ازدواج«تندگویان» معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان؛ اخیراً اعلام کرد که از سال 92 تاکنون پرداخت تسهیلات وام ازدواج بیش از 10 برابر شده است. اما این افزایش، کمکی به بالارفتن نرخ ازدواج نکرده و در عمل تأثیری نداشته است.
در چند سال اخیر، میزان سن ازدواج در دخترها و پسرها افزایش یافته و تقریباً ازدواج جوانان تبدیل به بحرانی در ایران شده است. طبق گفته آمارهای بینالمللی و داخلی، حدود 13 میلیون جوان مجرد ایرانی از سن مناسب ازدواج گذر کردهاند.(1)
دختر خانم بهدنبال پسری است که در حدود سن 25 سالگی دارای خانه، خودرو، کار ثابت و حقوق مکفی باشد. در حالیکه تعداد چنین پسرهایی بسیار اندک است. آقاپسرها نیز تصورات درستی ندارند؛ برخی سیرت و اخلاق نیکو را فدای ظاهر زیبای دختر میکنند و همین باعث میشود، پس از مدتی عاشق فرد دیگری شوند.
چرا با وجود پرداخت وام 30 میلیونی، باز هم جوانان گرایشی به ازدواج ندارند؟
شروع یک زندگی چند؟!
اگر در مورد هزینه آغاز زندگی یک زوج جوان، حساب ساده و سرانگشتی انجام دهیم، شاید حق با جوانان باشد. برای مثال تهیه یک جهیزیه معمولی، بدون وسایل غیرضروری (مبل، تختخواب، میز ناهارخوری و... ) بیش از 50 میلیون تومان است. از طرف دیگر، هزینه برگزاری یک مراسم عروسی، حداقل 20 میلیون تومان برای خانواده پسر هزینه دارد.
ایران؛ تنها کشوری که "وام ازدواج" میدهد
اما مشکل اصلی تهیه مسکن است. مسئلهای که بسیاری از جوانان آن را اصلیترین دلیل عدم تأهّل خود معرفی میکنند. با اینکه قیمت اجاره مسکن در شهرهای مختلف متفاوت است، اما اگر مناطق پایین تهران را معیار قرار دهیم، برای اجاره یک خانه حدود 60 متری؛ تقریباً به 60 میلیون ودیعه و ماهانه 1 میلیون تومان برای پرداخت اجاره پول نیاز داریم.
حال با توجه به هزینههای فوق، آیا 60 میلیون تومان وام ازدواج یک دختر و پسر، برای شروع زندگی کافیست؟ حتی اگر آن را کافی بدانیم، پرداخت اقساط آن بههمراه اجارهخانه و هزینههای معمول زندگی در یکماه چگونه جور درمیآید؟
در همین رابطه، دختری حدوداً 28 ساله بهنام «مینا» در پاسخ به سؤالی در همین زمینه گفت: «مگه بیکارم که ازدواج کنم؟ اون هم تو این شرایط سخت اقتصادی! اگر ازدواج کنم؛ حتماً پشیمون میشم. من اصلاً مادی نیستم، اما برای ازدواج به حداقل امکانات احتیاج داریم. جهیزیه آنچنانی و دهن پرکُن هم که نخرم، باید یخچال، گاز، فرش و چند دست کاسه و بشقاب بخرم یا نه؟ از خیر مراسم عروسی هم که بگذرم، اون بیچاره باید یه خونه اجاره کنه یا نه؟ همه اینها پول میخواد. وام ازدواج هم این روزها؛ فقط یه شوخیه و نمیشه برای هزینههای کمرشکن جوونا، روش حساب کرد.»
دوران کودکی تمام شد
اما روی دیگر سکه، مربوطبه خود جوانان است. یکی از دلایل شایع مشکلات در ماههای نخست زندگی، عدم مسئولیتپذیری دو طرف در زندگی مشترک است. اتفاقی که در برخی موارد، باعث طلاق شده است. زوجین نمیپذیرند که وارد مرحله جدیدی از زندگی شدهاند و با آرزویهای دوران مجردی، وارد زندگی مشترک میشوند. همین مسئله باعث میشود با کوچکترین اختلافی با یکدیگر مشاجره کرده و به فکر طلاق بیفتند.
