از تِم و لباس تولد و کیک تولد گرفته تا رو تختیها و پردههای اتاق فرزندانمان پر از شخصیتهای کارتونی هالیوودی شده است. غافل از اینکه پیام پنهان و درون مایه انیمیشین های هالیوودی در حال جاری شدن در زندگی فرزندانمان است.
در چند سال اخیر راه انیمیشنهایی به بازار باز شده است که حتی اگر خودتان به تنهایی هم آن را تماشا کنید، عرق شرم بر پیشانیتان مینشیند. چه برسد به اینکه خانوادگی آن را ببینید و بخواهید فرزندتان را هم با خود همراه کنید. انیمیشنهایی که نه تنها هیچ فایدهای برایتان ندارد، بلکه حاوی پیامها و اثرات مخربی نیز هست و صحنههای خشن، غیر کمدی و غیر اخلاقی تاثیر منفی بر روی کودکان میگذارند.
متاسفانه برخی از والدین ندانسته و ناآگاه صرفا با ظاهربینی و خوش رنگ و لعاب بودن انیمیشنی که محتوای به درد بخوری برای بچه ندارد، همراه او میشوند. کودک و نوجوانان به راحتی با شخصیت انیمیشن اُنس میگیرد و سعی میکند او را وارد زندگیاش کند! مثلا در چند سال اخیر بچهها با شخصیت السا و آنا، دختر کفش دوزکی، باب اسفنجی، بِن تِن و. . همذات پنداری کرده و به سمت خرید لوازم تحریر و کیف و جا مدادی و .. این شخصیت رفته اند. از تِم و لباس تولد و کیک و اکسسوری تولد گرفته تا رو تختیها و پردهها و. . پر از شخصیتهای کارتونی هالیوودی شده است. اکثر والدین هم حتی از این ایده استقبال کردهاند غافل از آنکه پِی رنگ داستان و درون مایه انیمیشین در حال جاری شدن در زندگی کودکش است. این یک زنگ خطر جدی برای خانوادههاست.
با دکتر «سعید مدرسی»؛ مدیر مرکز تربیتی باران، پژوهشگر و کارشناس نوجوان به گفتوگو نشستیم. در گفتوگوی پیشین در مورد نقش انیمیشنها بر سبک زندگی خانوادهها و راهکارها صحبت کردیم. این بار هم برایتان از ترفندهای انیمه سازان برای جذب مخاطب و تاثیر روی ضمیر ناخودآگاه نوجوانان و جوانان و کودکان روایت میکنیم.
* انیمیشن سازان دغدغه تربیت بچه ها را ندارند
برخی از انیمیشن سازهای دنیا به هر ابزاری دست میزند تا مخاطب جذب کنند. از جذابیت های مبتنی بر تحریک هیجانات ترس و وحشت تا مطالب غیر اخلاقی و جنسی. در چنین دنیایی چطور می توانیم نبض تربیتی بچه ها را در دست بگیریم؟
دقیقا کارگردان سعی میکند موقعیت ترسانگیز یا هر ژانر برای قهرمان داستان به وجود بیاورد که ژانر جذابی برای خودش دارد. سوال اینجاست در یک زندگی طبیعی، فرزند من چند بار شدید میترسد؟ شاید هیچی. حالا چه لزومی دارد در یک انیمیشن بچه با این حالات مواجه شود؟ برخی اوقات انیمیشنهای ترسناک باعث بدخوابی، ترس از تنهایی بچهها، وابستگی عاطفی میشود. چه دلیلی دارد که بچه را در این موقعیت قرار دهیم. چرا این عامل در انیمیشن است؟ چون جذاب است. بنابراین کسی که این انیمیشن را ساخته است، دغدغهاش تربیت بچه من نیست، بلکه میخواهد اِکولایز عاطفی در فرضیه مخاطب ایجاد کند. والدین عاقل بچه را در این موقعیت قرار نمیدهند.
