لیلی عاج کارگردان نمایش «کجایی ابراهیم» عنوان کرد: حوزه دفاع مقدس همیشه برایم جذاب و مورد علاقه بوده و دوست داشتم یک فرصتی پیش بیاید و ایده و خلاقیتم را در این عرصه به نمایش بگذارم ، در واقع یک خودآزمایی برایم شد که مطالعه زندگی شهید ابراهیم هادی این شانس را به من داد.
ویژه نامه چهلمین سالگرد آغاز دفاع مقدس: نمایش «کجایی ابراهیم» با نگاهی به زندگی شهید ابراهیم هادی و مقارن با هفته دفاع مقدس به کارگردانی و نویسندگی لیلی عاج قرار است اجرایش را از امروز اول مهرماه در تماشاخانه سرو آغاز کند.
بازیگران (به ترتیب ورود به صحنه): سید جواد حسینی، سیامک زینالدین، مرتضی عبداللهی، نهال حاجیان، شهروز آقایی، یزدان دارابی، مهدی جعفریپور، علی چاقوچی هستند.
لیلی عاج که قرار بود نمایش معده طبقه متوسط را امسال به اجرا ببرد اما این کار به اجرا نرسید و نمایش کجایی ابراهیم برای جشنواره تئاتر مقاومت انتخاب و بعد هم تصمیم بر این شد که در هفته دفاع مقدس این نمایش به اجرای عموم در تماشاخانه سرو در بیاید. این هم یک کار جدی در عرصه جنگ و دفاع مقدس درباره زندگی شهید ابراهیم هادی است که عاج این کار را اولین بار در جشنواره نمایشنامه نیوسی اقتباسی گام دوم سال گذشته در مشهد اجرا کرد و جایزه اول را نیز برای این نمایش دریافت کرد.
عاج معتقد است که کاراکتر شهید ابراهیم هادی خیلی جذاب بوده و به شدت تأویل امروزی دارد. «لیلی عاج» کارگردان و نمایشنامه نویس موفق تئاتر ایران سال هاست که توانسته با موضوعاتی که در عرصه نمایشی انتخاب می کند، تأثیراتی در زندگی آدم ها، اصناف و به ویژه کارگران بگذارد. وی نگاه دقیقی به معضلات طبقه کارگر دارد و بدون اینکه شعار بدهد، دردناک ترین انسانی را مطرح می کند و می تواند در زندگی عده ای اثرگذار باشد.
وی در جشنواره های مختلفی از جمله تئاتر فجر جوایز کسب کرده و سال گذشته با نمایش «کمیته نان» درباره کولبران و زندگی آنها به مشکلات صنفی و معیشتی کارگران پرداخت. پیش از این نیز نمایش «قند خون» را درباره زندگی کارگران اخراج شده کارخانه قند ورامین به صحنه برد. در ارتباط با نمایش کجایی ابراهیم به مناسبت افتتاح این کار با لیلی عاج گفت وگو کردیم که به مشروح زیر است:
*در این مدت که مشغول تدارک اجرا و آماده سازی نمایشنامه بودید برایمان بفرمایید که آیا نمایشنامه دستخوش تغییری هم شده یا نه؟
بله نمایشنامه تغییراتی داشته است مخصوصا پایان بندی آن متفاوت شده. وقتی یک کارگردان وارد پروسه اجرا می شود، نسبت به شرایط، ریتم کار و زمان بندی کم و زیاد همه چیز دستش می آید. از سوی دیگر هم برایم خیلی مهم بود که به دلیل شرایط کرونایی اجرای نمایش از شصت دقیقه بیشتر نشود، وگرنه اگر قصه را همانطور که بود کار می کردیم، تا 75 دقیقه زمان هم می رسید، اما به خاطر کروسا و ماسک و شرایط دشوار بهداشتی بیش از یک ساعت نه خوشایند و نه انسانی است که مخاطب را در سالن نگه داریم.
البته منظورم این نیست که چیزی را از کار حذف کردم، ولی ریتم را تندتر و پایان بندی کار را متفاوت کردم. بنابراین کار با آن چیزی که در نمایشنامه اصلی قرار است در این ایام رونمایی شود، متفاوت شده است، اما بهرحال فضا همان است و تنها یک صحنه کوچک پایان به آن اضافه شده است. حال ممکن است یک کارگردان دیگر برای اجرای ایده های دیگری داشته باشد.
