد و کم کم ما فعالیتهای خود را از همین مسجد شروع کردیم.
بخش دیگری از فعالیتهای فرهنگی این زوج جهادی رفع اختلافات خانوادگی در این منطقه است که خانم اسدزاده در این زمینه افزود: موضوعات خانوادگی همچون طلاق و افزایش خانوادههای بیسرپرست یا زنان خودسرپرست و بدسرپرست به یک موضوع حاد تبدیل شده است. در کنار آن سطح سواد پایین و نداشتن تحصیلات باعث شده بود درک افراد از مشکلات پیش آمده بسیار پایین بوده و زودتر از همه چیز به طلاق و جدایی فکر کنند در حالی که بسیاری از ناراحتیها و مشکلات خانوادگی با وساطت همسرم و صحبت کردن با طرفین ختم به خیر میشد.
تعطیلات نوروز 99 با طعم کرونا
بخش عمدهای از فعالیت این زوج جهادی در این منطقه همزمان با شیوع ویروس کرونا انجام میگرفت. به دنبال قرنطینه عمومی در کشور و بیکاری ناگهانی پیش آمده در اواخر سال ۹۸ تامین معیشت برای همگان مشکلساز بود اما قشر ضعیف جامعه به مانند همیشه آسیب بیشتری دیده بودند.
مراجعات حضوری به در خانه آنها و تماسهای تلفنی هر روز بیشتر میشد،بهطوریکه امانزاده تعریف میکند: بیشتر اهالی منطقه از درآمد کارگری روزگار خود را میگذرانند بعد از شیوع کرونا بسیاری از اهل محل بیکار شده بودند و مراجعات حضوری به خانه ما زیاد شده بود، یادم میآید اواخر اسفند 98 که با شدت گرفتن کرونا مساجد تعطیل شده بود یک شب که به اتفاق هم در منزل نماز مغرب را اقامه میکردیم در طی خواندن نماز چندین نفر به در خانمان مراجعه کردند.
وی اضافه کرد: این مراجعات ما را بر آن داشت تا حرکتی کنیم تا حداقل درد کوچکی از معیشت مردم این منطقه را التیام بخشیم به همه کسانی که میشناختیم پیامک زده و تماس گرفتیم، در عرض چند روز مبلغی جمعآوری شد و با این مبلغ بستههای معیشتی تهیه و با کمک اعضای گروه جهادی در بین اهالی منطقه پخش گردید.
این فعال اجتماعی گفت:دعاهای انرژیبخش خانوادههای محروم و کم برخوردار چنان انرژی به ما داد تا به امروز با راهاندازی گروههای مختلف خیریه همچنان از مشکلات اهالی منطقه گرهگشایی میشود. بعد از توزیع بستههای معیشتی همسرم تصمیم گرفت با استفاده از ظرفیت افراد خیر و بنیادهای نیکوکاری موسسه خیریه مسجد صاحب الزمان (عج) را تشکیل دهد. بعد از تشکیل موسسه خیریه اقدامات ما در قالب کمکرسانی معیشتی، تهیه جهیزیه، پرداخت وام ضروری و .. به شکل منسجمتری ادامه پیدا کرد.
امانزاده افزود:در عید نوروز سال ۹۹ که قرنطینه سراسری اعلام شده بود، تعطیلات عید این زوج جهادی با اقدامات ضدکرونایی سپری شد، روزهایی که مردم نگران نحوه غسل و تدفین اموات کرونایی بودند، همان روزها که شایعات دفن دسته جمعی اسیدپاشی و ... بر اموات کرونایی اوج گرفته بود، عدهای پا به عرصه جهاد گذاشته و مسوولیت شرعی کفن و دفن را بر عهده گرفتند. وقتی که حتی فرزندان متوفی کرونا اجازه نزدیک شدن را نداشتند وظیفه طلبههای جهادگر این بود که در کنار سایر عوامل کفن و دفن و در نزدیکترین مکان ممکن برای میت نماز بخوانند حاج آقا امانزاده نیز به مانند سایر جهادگران دغدغهمند به انجام این فرضیه شرعی پرداخت.
