وقتی گروهی به تبلیغ دین پرداخته میشود به اهداف بزرگتر و مهمتر دینی با سهولت و سرعت بیشتری دست مییابیم ضمن آن که بهره ما از چنین روش تبلیغی اگر بیشتر از مخاطبان نباشد کمتر نیست.
کار گروهی موجب انباشت و تمرکز نیروهای فکری و جسمی و نیز باعث امکان و سهولت انجام کارهای بزرگتر و تأثیرگذارتر میشود. رساندن پیام الهی مهمترین کاری است که برای انجام آن، هزاران پیامبر خدا به سوی بشریت فرستاده شده است. ابلاغ، تنها وظیفه اصلی همه پیامبران بوده است چنانکه قرآن کریم میفرماید: «فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبین؛ [1] و آیا جز ابلاغ آشکار، بر پیامبران [وظیفهای] است؟»
از طرف دیگر، مأموریت همگی آنها تبلیغ دین اسلام بوده است؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ؛ [2] در حقیقت، دین نزد خدا همان اسلام است.» پس، همه انبیاء برای یک هدف برانگیخته شدهاند و بزرگترین و طولانیترین کار گروهی را آنهم با موضوع تبلیغ دینی را به ثبت رساندهاند.
بااینحال، در برخی از موارد چندین پیامبر در یک زمان برای یک قوم فرستاده شدند تا بتوانند به شکل قویتری به امر تبلیغ دین خدا بپردازند؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید: «إِذْ أَرْسَلْنا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَکَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنَّا إِلَیْکُمْ مُرْسَلُون؛ [3] هنگامیکه دو نفر از رسولان را بهسوی آنها فرستادیم، امّا آنان رسولان (ما) را تکذیب کردند؛ پس برای تقویت آن دو، شخص سوّمی فرستادیم، آنها همگی گفتند: ما فرستادگان (خدا) بهسوی شما هستیم!»
تبلیغ گروهی از نگاه ائمه اطهار علیهمالسلام
ائمه اطهار علیهمالسلام همگی، مبلغان دین اسلام و سنت پیامبر خاتم صلیالله علیه و آله بودهاند و مبلغان دینی نیز در پی آنند که هین کار اهل بیت علیهم السلام را برپا دارند و چه بهتر که به شکل گروهی به این کار اقدام کنند.
امام صادق علیهالسلام ضمن ابلاغ سلام به پیروان خویش، به آنها پیام دادند که: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً اجْتَمَعَ مَعَ آخَرَ فَتَذَاکَرَا أَمْرَنَا، فَإِنَّ ثَالِثَهُمَا مَلَکٌ یَسْتَغْفِرُ لَهُمَا، وَ مَا اجْتَمَعَ اثْنَانِ عَلَى ذِکْرِنَا إِلَّا بَاهَى اللَّهُ (تَعَالَى) بِهِمَا الْمَلَائِکَة؛ [4] خداوند بندهای را که با دیگری بنشیند و امر ما اهلبیت را یادآوری کند مىبخشاید. پس بهدرستی که سومین آنها فرشتهاى است که برایشان طلب بخشش میکند و هیچ دو نفری بر یاد ما اهلبیت گرد هم نمیآیند مگر آنکه خداوند به آن دو بر فرشتگان مباهات میکند.»
کار اصلی ائمه اطهار علیهمالسلام در ادامه نبوت رسول خدا صلیالله علیه و آله، و در جهت تبیین معارف اسلامی بوده است. بنابراین، تبلیغ دینی، یکی از مصادیق حقیقی برپا داشتن یاد اهلبیت علیهمالسلام است که انجام این کار بهصورت گروهی، همچنان که در حدیث مذکور مشاهده میکنیم مایه مباهات خداوند به آن جمع خواهد بود.
امام صادق علیهالسلام بهعنوان یک سرگروه باتجربه و متبحّر پس از اتمام این کار گروهی تبلیغی و علمی که به شیعه شدن آن مرد شامی نیز انجامید، ضمن تذکر نسبت به نقایص کار هر یک از افراد گروه، از هشام بن حکم بهعنوان بهترین الگوی مناظره و کار علمی یاد میکنند.
تبلیغ گروهی دینشناسان
با ورود به برهه ویژه عصر غیبت امام زمان علیهالسلام، مشعل دین در دست فقها و دین شناسان ادامه مسیر هدایت را روشن میکند.
قرآن کریم در آیات مختلف نسبت به ترویج گروهی معارف اسلام تأکید کرده مثل اینکه میفرماید: «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون؛ [5] و باید از میان شما، گروهی، [مردم را] به نیکی دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتی بازدارند، و آنان همان رستگارانند.»