*منظورتان از این حرف چیست؟
ببینید مثالی بزنم نمایشنامه من مناسب سالن دوسویه است چرا که تمام تخیل من بخاطر کانال کمیل براساس سالن دو سویه شکل گرفته، اما بهرحال در تماشاخانه سرو امکان دو سویه بودن سالن نبود، یکی از چیزهایی که باعث شد اندکی کار را به تعویق بیاندازم همین بود که امکان دو سویه بودن را در کار نداشتیم و به نظر من انگار چیزی از کار کم می شد، برای همین یک پایان کوچکی به نمایش اضافه کردیم تا قدری این حال و هوا را مفید و منسجم تر کند و اگر کاستی در ریتم و جمع شدن کار وجود دارد ، آن را از بین ببرد.
*چطور شد به زندگی شهید ابراهیم هادی پرداختید و اصلا از ژانر اجتماعی طبقه کارگری به جنگ و شهدا رسیدید؟
اول اشاره کنم که همیشه حوزه دفاع مقدس از حوزه های مورد علاقه من بوده و دوست داشتم یک فرصتی برایم پیش بیاید که در این عرصه ایده و علاقه مندی هایم را با تجربه در آمیزم و در واقع یک خودآزمایی کنم تا ببینم در این حیطه چند مرده حلاج هستم.
نکته دیگر هم این است که من تا قبل از جشنواره اقتباسی نمایشنامه نویسی گام دوم حقیقتا هیچ چیزی از شهید هادی نمی دانستم برای آن جشنواره تعدادی کتاب به ما معرفی شد، من خیلی کارها را خواندم، مثلا کار گلستان یازدهم ، شبی که مهتاب گم شد، بابانظر، لشگر خوبان از خاطرات مهدی قلی رضایی و ... را خواندم، یعنی تعداد زیادی کتاب های چاپ حوزه از خاطرات تا زندگی نامه و خاطرات، اما خیلی از این کتاب ها را که خواندم به استثنای آن ظاهر جذابشان خیلی مرا جذب نمی کرد.
البته منظورم این نیست که کارها خوب نبودند، اتفاقا خیلی خوب بودند اما مرا نمی کشید. خیلی از این اسم های کتاب ها برایم جذاب بودند اما زاویه دید شخصی ام را در این کتاب ها پیدا نمی کردم.
بهرحال وقتی یک خاطره نویسی از زندگی یک شهید یا هر شخصصیتی صورت می گیرد ، قرار نیست کارگردان فقط یک لانگ شاتی از آن کار داشته باشد و روایتی از زندگی آن شخصیت را بکند.
*پس آنچه باعث شد کار نمایشنامه شهید ابراهیم هادی را برعهده بگیرید، چه بود؟
من هر چه با خواندن این کتاب جلوتر رفتم احساس کردم چقدر ابراهیم را می شناسم و یک علت داشت، چرا که او خیلی مردم دار و دست به کمک بود و چون همیشه طبقه کارگر دغدغه من است و در نمایش های قبلی هم نشان دادم انگار ناخودآگاه به من آن اثر انگشت شخصی و خط و ربط شرایط حال را داد، یعنی برایم مدام ایده هایی را روشن می کرد.
در کتاب «سلام بر ابراهیم» خیلی مفصل درباره زندگی و تحصیلات و اینکه شهید هادی معلم ورزش و والیبالیست بوده، توضیح می دهد و بعد خود موقعیت گردان کمیل و عملیات والفجر مقدماتی برایم به عنوان یک عملیات جنگی خیلی جذاب شد.
*علت خاص بودن این عملیات برایتان چه بود، چه شناختی از آن داشتید؟
بهرحال همه این عملیات شکست می خورد و گردان کمیل به جز یک نفر به شهادت می رسند و این اتفاقاتی که در کانال رخ می دهد، از تیر خلاص زدن تا پُر کردن کانال و رد شدن با تانک از روی پیکر شهدا همه در واقع تصاویر تلخی برایم ایجاد و مرا جذب خود کرد. علاوه بر شهید هادی، شهید علیرضا بنکدار، ثابت نیا، فرماندهان گردان و ... جزو کاراکترهای اصلی ما شدند.