عامل جذابیت بعدی تحریکات عاطفی از بُعد غم است. که فراق ها، شکستها و تراژدیها در محتوا گنجانده میشود. این هم برای مخاطب جذاب است، چون دوست دارد قهرمان از این موقعیت خارج شود. مورد بعدی جذابیت، شادی و فرح است که طیف های مختلفی دارد؛ از شادی ناشی از موفقیت بر تحصیل آن هدف تا شادی حاصل ازعدم تعادل در انیمیشن که ما به آن کمدی میگوییم. حالا وقتی پدر و مادر یک اثر انیمیشنی را انتخاب میکنند و میبینند حواسشان است که این انیمیشن بیشتر کدام یک از این ابعاد را تحریک میکند. از دل هرکدام از این تحریکهای جذابیت ژانرهای انیمیشن هم تولید میشود
مثلا از تحریک قوای غضبیه درگیری، ژانر اکشن. از تحریک قوای عاطفی، ژانر رُمانس. از تحریک قوای وَهم، ژانر فانتزی و تخیلی. از تحریک قوه ترس، ژانر وحشت. از تحریک قوه غم، ژانر درام. از تحریک قوه شادی، ژانر کمدی خلق میشود. پس باید به درون مایه یک محتوای انیماتیک توجه کرد.درون مایه با پیام فرق دارد. وقتی یک والدین انیمیشن میبینند حواسشان باشد که ژانر داستان را بفهمند، عوامل جذابیت را در داستان شناسایی کنند. این عوامل جذابیت کادو پیچهای اطراف پیام اصلی داستان است. لذا هم خودمان و هم فرزندمان را عادت بدهیم که بتوانند این کادوها را باز کنند و پیام اصلی را درک کنند. درگیر حواشی نشوند. وقتی این تکنیک را به کار میبریم اصطلاحا بین فرزندمان و محتوای رسانهای غریبهسازی میکنیم. غریبهسازی یعنی جلوگیری از محو شدن و غرق شدن بچه در محتوای رسانه ای. به درون مایه محتوای انیمیشن تصویری هم باید توجه کرد.انیمیشینها در چند سال اخیر مخاطب را به سمت قدرتهای ماورایی و ارتباط با عالم غیب و و جادو جذب کرده است
درون مایه یک محتوای انیماتیک را چطور تشخیص دهیم؟ چطور بین درون مایه و پیام تفکیک قائل شویم؟
درون مایه غیر از پیام است. پیام خیلی صریح است و در وهله اول توسط مخاطب درک میشود. درون مایه آن جایی است که داستان بر مبنای آن درک شده است. درون مایه شیرازه داستان است که اگر از داستان و انیمیشن آن را بگیرید، فرو میریزد و دیگر بقا ندارد. به عنوان مثال پیام داستان «هری پاتر»؛ با یک ضد قهرمان درگیری دارد، مبارز و مقید به کارگروهی و تا حدی خستگی ناپذیر و استقامت در هدف دارد، اما هیچ کدام از اینها درون مایه انیمیشن یا فیلم هری پاتر نیست. اگر از کاراکتر هری پاتر «جادو» را بگیریم شخصیت هری پاتر فرو میریزد. در داستان هری پاتر و در بزنگاهها جادو دلیل موفقیت هری پاتر است.
درون مایه هری پاتر این است که جادو خوب است و در موقعیتهایی که به بن بست میرسید، از جادو استفاده کنید. بر همین اساس مشاهده میکنیم که در چند سال اخیر این قدرتهای ماورایی به مثابه ارتباط با عالم غیب و پنهان جانمایی میشود. در موقعیت حساس وقتی میترسیم عکس العمل آنی به خاطر انگارههای مذهبی این است که میگوییم مثلا: «یا صاحب الزمان یا خدایا کمک کن و به حقایق عالم متوسل میشویم» اما وقتی انگاره جادو شکل بگیرد، هنگام گیر کردن و ترسیدن نمیرویم پیش مثلا امام رضا (ع) بلکه میگوییم: کسی هست سر کتاب باز کند، مهره مار یا طلسم بگیریم. چرا آنقدر جادو در جامعه ما زیاد است؟ چون انگارههای آن را در سن طفولیت برای خودمان ساختیم و آن میشود درون مایه. درون مایه فیلمهایی که در مورد ایران ساخته میشود و در جشنوارهها جایزه میگیرد، چی هست؟ اینکه ایران بدبخت است. لذا هیچ انگارهای از اینکه یک صحنهای از موفقیت در ایران وجود دارد شما مشاهده نمیکنید. خانواده دقیق وقتی یک انیمیشن را میبیند، باید در کشف درون مایه آن توانمند شود.
