مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بانوی دهه شصتی است که معتقد است باید برای کنشگری اجتماعی بامجهز کردن زنان به آگاهی و خردورزی باید جنگید.
او نخستین فارغ التحصیل زن در دوره دکترای رشته سیاستگذاری فرهنگی است که به خاطر دغدغه های فرهنگی و رشته درسیاش وارد این رشته شده و عنوان پایاننامهاش هم “تحلیل گفتمانهای تحولخواه در وضعیت اجتماعی زنان بعد از انقلاب اسلامی با تاکید بر نهادهای سیاستگذار” است این داستان خانم محقق و پژوهشگردهه 60 ایست که در حال حاضر مشاور اجتماعی و دبیر ستاد جمعیت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است که با پایگاه خبری فرایش به گفتگو نشسته که برآیند آن را در ادامه میخوانید:
*لطفا خود را کامل معرفی کنید؟
عاطفه خادمی متولد سال ۶۳ هستم که دراستان لرستان شهرستان درود به دنیا آمدهام. تا مقطع راهنمایی و دبیرستان را آنجا بودیم ولی تحصیلات بعدی از جمله دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم سیاسی را در کرج خواندهام و برای دوره دکترا نیز رشته سیاستگذاری فرهنگی را انتخاب کردهام من نخستین زنی هستم که در کشور با فارغالتحصیل شدن در این رشته به عرصه تصمیم گیری و تصمیمسازی فرهنگی واردشدم.
*خانم دکتر خادمی بفرمایید چگونه جذب مسائل جامعه زنان شدید؟
فعالیتم در حوزه زنان را تقریبا از دوره دانشجوی آغاز کردم اما به صورت ویژه در دوره دکترا به جهت درکی که از مسائل زنان و درعین حال تجربه زیستی که داشتم درعرصه کنشگری مسائل زنان متمرکز شدم. البته به دلیل کنشگری وپژوهشهایی که دراین زمینه داشتم کمکم محل رجوع قرار گرفته و شناختهتر شدم و درواقع به عنوان یک فعال دراین عرصه پا نهادم.
این فرایند همچنان ادامه داشت تا اینکه با تمرکز برطرح رهبران انقلاب بحث الگوی سوم را با یک نگاه منظومهای در عرصه زنان، به صورت مدون ارائه دادم حال آنکه این مهم در واقع روایت نشنیده شده ای بود که طی این سالها مورد استقبال جامعه زنان و محافل علمی و دانشگاه و اجرایی قرار گررفت زیرا پرداختن به موضوع زنان در بدنه دانشی اغلب ناظر بر شبکهای از نظام مسائل آنان صورت میپذیرد و دانش تولیدشده عموماً بر مسائل این قشر به صورت موردی متمرکز است، بدین معنا که همواره در ارتباط با موضوع زنان با طیفی از یافتههای متمرکز بر مسائل فردی، خانوادگی یا اجتماعی مواجهیم که به صورت منفک و ترکیبی مدل روشنی از چیستی زن در گفتمان انقلاب اسلامی ارائه نمیدهد، فقدان رویکرد منظومهای و مدل روشن و واضح از زن در گفتمان انقلاب اسلامی از خلأهای مهم محسوب میشد لذا این طرح پژوهشی، فارغ از نگاه موردی و گزینشی به مسائل زنان، با هدف ترسیم مدل مفهومی منظومه فکری رهبر انقلاب در موضوع زن به دنبال یافتن پاسخ به این پرسش اساسی است که زن در منظومه فکری رهبر انقلاب در چه الگوی مفهومی تصویر میشود. برای پاسخ به این پرسش، با اتخاذ روش تحلیل محتوای کیفی در چارچوب رویکرد منظومهای، دو مفهوم کلیدی الگوی سوم و انسان انقلابی بهدست آمد که هریک از این مفاهیم ابعاد تصویر را نمایان و تصویر تولیدشده مبین نگاه فراجنسیتی اما با ملاحظات جنسیتی رهبر انقلاب به موضوع زن در کلانمنظومه فکری ایشان است.
تدوین این طرح پژوهشی، مرا به کنشگر حوزه زنان بدل کرد و از آنجا که تحصیل کرده رشته سیاستگذاری فرهنگی نیز بودم عموما با برونکردها نسبت به عرصه حکمرانی امکان فعالیتم دراین عرصه نیز فراهم شد. البته تجربه فعالیتهای کنشگری من در عرصه مختلف به منصه ظهور رسید شاید برجستهترین آن کاندیداتوری برای انتخابات مجلس گذشته است.
