فرزندان ما هر روز در دنیایی پر از اطلاعات و شبکههای اجتماعی بزرگ میشوند. بدون آموزش مهارتهای اساسی زندگی ، آنها نه تنها فرصت رشد واقعی را از دست میدهند، بلکه در معرض آسیبهای روانی و اجتماعی قرار میگیرند.
فضای مجازی امروزه بیش از هر زمان دیگری، بخشی جداییناپذیر از زندگی کودکان و نوجوانان شده است. شبکههای اجتماعی و بازیهای آنلاین، هم دریچهای به دنیای اطلاعات و ارتباطات باز میکنند و هم زمینهای برای خطرات پنهان و رفتارهای نادرست فراهم میآورند. در چنین شرایطی، آموزش مهارتهای اساسی به فرزندان دیگر یک گزینه نیست؛ بلکه ضرورت حیاتی است.
برای بررسی دقیقتر اهمیت مهارتآموزی در مقابل وابستگی به فضای مجازی، با دکتر ناهید کرمی، روانشناس کودک و نوجوان گفتوگو کردهایم.
ضرورت چندبرابری مهارتآموزی در عصر مجازی
دکتر ناهید کرمی، روانشناس کودک و نوجوان با تأکید بر اینکه اهمیت آموزش مهارتها برای کودک و نوجوان در دنیای امروز چند برابر شده است، اظهار میکند: «آنها در محیطی بزرگ میشوند که پر از اطلاعات، ارتباطات و حتی خطرات پنهان است. کودک با افزایش مهارت تفکر انتقادی و سواد رسانهای یاد میگیرد هر چیزی را در اینترنت باور نکند و بین حقیقت و شایعه یا تبلیغات تفاوت بگذارد.»
این روانشناس کودک و نوجوان ادامه میدهد: «مهارت مدیریت هیجان و رفتار به این دلیل لازم است که فضای مجازی گاهی باعث اضطراب، مقایسه و حس ناکافی بودن میشود. مهارتهای خودتنظیمی به کودک یا نوجوان کمک میکند تا با احساساتش کنار بیاید.»
به گفته کرمی، نوجوانان با یادگیری مهارت ارتباطی سالم میتوانند در دنیای آنلاین و واقعی ارتباط محترمانه برقرار کنند و مرزهای شخصی خود را حفظ نمایند. در عین حال با چالشهای فضای مجازی روبهرو میشوند (مانند فشار همسالان، درخواستهای نادرست یا اعتیاد به بازی) و مهارت حل مسئله کمکشان میکند تصمیم درست بگیرند.
وی با اشاره به یکی دیگر از ضرورتهای مهارتآموزی توضیح میدهد:«کودک یا نوجوان با یادگرفتن خودکنترلی و مهارت مدیریت زمان میتواند از ابتلا به اعتیاد به فضای مجازی در امان باشد.»
کرمی بر یک نکته اساسی تأکید میکند: «نیاز بعدی برای کودکان محافظت از حریم خصوصی و امنیت شخصی است تا کودک با خطرات آنلاین (مانند افراد ناشناس، کلاهبرداری یا افشای اطلاعات شخصی) آشنا شود.»
نقش مهارتآموزی در اعتماد به نفس و خودکارآمدی
آموزش مهارتها به کودکان و نوجوانان تنها جنبه آموزشی ندارد؛ بلکه نقشی بنیادین در شکلگیری اعتماد به نفس و خودکارآمدی آنان ایفا میکند. در این زمینه، کرمی توضیح میدهد: «بچهها با آموزش این مهارتها حس توانمندی پیدا میکنند که خود پایه و اساس اعتماد به نفس است. هر بار که کودک از مهارتش استفاده میکند و نتیجه مثبت میگیرد، تجربه موفقیت به دست میآورد. این تجربهها باعث میشود باور کند: «من میتوانم از پس مشکلات بربیایم» و این یعنی خودکارآمدی.»
این روانشناس کودک و نوجوان ادامه میدهد: «افزایش این مهارتها به نوجوان کمک میکند در فضای واقعی و مجازی کمتر خودش را با دیگران مقایسه کند، مرزهای شخصیاش را حفظ کند و با جرأت بیشتری خودش باشد.»
پیامدهای کمبود مهارتها بر سلامت روان و روابط اجتماعی
کمبود مهارتها میتواند پیامدهای جدی روانی و اجتماعی به همراه داشته باشد. کرمی در این زمینه میگوید: «بچهها با نداشتن این مهارتها ممکن است دچار مشکلات روانی همچون اعتماد به نفس پایین، اضطراب و افسردگی به دلیل نداشتن مهارت کنترل هیجانات، احساس درماندگی و وابستگی به دیگران به دلیل ضعف در تصمیمگیری و نداشتن مهارت حل مسئله شوند.»
وی همچنین درباره پیامدهای اجتماعی کمبود مهارتها توضیح میدهد: «شاید هم با پیامدهای اجتماعی مواجه شوند، مثلاً با قرار گرفتن در ارتباطات ناسالم و ناتوانی در مهارت نه گفتن، با فشار همسالان تحت تأثیر قرار بگیرند، گوشهگیر یا منزوی شوند یا با رفتارهای پرخطر در فضای مجازی همچون اعتماد به افراد ناشناس یا اشتراکگذاری اطلاعات شخصی روبهرو شوند.»
