حجاب و پوشیدگی قدمتی به بلندای تاریخ دارد، تاریخچهی حجاب شاید برگردد به روزِ آفرینش انسان و به ابتدای خلقت.
بدون هیچ حرف و حاشیهای یک سؤال از شما دارم: حجاب از کجا سر و کلّهاش توی زندگیمان پیدا شد؟! شاید بگویید: «چه میدونم! هر چی هست شده بلای جون ما» یا بگویید: «از وقتی دین اسلام اومد» یا شاید هم بگویید: «اصلاً کی گفته باید حجاب داشته باشیم؟» و هزار شاید دیگر. اشکالی ندارد، غُر بزنید، به جان حجاب هرچه دل تنگتان میخواهد غُر بزنید؛ امّا بعد از غُر زدن مطلب زیر را بخوانید، شاید جواب سؤالهایتان را بگیرید.
از زمانِ کوروش تا امروز
شاید باور نکنید، ولی خیلی قبلتر از اینکه مسیح خانمِ علینژاد به دنیا بیاید و ادّعا کند میخواهد زنهای ایرانی را از حجابِ اجباری نجات دهد، زنِ ایرانی حجاب داشت. آن هم نه بعد از ورود اسلام، نه بعد از آمدن مراجع تقلید، بلکه از زمانِ کوروش و داریوش؛ مثلاً خودِ جنابِ آقای کوروش کبیر لباس کوتاه تننما را نمیپسندید. کمی که از فضای مجازی فاصله بگیرد و کتابها را ورق بزنید، میبینید که لخت و برهنه بودن حتّی قسمتی از بدن از نظرِ اهالی ایران باستان، کاری زشت و ناپسند بوده است. نکتهی جالب دیگر این است که در زمان داریوش، زنان طبقات بالای اجتماع جز در تخت روان و روپوشدار از خانه بیرون نمیآمدند. بله جانِ من! چه فکر کردهای؟ فکر کردهای حجاب همین یکی دو ساله مُد شده یا شاید بعد از انقلاب در ایران پررنگ شده؟! نه! ایرانیهای اصیل ایرانی بودن خود را با حجاب و پوشش نشان میدهند نه با لخت و عور شدن. اگر حرف من را قبول نداری برو کتابِ تاریخ تمدنِ ویل دورانت را بخوان، آنجا نوشته ملکهها و زنان اشراف با حجاب و زنان خدمتکار بدون حجاب بودند. حالا باز تصمیم با خود تو است، میخواهی حرفِ مسیح را باور کن یا حرف ویل دورانت را.
ملکهطوری!
شاید توی دلت بگویی: «بابا! این ایرانیهای باستان هم سرشون درد میکرده» یا شاید بگویی: «حالا اجداد ما هستن که باشن، حتماً عقل خارجیها بیشتر بوده در این زمینه»؛ شاید هم بگویی: «این همه کشورِ پیشرفته تو دنیا هست که حجاب نداشتن و ندارن، ایران رو ول کن»، خب خب، اگر غُرهایت تمام شد بنشین و گوش کن. حتماً شنیدهای که فرانسه را مهد آزادی میدانند، یک جورهایی آنجا هر کس راحت است هر کار بکند و هر لباسی بپوشد؛ ولی این حال و روز الان فرانسه هست، زنهای فرانسوی تا چند سال پیش دامنهای بلند دنباله دار، بالاپوشهای گشاد (ردینگوت) و روسری های سیاه ابریشمی به همراه زیردامنی و جوراب بلند می پوشیدند، حتّی حجابشان از ما هم سفت و سختتر بود یا در همین آلمان آستین های لباس زنان تا آرنج یا مچ دست بود و دامنهایشان روی زمین کشیده می شد. پوشیدن جوراب های ابریشمی هم به وسیلهی ملکه (الیزابت) مرسوم شد؛ یعنی ملکه جوراب میپوشیده؛ ولی دختران به اصطلاح خوشتیپ امروز ما، در هوای سرد زمستان هم ترجیح میدهند کفش و صندل را بدون جوراب پا کنند. هر چه باشد بالاخره باید بین ملکه و زنهای معمولی یک فرقی باشد!
قرآن چی گفته؟!
میدانم بهانهها و غُرغُرها کم نیست، حالا بعضیهایتان میگویید: «باشه قبول! ایران باستان و کشورهای اروپایی هم باحجاب بودن؛ امّا توی قرآن از حجاب حرفی زده نشده»؛ عرضم به حضورتان که بهتر است بلند شوید و بروید قرآنتان را بیاورید، اوّل یک نگاهی به سورهی احزاب بیندازید و بعد سورهی نور. عرب جاهلیّت، به صفت جاهلیّت توجّه کنید لطفاً! حجاب درستی نداشت، زنها پاها و گردن خود را بیرون میانداختند، به خاطر همین ابتدا زنان پیامبر از بیحجابی منع شدند و بعد آیهای نازل شد که «به زنان باایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرم] فروبندند و پاکدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشکار نگردانند، مگر آنچه طبعاً از آن پیداست و باید روسرى خود را بر گردن خویش [فرو]اندازند و زیورهایشان را جز براى برای نامحرم آشکار نکنند»؛ بله! تازه در دین یهود و مسیحیت هم به حجاب توصیه شده.
خلاصه عزیز من! اگر بخواهم یک جمله بگویم اینکه: «تمامِ کتابهای تاریخی را که بگردی، میبینی برهنگی فقط برای رقّاصان و کنیزان بوده، نه زنهای متشخّص و اشراف. اینکه امروز دغدغهی بعضیها شده که حجاب زنها حتماً دلیلی دارد، قصدی و غرضی، پس این بار که خواستی به جانِ حجاب غُر بزنی مطمئن باش، پوشیدگی قدمتش به بلندای تاریخ است، تاریخچهی حجاب شاید برگردد به روزِ آفرینشِ انسان، به ابتدای خلقت».