هر چه جلوتر رفتم، دیدم من یک نمایشنامه کارگری دارم که شهید هادی در آن حضور دارد، کار من هم کاملا انتقادی نسبت به وضعیت معیشتی روز جامعه، مردم و کارگران نوشته شده است. هر قدر صحنه ها را نوشتم و جلوتر رفتم، متوجه شدم که گذشته، حال و آینده هر سه با هم باید روایت شوند ، تا خود مخاطب بتواند قضاوت صحیح کند.
*پس فضای کار از رئال هم خارج میشود؟
بله بیشتر سوررئال و غیر واقع گرایانه است. چون همان لحظه ای که کانال در حال سقوط است و بی سیم می زنند که از چپ و راست محاصره هستند، همان لحظه انگار زمان منجمد شده و از حال به گذشته و آینده می رسیم یعنی اینکه جامعه قبل از آمدن شهید هادی در جنگ چطور بوده و مسائلی از این دست روایت می شود.
*آیا ممیزی هم برای نمایشنامه صورت گرفت؟
واقعیتش از برکات خود شخصیت شهید هادی من هیچ ممیزی نگرفتم. با اینکه همیشه برای من بار انتقادها تند و تیز بود اما انگار اینجا همه چیز دست به دست هم داد از حال و هوای بازیگران در کاراکترهای مختلف تا مشکلی برایمان پیش نیاید.
من برایم خیلی مهم بود که اسم بازیگران جلوتر از اسم شهدا حرکت نکند. یعنی من نگویم فلان بازیگر شناخته شده تئاتر فلان نقش را دارد. مثلا توماج دانش بهزادی در نقش شهید هادی بازی می کند، بلکه مطرح شود که شهید هادی را توماج بازی کرده است و این خیلی برایم در تست گریم مهم بود که چه کسی هم بازیگر تئاتر باشد و هم ویژگی هایی داشته باشد که به لحاظ تست گریم شبیه ترین فرد به ابراهیم هادی شود.
خوشبختانه آنقدر بچه ها نسبت به سوژه همدل و مومن بودند که هیچ تذکر و ممیزی برای کار دریافت نکردیم. از آقای شفیعی مدیر تماشاخانه سرو و حمید نیلی مدیریت انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس تشکر می کنم که آنها هم همدلانه به این نتیجه رسیدند که باید چنین نمایشنامه هایی در دفاع مقدس وجود داشته باشد.
*برای دور شدن از فضای کلیشه و شعار زده چه تلاشی کردید؟
من تمام تلاشم را کردم که کار کلیشه تکرار شونده نداشته باشم، یا کلیشه ها را آشنایی زدایی کنم. مثلا اگر چیزی در صحنه خوانده شود، آشنایی زدایی شود و ارتباطات تکراری و کلیشه ای نباشد، البته زندگی برای رزمندگان و شهدای ما هم جریان داشت اینها هم گرسنه می شدند و نیاز به غذا داشتند، خسته و عصبی می شدند، اما چرا باید عملیاتی لو برود و به آنها خبر داده نشود و چرا کسی نباید به آنها در آن شرایط کمک لجستیکی داشته باشد، بنابراین کار من کاملا انتقادی بود.
معصومین ما تعدادشان مشخص است و بقیه همه انسان با همه خصایصمان هستیم، فقط در بزنگاه ها است که این شخصیت های خاص تفاوتشان با بقیه مشخص می شود. در بزنگاهی که ابراهیم هادی یک تنه بعد از بنکدار و ثابت نیا، کانال را مدیریت می کند. این بزنگاه ها و تصمیمات به ظاهر کوچک این شخصیت ها را متفاوت کرده است.