فرصتهای فضای مجازی در یادگیری مهارتها
فضای مجازی امروزه جزئی جداییناپذیر از زندگی کودکان و نوجوانان است و نقش آن در پرورش مهارتها موضوعی مهم برای والدین و متخصصان تعلیم و تربیت محسوب میشود. کرمی با تأکید بر جنبههای مثبت فضای مجازی میگوید: «فضای مجازی فقط تهدید نیست؛ اگر درست هدایت شود، میتواند ابزاری قوی برای یادگیری مهارتها در کودکان و نوجوانان باشد. کودکان و نوجوانان با دسترسی به منابع آموزشی متنوعی همچون ویدئوها، انیمیشنها و بازیهای آموزشی میتوانند مهارتهایی مثل حل مسئله، زبانآموزی یا مدیریت هیجان را تقویت کنند.»
وی ادامه میدهد: «پلتفرمهای آنلاین، امکان کار گروهی، گفتوگو و تمرین مهارتهای اجتماعی را فراهم میکنند. استفاده از بازیها و اپلیکیشنهای آموزشی باعث میشود کودک بدون اجبار، مهارتها را تمرین کند و یادگیری برایشان جذاب شود.»
کرمی همچنین اشاره میکند: «کودک برای تقویت خلاقیت خود میتواند ایدههایش را بسازد و منتشر کند (مثل نقاشی، ویدئو یا داستان)، این تجربه احساس توانمندی ایجاد میکند. خیلی از پلتفرمها به شکل غیرمستقیم مهارتهایی مثل همکاری، مدیریت زمان و مسئولیتپذیری را آموزش میدهند تا کودک یا نوجوان مهارتهای زندگی در دنیای واقعی را نیز فرابگیرد.»
این روانشناس کودک و نوجوان درباره جنبههای منفی فضای مجازی هشدار میدهد: «همانطور که فضای مجازی میتواند به رشد کمک کند، اگر مدیریت نشود، میتواند مانع از پرورش مهارتها در کودکان شود. وقتی کودک بیشتر وقتش را آنلاین میگذراند، فرصت کافی برای تمرین ارتباط چهرهبهچهره، همدلی و حل تعارض در دنیای واقعی را از دست میدهد و ارتباطات واقعی کاهش پیدا میکند.»
وی افزود: «دیدن تصاویر و زندگیهای اغراقشده در شبکهها باعث میشود کودک به جای تمرکز بر تواناییهای خودش، با مقایسههای ناسالم احساس کمبود و ناتوانی کند. این مهارتها از طریق تجربه و تعامل در دنیای واقعی شکل میگیرند (بازی، کار گروهی، مسئولیتپذیری). وقتی جایگزین همه اینها موبایل و اینترنت شود، پرورش مهارت به تأخیر میافتد.»
کرمی یادآور شد: «استفاده افراطی از فضای مجازی، تمرکز کودک را کاهش میدهد و او را از فرصت تمرین مهارتهایی مثل حل مسئله یا خلاقیت دور میکند و خطر وابستگی و اعتیاد به این فناوری او را تهدید میکند.»
نقش والدین و مدارس در پرورش مهارتها
کرمی با تأکید بر نقش والدین میگوید: «والدین میتوانند با آموزش مدیریت زمان و استفاده از فضای مجازی و الگوی مناسب بودن برای کودک خود، مهارت خودتنظیمی را به آنان آموزش دهند. همچنین با ایجاد جایگزینهای جذاب همچون ورزش، موسیقی، کاردستی و طبیعتگردی و آموزش سواد رسانهای به کودکان یاد دهند که هر محتوایی مفید و واقعی نیست.»
وی ادامه میدهد: «کودکی که حل مسئله یاد گرفته و میتواند به همسالان یا وسوسههای آنلاین «نه» بگوید، کمتر دچار اعتیاد اینترنتی میشود.»
کرمی درباره نقش مدارس در پیشگیری از اعتیاد دیجیتال توضیح میدهد: «مدارس میتوانند نقش مؤثری در پیشگیری از اعتیاد کودکان و نوجوانان به فضای مجازی ایفا کنند. با گنجاندن آموزش مهارتهای زندگی در برنامههای درسی، دانشآموزان مهارتهایی مانند خودکنترلی، حل مسئله و مدیریت هیجان را یاد میگیرند که آنها را در مواجهه با وسوسههای آنلاین توانمند میکند. برگزاری کارگاههای سواد رسانهای، آنان را با اصول استفاده ایمن و هوشمندانه از اینترنت و شبکههای اجتماعی آشنا میسازد و توانایی تشخیص محتوای مفید و غیرمفید را در آنان تقویت میکند.»
او تأکید میکند: «فعالیتهای جایگزین گروهی مانند تیمهای ورزشی، پروژههای علمی و کارگاههای هنری، فرصت تمرین مهارتهای اجتماعی، همکاری و مسئولیتپذیری را فراهم میکند و کودکان را از وابستگی صرف به فضای مجازی دور میکند. همچنین مشارکت والدین و معلمان در هماهنگی قوانین استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی، چارچوبهای مشخصی ایجاد میکند که موجب ایجاد امنیت روانی و رفتار سالم در دانشآموزان میشود.»