دکتر ناصر صبحی؛ مدیرکل ازدواج و تعالی خانواده، وزارت ورزش و جوانان، با تأکید بر این جمله که اقتصاد؛ تنها عامل کاهش ازدواج در جامعه نیست، مثالی میزند و میگوید: اگر اقتصاد را مشکل اصلی ازدواج فرض کنیم، بنابراین همه کسانی که جزء طبقه مرفه جامعه هستند و هیچ مشکل اقتصادی ندارند، باید تشکیل خانواده دهند. در حالیکه بررسیها نشان میدهد که بحران ازدواج، شامل حال این گروه از جامعه نیز میشود.(2)
مهارت مهمتر از مدرک
یکی دیگر از موانع ازدواج، نداشتن مهارتهای شغلی دختر و پسر است. بسیاری از جوانان دارای مدرک لیسانس یا فوقلیسانس هستند، اما باز هم از بیکاری خود گله دارند. در حالیکه اگر در سالهای دانشجویی، مهارتی کسب میکردند، پس از 4 یا 6 سال در آن زمینه متخصص شده و شغل مناسبی داشتند.
باید قبول کنیم که ظرفیت دانشگاهی ما کمتر از میزان دانشجویان ماست و همه نمیتوانند هیئت علمی شده یا پشت میزهای مدیریتی قرار بگیرند.
اما مهارتهای فنی و هنری میتواند، شغلهای پردرآمدی را نصیب دانشجویان بهخصوص متاهلها کند. برای مثال، اگر فردی مهارت کارهای گرافیکی مثل ساخت سایت، کلیپ، پادکست، موشنگرافی و... داشته باشد، میتواند بهراحتی ماهانه 6 میلیون تومان درآمد داشته باشد.
تیکه دوزی
برای خانمها نیز اگر در کارهایی مثل خیاطی یا کارهای هنری دیگر مهارت پیدا کنند، میتوانند بین 1 تا 3 میلیون درآمد داشته باشند. خانم خاکساری از تولیدکنندگان وسایل تکهدوزی شده با پارچه گفت: در کارهای هنری، اگر فرد یکسال وقت، برای آموزش و پیدا کردن ایدههای جدید بگذارد و بازار فروش خودش را پیدا کند و برنامه صحیحی هم داشته باشد، میتواند چیزهایی خلق کند که تقاضای زیادی در بازار داشته باشد. بسیاری از دوستان بنده از طریق همین برنامهریزی صحیح و تولید کارهای باکیفیت، توانستهاند درآمد زیادی در کوتاهمدت کسب کنند.
همین مهارتهای کوچک میتواند، کمک زیادی به اقتصاد خانواده بکند و سالهای اولیه زندگی که تعداد قسطها زیاد است، به سلامت طی شود.
واقعبین باش
از جمله مواردی که ازدواج را به تأخیر انداخته، سختگیریهای والدین، پسر و دختر است. مهریه سنگین و توقعات بیجا از اصلیترین موارد است که باعث ترس خانوادهها از ازدواج میشود.
بسیاری از دختران و پسران، تصورات غلطی از شریک زندگی دارند. دخترخانم بهدنبال پسری است که در حدود سن 25 سالگی دارای خانه، خودرو، کار ثابت و حقوق مکفی باشد. در حالیکه تعداد چنین پسرهایی بسیار اندک است. آقاپسرها نیز تصورات درستی ندارند؛ برخی سیرت و اخلاق نیکو را فدای ظاهر زیبای دختر میکنند و همین باعث میشود، پس از مدتی عاشق فرد دیگری شوند. برخی دیگر نیز با سختگیریهای بیجا مانع رشد و موفقیت همسر خود میشوند.
همه اینها دستبهدست هم میدهد تا یک زندگی مشترک بهراحتی تشکیل یا ادامهدار نشود و سن ازدواج به حدود 30 سال افزایش پیدا کند.