آقای مهدی نصیری در برنامه زاویه با حجاب قانونی مخالفت کرد. کل استدلال آقای نصیری دو جمله است. اول اینکه با زور نمی شود جامعه را با حجاب کرد چه آنکه تجربه رضاخان نیز همین نشان داده است. دوم اینکه مردم مخالفند.
نقدی بر اشکال مهدی نصیری درباره حجاب
آقای نصیری در برنامه زاویه با حجاب قانونی مخالفت کرد. کل استدلال آقای نصیری دو جمله است. اول اینکه با زور نمی شود جامعه را با حجاب کرد چه آنکه تجربه رضاخان نیز همین نشان داده است. دوم اینکه مردم مخالفند.
چند نکته در این رابطه:
1.اول اینکه ما حجاب اجباری نداریم. الزام قانونی داریم. الزام قانونی خودش برآمده و با امضای رای اکثریت است. اگر وجاهت دموکراتیک قانونگذاری رازیر سوال ببریم سنگ روی سنگ بند می شود؟ ازفردا هر کس بگوید فلان قانون رامردم مخالفند چه کنیم؟ با کدام منطق باید بپذیریم شاخص اکثریت نزدشماست؟
.مقایسه الزام حجاب در جمهوری اسلامی با الزام رضاقلدر از مبنا دچار اشکال است. مثل اینکه کسی قانون در دیکتاتوری را با قانون درجمهوریت مقایسه کند. انشالله که روشنست دچار چه اشتباه فاحشی شده اند. الزام قانون در جمهوریت پشتوانه رای مردمی دارد نه قلدری یک دیکتاتور.
3. آقای نصیری گفته اند الزام حجاب ثمر نداشته است. از کجا فهمیدند؟ اینکه وضع حجاب بدتر شده است یعنی الزام ثمرنداشته است؟ بازهم دچار اشتباه عجیب شدند. جامعه ما در یک مبارزه است. اساسا مقایسه نقطه ای در فهم رفتار جامعه در حال مبارزه غلط است.
جامعه ای که تحت هجمه های فرهنگی و تمدنی است با همین میزان حجاب نیز یک جامعه عفیف است. سوال اینست که اگر الزام حجاب نبود وضع بدتر بود یا بهتر؟ مثل اینکه فردی خلاف جریان اب پارو بزند. قدرت فرد را در عقبگردش نباید دید. مهم اینکه اگر خلاف آب پارو نزده بود، همین میزان عقب رفته بود؟
4. آقای نصیری معقدند مردم بدحجاب شده اند. این حرف نیز غلط است. اساسا مقایسه تقوا و دینداری مردم در مبارزه آنهاست نه تغییر ظاهری شان. مساله حجاب در ایران ناشی از غربزدگی است نه کاهش دینداری. انشالله فرق ایندو روشن است. لذا اتفاقا مردم با همین میزان حجاب نیز رشد دینداری داشته اند.
5. گفتند قانون حجاب نتواسته مردم را باحجاب کند. آیا تصور کردیم الزام حجاب برای باحجاب کردن بی حجاب هاست؟ الزام حجاب برای صیانت از یک جامعه دینی است. لذا هدف الزام تنها باحجاب کردن نیست و دفاع از حیا و عفت جامعه است که هم برای مرد است و هم زن. برای صیانت از ظاهر یک جامعه دینی است.
6. میگویند چرا وقتی تبعیض وجود دارد قانون حجاب باید اجرا شود. این هم از آن استدلال های آنچنانی است. اگر سازمان ثبت احوال به وظیفه اش عمل نکرد، سازمان آب و فاضلاب هم تعطیل کند؟ فردا اگر دزد، خانه آقای نصیری را زد بگوئیم چون بقیه نهادها درست عمل نمی کند پی گیری دزد هم اشتباه است؟
7. می گویند حجاب را باید فرهنگی ترویج کرد. سلمنا. خب؟ ترویج فرهنگی به معنی نفی الزام است؟ همه قوانین نیازمند فرهنگ سازی دارند. مگر بستن کمربند فرهنگ سازی نمی خواهد؟ خود الزام هم جزئی از ساخت فرهنگ است.
8.گفته اند در پذیرفتن دین و اعتقادات آزادی است پس مردم حق دارند حجاب را نپذیرند. مقدمه درست و نتیجه غلط. مردم در انتخاب دین آزادند نه انتخاب اجزای دین.ضمن اینکه حجاب امری اجتماعی است نه فردی. مردم درانتخابی آزادند که به دیگری ضربه نزند. آیا حجاب درخیابان مثل نماز در پستوخانه است؟
9. می گویند با حجاب موافقم اما با الزامش نه. مثل اینکه کسی بگوید با دروغ مخالفم اما با حرمتش نه. برادرم حجاب خودش یک الزام دینی است. چطور ممکن است با حجاب موافق باشید ولی با الزامش نه. همان که از ضرورت حجاب گفته از الزامش گفته است. مگر دلبخواهی و سلیقه ایست؟