والدین باید درون مایه انیمیشنها را کشف کنند
خانوادهها چطور درون مایه را در داستان پیدا کنند و به شیطنت و پشت پرده انیمیشن سازان پی ببرند؟
داستان نویسهای حرفهای درون مایه مورد نظرشان را مینویسند و جلوی چشمشان میگذارند و مدام به آن نگاه میکنند. لذا خانواده دقیق وقتی یک انیمیشن را میبیند، باید در کشف درون مایه توانمند شود. این درون مایه با یک سری چیزها تقویت میشود. پِی رنگ نقاط کلیدی ماجرا در داستان مهم است، یعنی نقاط کلیدی آن داستان و انیمیشن. چرا مهم است؟ برای اینکه شخصیتهایی که من با آنها همذات پنداری میکنم در حوادث داستان کنشهایی دارند و آن کنشهای شخصیت اصلی داستان در ذهن منِ مخاطب روابط «علت معلولی» ایجاد میکند، یعنی من در این موقعیت قرار گرفتم شروع میکنم به جادو کردن از قدرتهای ماورایی استفاده کردن، اگه جایی گیر کردی از این استفاده کن و برای من منطق میسازد. در فیلمها و انیمیشنهای غربی این پیام مخابره میشود که حتما باید یک زن تنها و غیر متعهد باشد تا حالش خوب باشد
*این زنگ خطر را جدی بگیرید
در بسیاری از فیلمها و انیمیشنهای هالیوودی شخصیت زن شخصیت متعهدی نیست. اما حالش خوب است، در حالی که از نظر علم روانشناسی خود غربیها زنی که به خانواده متعهد نیست، آدم سالمی نیست، اما در انیمیشن میبینیم که آدم غیر متعهد حالش خوب است. این در ذهن بچه چه انگاره میسازد؟ والدی که فرزندش را همراهی میکند چطور باید ذهن این بچه را مدیریت کند؟
والدی که فرزندش را همراهی میکند، باید از او بپرسد فلان شخصیت در انیمیشن چطور مشکل خود را حل کرد؟ با کار تیمی؟ تلاش؟ یا تصادف یا با استفاده از نیروهای ماورایی؟ این برای بچه انگاره میسازد که حتما باید یکی یک سوپرمَن یا بَت منی باشد که تو را نجات دهد و تو خودت نمیتوانی خودت را نجات دهی این انگاره وابستهسازی روح و ذهن ماست. یا حتما باید یک زن این چنین باشد تا حالش خوب باشد.
یک خانواده باید بداند شخصیت اصلی داستان کدام است و کدام فرعی کدام واقعی و کدام فانتزی و ارزشهای پیرامونی شخصیت با ادب هست پر تلاش است یا بیادب؟ حرفها و گفتار و رفتار شخصیت اصلی اهمیت دارد و شخصیت اصلی در داستان دارای یک سیر تحول است، من به عنوان کسی که انیمیشن میبینم باید حواسم باشد که چه تحولی در شخصیت مختلف داستان در حال انجام میشود. چرا؟ چون وقتی همذات پنداری میکنم درصدی از آن تحول در من هم ایجاد میشود همزمان با همذات پنداری با آن شخصیت سیر تحولی بچههای ما هم شکل میگیرد.