لازمه امربهمعروف و نهی از منکر، شناختن معروف و منکر که همان ارزشها و ضدارزشهای دینی هستند به حساب میآید. از طرفی استفاده از فعل مضارع «یَدْعُونَ» که دلالت بر استمرار دارد به این معناست که چنین گروهی مستمراً به دعوت به معروف و پرهیز از منکر اشتغال دارند.
در جای دیگر میفرماید: «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُون؛ [6] پس چرا از هر فرقهاى از آنان، دستهاى کوچ نمىکنند تا [دستهاى بمانند و] در دین آگاهى پیدا کنند و قوم خود را- وقتى به سوى آنان بازگشتند بیم دهند- باشد که آنان [از کیفر الهى] بترسند؟» برای دینشناس شدن، لازم است انسان عمر خود را به تحصیل معارف دینی اختصاص دهد تا بتواند آنها را به دیگران انتقال دهد.
تبلیغ دینی گروهی از نگاه قرآن و روایات
هیچ کار خیری بهاندازه هدایت انسانها ارزشمند نیست. از سوی دیگر، تأکید قرآن کریم نسبت به انجام کارهای نیک بهصورت گروهی و همکاری با یکدیگر است؛ چنانکه میفرماید: «وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى؛ [7] و در نیکوکاری و پرهیزگاری با یکدیگر همکاری کنید.»
نمونه یک کار تبلیغی گروهی
شاید برخی گمان کنند که تا یک طلبه و دینشناس، به حد اعلای فقاهت و علوم اسلامی نرسیده است تبلیغ او بیفایده بلکه مضر است. این مسئله بهسادگی قابل رد است؛ چرا که تبلیغ در بین علماء بزرگ نیز از ابتدای طلبگیشان آغاز شده و علوم گسترده و بیانتهای دینی نیز دلیل دیگری بر رد این نظر است و از همینجا است که ضرورت کار تبلیغی گروهی نیز نمایانتر میشود.
امام صادق علیهالسلام کار دینی گروهی را به شکل عملی در بین شاگردان خویش به کار میبست. روزی شخصی از اهالی شهر شام وارد مجلس شد و خطاب به حضرت عرض کرد: شنیدهام که شما نسبت به تمام علوم و به همه مسائل آشنا و عالم هستی، لذا آمدهام تا مناظره کنم.
ایشان بهجای اینکه خودشان به تمام سؤالهای آن شخص پاسخ دهند در هر موضوعی، یکی از شاگردان خود را به کار گرفته و همه آنها از عهده مباحثه با آن مرد شامی برآمدند.
در مورد علوم قرآنی، حمران بن اعین؛ در مورد علوم عربی، ابان بن تغلب؛ در مورد فقه، زرارة بن اعین؛ در مورد علم کلام، مؤمن طاق؛ در توحید و خدا شناسی، هشام بن سالم و در مورد امامت و خلافت نیز هشام بن حکم به مناظره با مرد شامی پرداختند و همگی پیروز شدند و اینهمه، در حالی بود که امام جعفر صادق علیهالسلام شادمان بود و تبسّم مینمود. [8]
امام صادق علیهالسلام بهعنوان یک سرگروه باتجربه و متبحّر پس از اتمام این کار گروهی تبلیغی و علمی که به شیعه شدن آن مرد شامی نیز انجامید، ضمن تذکر نسبت به نقایص کار هر یک از افراد گروه، از هشام بن حکم بهعنوان بهترین الگوی مناظره و کار علمی یاد میکنند.
این، بهترین نمونه یک کار فرهنگی و دینی گروهی است که آثار و برکات کار گروهی از جمله تقویت استعدادهای افراد گروه، پوشش کمبود هر یک از اعضاء بهوسیله افراد دیگر گروه، روشن شدن استعدادهای ویژه و ... را بهخوبی نمایان ساخته است. پس، لازم است با بهرهبردن از امتیازات ویژه تبلیغ گروهی، نسبت به تطبیق روشهای آن با نیازها و شرایط امروزی همت گماریم.
پینوشت
[1] سوره نحل، آیه 35.
[2] سوره آلعمران، آیه 19.
[3] سوره یس، آیات 13-14.
[4] محمد بن حسن طوسی، الأمالی (طوسی) (دار الثقافة: قم، ۱۴۱۴)، 224.
[5] سوره آلعمران، آیه 104.
[6] سوره توبه، آیه 122.
[7] سوره مائده، آیه 2.
[8] محمد بن حسن طوسی و محمد بن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال (دانشگاه مشهد، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، مرکز تحقیقات و مطالعات: مشهد مقدس، ۱۳۴۸)، 275, حدیث 494.
محسن رفیعی وردنجانی