زمانی که آقای امانزاده به همراه سایر طلبههای جهادی به غسل و تدفین متوفیان کرونایی و ضدعفونی معابر میپرداختند، همسرش نیز در طرح غربالگری ۴۰۳۰ همراه کادر بهداشت و درمان بود تا آنجایی که میتواند در شناسایی این بیماران نقش داشته باشد تا با راهنماییها و توصیههای داده شده از ابتلای سایرین پیشگیری کرد و این حس مسوولیت طعم شیرینی داشت که آنها در مقابل این مسوولیت با خدا معامله میکردند.
امانزاده در ادامه گفت: دیدگاه ما به کرونا یک مقطعی از آزمایش الهی است که دیر یا زود رفع خواهد شد اما آنچه میماند حرکتها و قدمهای افراد در این گرفتاری همهگیر است، مانند دوران جنگ...
سرپرست گروههای جهادی
این زوج جهادی هر کدام سرپرست یک گروه جهادی هستند که فعالیتهای مختلف فرهنگی، آموزشی و مذهبی انجام میدهند. خانم اسدزاده سرپرستی گروه جهادی شهید "علیپور" و همسرشان مسوول گروه جهادی "منتظران ظهور" هستند.
اسدزاده در مورد چگونگی تشکیل این گروه جهادی گفت: گروه جهادی شهید "علیپور" سال 98 شکل گرفته است، در این گروه سعی میشود با تکیه بر ظرفیتهای نوجوانان و تجربیات بانوان بسیجی پایگاه شهید باکری مسجد میانه در اموراتی مانند بحث آموزشهای مختلف، رسیدگی به اوضاع مدرسه، فضاسازی برای مناسبتهای مختلف، امورات فرهنگی مغفول در مدرسه مانند اینکه مراسم مذهبی در مدارس با کمترین بازخورد انجام میگیرد فعالیت کنند.
وی افزود:: در سال 98 مراسم افطاری برای دانشآموزان اعم از دانشآموزان کم بضاعت و بیبضاعت به همراه اولیا به تعداد 250 نفر به کمک خیران و بدون کمترین دخالت اولیای مدرسه انجام گرفت که در بین اجراکنندگان این طرح در بین مدارس بیشترین تعداد نفرات مهمان را داشتیم. این افطاری به همت دانشآموزان و بانوان بسیجی پایگاه شهید باکری مسجد میانه صورت گرفت.
این فعال اجتماعی با اشاره به فعالیت جهادی دانشآموزی در مدارس خاطرنشان کرد: تابستان سال 98 به همت گروه جهادی شهید علیپور به سه گروه چند نفره تقسیم شدیم و کارهایی اعم از فضاسازی هفته دفاع مقدس، مرتب کردن کتابهای کتابخانه، آماده کردن نمازخانه، مرتب کردن پروندههای راکد سالهای گذشته انجام گرفت.
مراسم یادبود سردار شهید حاج قاسم سلیمانی که حتی در مدرسه بنر تسلیت ایشان هم نصب نشده بود به همت گروه جهادی مدرسه و مسجد انجام گرفت همچنین برای حذف ظروف پلاستیکی کیسههای یادبود پارچهای به همت بانوان مسجد دوخته شد و غذای سالم توسط آنها طبخ و برای پذیرایی استفاده شد. امورات مربوط به فضاسازی و اجرا و گروه سرود و ... هم توسط دانشآموزان انجام گرفت.
ساخت و پخش بیش از یکهزار عدد گلدانهای شیشهای با هدف گرامیداشت عید غدیر در سطح شهر یکی از فعالیتهای چشمگیر فرهنگی گروه جهادی شهید علیپور بوده است.
هدیه خداوند در ماه مبارک رمضان 1400
یکی دیگر از فعالیتهای شاخص گروه جهادی شهید علیپور، تهیه و توزیع افطاری در میان خانوادههای بیبضاعت و محروم است. امسال نیز پخت و توزیع افطاری با شکوه تمام به تعداد ۶ هزار پرس غذا انجام گرفت،خانم اسدزاده در تشریح این مراسم گفت: در اوایل ماه مبارک رمضان به پیشنهاد مدیر حرکتهای جهادی استان در جهت برگزاری مراسم افطاری ساده نامه درخواستی به بنیاد علوی در تهران نوشته شد، بعد از چند روز در جواب نامه ما مصوب شده بود در جهت حمایت از مراسم افطاری ساده ۷۰۰ کیلو برنج ایرانی به گروه جهادی شهید علیپور تعلق گرفت.