لذا بچه من با کدام شخصیت اُنس میگیرد؟ با السا، با آنا، با دختر کفش دوزکی، با باب اسفنجی با بِن تِن! وقتی با آن اُنس گرفت او در زندگیاش آمد چی؟ دفترچه و خودکار و جا مدادیاش هم عکس این شخصیت شد، تِم لباس تولد از کیک و اکسسوری تولد هم این شخصیت شد، آن وقت چه؟ یعنی من دارم با آن شخصیت زندگی میکنم و پِی رنگ داستان و درون مایه در حال جاری شدن است و این زنگ خطر است و باید دقت داشت. کمک به تیزبین شدن بچه در مواجهه با محتوای رسانهای. نگاه اکثر جوانان و نوجوان به فضای رسانهای و مجازی صرفا سرگرمی و لَهو و لعب است
*به بچهها هویت دهید
حالا که نرخ حضور جوانان و نوجوانان و حتی کودکان در فضای مجازی زیاد شده است، دریافتهای رسانهای و انیمیشنها چقدر در تحول نوجوان و جوانانی که در سن بلوغ قرار دارند تاثیرگذار است؟
همه تحولات دوران نوجوانیِ نوجوانان معطوف به دریافت رسانهای نیست. بخشی از این تحولات عدم هویتیابی جوان و نوجوان در دوران واقعی است. اینکه نوجوان من رسانه زده است، به این دلیل است که در دنیای واقعی توسط پدر و مادر محیط تربیتی، کانونها، مساجد زمینههای هویتیابی برایش فراهم نشده است. چقدر از این بچههای کف خیابان زمینه هویتیابی برایشان فراهم شده است که در مسیر رشدشان نقش داشته باشند، در مدرسه، مسجد چقدر نقش دارند؟ در خانه چقدر به بچه هویت داده میشود؟ چقدر در خانه و پول در آوردن مشارکت دارند؟ هیچی. یک سری موجودات منفعل در خانه تربیت کردیم که مادر غذایشان را میدهد، لباسشان را میشوید، اتو میکند و بابا هزینهشان را میدهد. طبیعی است بهترین فضا برای این بچه رفتن به فضای مجازی است.
جوانِ من که با نگاهِ ارزش افزوده پیدا کردن محتوای رسانهای دریافت نمیکند و نگاهش صرفا سرگرمی و لَهو و لعب نسبت به فضای رسانهای است به خیابان میآید. حالا به این نوجوان بگو میای بریم فلان جا را آتش بزنیم میگوید: آره. چون اصلا به بعد فکر نمیکند، بلکه به لحظه لذت بردن و در لحظه هیجان داشتن فکر میکند. یکی از زیر متنهای مصارف کور رسانهای و رها شدگی در فضای رسانهای برای فرزند به وجود میآورد، به بعد فکر نکردن و عاقبت اندیشی نداشتن است. برای همین برای بچه طبیعی است، چرا انقدر جوانان نرخ حضورشان در فضای مجازی زیاد شده است؟ اگر اینجوری نباشد تعجب میکنیم نظام تربیتی چه ظرفی برای هویتیابی این نوجوان تعریف کرده؟ چه مقداری از مسئولیت مدرسه یا زندگی بر عهده خودش است؟ هیچی.
چه فعالیتی در مدرسه برایش تعریف شده است؟ طبیعی است که وقتی برای بچه نقش پیدا نکنیم، ظرف این کاستیهای هویتیابی با مصرف رسانهای حضور در شبکههای اجتماعی هویت کاذب پیدا کردن در شبکه با خود افشاگریها شکل خواهد گرفت. توصیه به نوجوان و جوان این است که آگاهانه انتخاب و مسئولانه استفاده کنند.نوجوان باید خودش را بشناسد تا غذا و خوراک ذهنی متناسب با خود را انتخاب کند.
توصیه آخرتان به نوجوانان و والدینشان در دیدن انیمیشن چیست؟
پیش از استفاده از هر محتوای رسانه ای، قبلش یک سوال بپرسید: «این چیه و چرا؟» قبل و بعد از این محتوا چه رشدی برای من ایجاد میکند. نوجوان باید خودش را بشناسد تا غذای متناسب با خود را انتخاب کند. دوره نوجوانی قرار نیست تا ابد ادامه پیدا کند. دوره خودسازی و تجهیز من است، اگر من ۲۴ ساعت خود را به درستی تنظیم کنم با توجه به منظومه رشدی باید بیینم مصرف رسانهای چقدر باید از من زمان بگیرد، اگر این نگاه را داشته باشیم مصرف رسانهای مان مقدار منطقی پیدا خواهد کرد و مسئولانه و با نگاه ارزش افزوده پر خواهد شد.