*خانم عاج با توجه به اینکه تعداد بازیگران هم هشت نفر است، براساس پروتکل های بهداشتی چطور سعی کردید که مشکلی برای گروه از قبل تا به الان و بعد هم زمان اجرا پیش نیاید؟
خوشبختانه ما همه روخوانی هایمان در تماشاخانه سرو بود که فضای بزرگی داشت و حیاط هم بود، تا جایی که می شد بچه ها در لابی و فضای باز هماهنگی و روخوانی کار را می کردند، در میزانسن ها هم نمی گویم برخوردی نیست، بهرحال وجود دارد اما واقعیت ما یک تست گروهی از بچه ها برای راحت شدن خیالمان گرفتیم و به همه گفتیم هر کسی به شخصه مراقب خود باشد ، انگار مراقب گروه بوده است.
همیشه جزئیات را کارگردان در نظر دارد و در پشت صحنه هم از خوراکی و مسائل دیگر می بایست مدنظر قرار بگیرد و الان در شرایط کرونایی تلاش کردیم اینها را از منزل بهداشتی تهیه کنیم. درباره لباس و کمد و ضدعفونی فضا و لباس های تمرین و ارتباطی که با هم دارند مراقب بودیم تا مسائل بهداشتی رعایت شود، حتی یک ساعت یا یک وسیله کوچک را دقت کردیم که از بیرون به سالن راه پیدا نکند.
تماشاخانه سرو هم خود مراقبت های بهداشتی از ضدعفونی روزانه تا مراقبت برای زدن ماسک مخاطبان و عوامل و همینطور زدن ماسک هنگام اجرا و کار کردن مدام تهویه سالن را در نظر دارد . من خب همیشه دوست دارم کار در یک سکوت کامل باشد اما بهرحال تهویه ها صدا هم می دهند، از سوی دیگر هم زمان کار را تلاش کردم که بیش از یک ساعت نشود. امیدوارم که همه چیز ختم به خیر شود، چرا که تنها چیزی که خیلی نگرانم می کند همین است که مشکلی برای کسی پیش بیاید و این نگرانی به همه نگرانی هایمان اضافه شده است .
*به لحاظ پنجاه درصد حمایت سالن خالی آیا تماشاخانه سرو هم حمایتی را برای شما در نظر گرفته است؟
کار تولید انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس است و من نمی توانم جواب روشنی به این پرسش بدهم ، قرار داد ما هم براساس قرارداد تولید کار در سرو بوده و درصد فروش هم سی – هفتاد است و من اصلا به این قضیه فکر نکرده بودم.
واقعیتش این است که این روزها همه در شرایط مالی بدی هستند و می دانم گروهم چقدر تحت فشار است اما از همه اینها مهمتر برایم این است که کار خیلی آبرومند شود و بزرگترین استرس من امشب است که خانواده شهید هادی برای تماشای کار می آیند و حتی بازیگر نقش شهید هادی خیلی اضطراب دارد و نگران است که جلوی خانواده شهید خوب ظاهر شود.
بهرحال این قضیه برای من خیلی مهم است که هر کسی با هر رویکرد سیاسی و خط و مشی که دارد از کار به عنوان یک اثر نمایشی لذت ببرد و راضی از سالن بیرون بیاید. امیدوارم روزهای کرونا به زودی تمام شود و اتفاقی برای هیچ گروه تئاتری پیش نیاید و کرونا فرسنگ ها از همه گروه های تئاتری کشور دور بماند.
نمایش ما ان شاء الله اگر زنده باشیم، امشب در تماشاخانه سرو با حضور خانواده شهید هادی افتتاح می شود.
عوامل این نمایش عبارتند از: نویسنده و کارگردان: لیلی عاج، بازیگران (به ترتیب ورود به صحنه): سید جواد حسینی، سیامک زینالدین، مرتضی عبداللهی، نهال حاجیان، شهروز آقایی، یزدان دارابی، مهدی جعفریپور، علی چاقوچی. صداها: فرزاد برهمن، مریم رادپور، مشاور هنری و طراح صحنه: سینا ییلاقبیگی، طراح لباس: الهام شعبانی، طراح نور: رضا خضرایی، طراح صدا و موسیقی: فرزاد برهمن، طراح گریم: سمیه فراهانی، سونیا ایراننژاد، طراح بروشور و پوستر: مریم حاصلی، عکاس: پرتو جغتایی، دستیاران کارگردان و برنامهریز: محمدحسن درباغیفرد و منشی صحنه: مریم رادپور.