وی یادآور شد: شنیدن این خبر خیلی مرا خوشحال کرد این پیشامد را لطف و هدیه خداوند میدانستیم که شامل حال ما شده است از یک طرف خوشحال بودم و از طرف دیگر حجم انبوه کار مرا دچار استرس می کرد. 700 کیلو برنج یعنی ۶ هزار پرس غذا، برای درست کردن غذا به یک آشپزخانه صنعتی نیاز داشتیم و تهیه کردن خورشت آن نیز موضوع دیگری بود.
ایت بانوی خیر اظهار کرد: بدون از دست دادن وقت دست به کار شدیم و برای تهیه خورشت از ظرفیت خیران شهر استفاده کردیم و نهایتا با هماهنگیهای صورت گرفته و به کمک عوامل حوزه دو کوثر ناحیه غدیر با گروه 40 نفره ۶ هزار پرس غذا در آشپزخانه صنعتی دانشگاه تبریز پخته شد و در شبهای قدر در منطقه هدف این گروه همچنین سایر مناطق حاشیهنشین شهر توزیع شد.
اختلافات و شیرینیهایی از جنس جهاد
امانزاده در مورد زندگی مشترک خود میگوید: بیشک همراهی هر دو طرف در فعالیتهای جهادی حرف اول را میزند. خیلی وقتها پیش میآید که ما بر سر فعالیتهایمان اختلاف نظر داریم اما همواره سعی کردهایم کم و کاستیهای یکدیگر را جبران کنیم. خیلی از دلخوشیهای خود را در حل یک مشکل از خلق خدا خلاصه کنیم.
اسدزاده نیز در ادامه،یکی از خاطرات شیرین زندگیشان را مربوط به فعالیت جهادی امسال میداند و در این باره میگوید: امسال سالگرد ازدواجمان با میلاد امام حسن مجتبی (ع) در ماه مبارک رمضان مصادف بود. از هفتهها قبل در ذهن خودم برای آن روز برنامهریزی میکردم ولی شرایط و موقعیت بهگونهای قرار گرفت که آن روز نتوانستیم در کنار هم باشیم، چرا که از اول صبح من در گوشهای از شهر مشغول تهیه و تدارک بستههای معیشتی بودم و همسرم در گوشهای دیگر در حال توزیع افطاری ساده... در پایان روز تنها ارسال یک پیام تبریک و لذت یک کار جهادی حاصل هشتمین سالروز ازدواجمان شد.
اسدزاده در پایان صحبتهای خود طعم ملس را برازنده زندگی طلبگی و جهادی دانست و گفت: بزرگترین دغدغه الان زندگیام، بنده خوب خدا بودن و تربیت فرزندان صالح است. اگر بخواهیم برای زندگی طلبگی که با فعالیتهای جهادی همراه است، مزهای در نظر بگیریم بیدرنگ طعم ملس بیشتر برازنده است! نه اینکه شیرینی و سختیاش به یک اندازه باشد نه...البته که سختیاش بیشتر است اما لحظههای ناب شیرینش توازونی میآفریند به وسعت برابری با سختیهایش. از طرفی وقتی پای خدا برای هر لحظه از زندگیت باز شود همه چیز رنگ و بوی دیگر میگیرد، زندگی با یک طلبه برای من یعنی باز شدن پای خدا در زندگیم و چه خوشبختی بالاترین از این.
جبهه جهاد تعطیلی ندارد
امانزاده نیز در پایان صحبتهایش با اشاره به شرایط حساس کنونی کشور گفت: هر جا که احساس نیاز شود، فعالیت میکنیم. اگر دیروز مهار کرونا جبهه جنگ و مقطع حساس کشورمان بود و امروز مسئله انتخابات و امیددهی به جامعه، جبهه جنگ یک مبارز است، فعالیتهای امیدآفرینی و تشویق برای شرکت در انتخابات را از ماههای قبل با مطالعه آغاز کردهایم و امروز فعالیت و جهاد در این جبهه را از واجبات زندگی مشترک خود میدانیم.