پس از آن فعالیت در قوهقضائیه را در راستای تنظیم سند تحول قوهقضائیه در بخش مجامع و دادگاه خانواده را تجربه کردم البته فعالیت من درعرصه کنشگری تنها به این موارد محدود نمیشود بلکه تنوعی از اقدامات و فعالیتهای اجتماعی را در کارنامه کاری خود از حضور در صدا و سیما گرفته تا پژوهشکده و اندیشکدهها و محافل این چنینی را دارم.
*این حجم از فعالیت اجتماعی را چگونه با توجه به مسئله مدیریت خانه و خانواده هماهنگ میکنید ؟ آیا ازدواج کرده و فرزند دارید؟
بله ، من دارای یک دختر پنج ساله هستیم، به نظر من بخش عمدهای از این بحث که یک خانم بتواند به این سطح از مدیریت برسید نیازمند رشد آگاهیها و توانمندیهای اوست بدین معنا که اگر آگاهی زنان رشد پیدا کند و به آن سطح از عقلانیت و خردورزی برسند قاعدتا دیگر برای آنها مدیریت امور کاری سهل خواهد بود البته این بدان معنا نیست که دراین مسیر یک خانم با مشکل مواجه نمی شود بلکه یقینا زنان با چالش ها فراوانی برخورد خواهند کرد زیرا در حوزه اجتماعی برای زنان نمونه ایدهالی وجود ندارد یعنی وارد فضایی نمیشوید که متناسب آن فضا به عنوان اقتنضائات شما به عنوان یک همسرو مادر امکان فعالیت برایتان فراهم باشد بنابراین شما هر لحظه که در فضای اجتماعی فعالیت میکنید درحال جنگیدنید چه برای حفظ نقش هاو عدم آسیب رسیدن به آنها و چه برای کنشگری و فعالیت اجتماعیتان مگراینکه به مرز انتخاب برسید و تنها خانهدار بودن و یا تنها داشتن فعالیت اجتماعی را بپذیرید و داشتن همسرو فرزند به اولویت بعدیتان بدل شود .
بنابراین اگر به دنبال انتخاب کردن نباشید و درواقع جمع این نقشها را طلب بکنید باید در فضای اجتماعی هر لحظه بجنگید و این جنگیدن واقعیت میدان است و نمیتوان آن را انکارکرد برای همین است که بر خردورزی و آگاهی جامعه زنان تاکید کرده و از آن به عنوان نیاز واجب این عرصه یاد میکنم زیرا برای جنگیدن روزانه باید مجهز به این باشید که چگونه فضا را مدیریت کرده و ازچه استراتژی بهره ببرید تا خانواده شما همچنان اولویت شما بوده و درعین حال درجامعه نیز اثرگذار باشید حال آنکه پیشنیاز این مدیریت داشتن توانایی و استعدادهایی که نیازمند رشد در جامعه زنان است زیرا اگر شما به حدی از توانمندی و قابلیت برسیدکه در انجام کارها بر دیگر افراد برتری داشته باشید این مهم در کیفیتبخشی به کنشگری شما تاثیر گذار بوده و آن را ارتقا میدهد.
بحث بعدی موضوع برنامهریزی است البته در این بین آسیبی که وجود دارد به تصویری بر میگردد که از خانمهای کنشگر درجامعه ایجاد شده در واقع برای بسیاری از اعضای جامعه ما جا افتاده است که اغلب بانوان فعال اجتماعی که در ترازهای بالا نقشآفرینی میکنند به موضوع خانه و خانواده به عنوان امری حاشیهای مینگرند این درحالی است که بنده به این نوع نگاه نقد بسیار دارم زیرا طبق تجربهزیست خودم هرجایی که حضور داشته و کار کردم نخستین چیزی که در ذهن مدیر و مافوقم ثبت شده نام فرزند و همسرم بوده است بهطوریکه در تنطیم کارها مبنا اولویت خانه و خانواده برای من است به طور مثال وقتی دخترم به دنیا آمد به مدت یک سال درخانه کارها را دنبال کردم و پس از آن نیز بنا به پیشنهاد کاری نخستین بحثی که من مطرح کردم داشتن فضایی بود که بتوانم در عین فراهم بودن کلیه تجهیزات حتی داشتن پرستار ساعتی با دخترم وقت بگذرانم که البته این مهم نیازمند آن است که بانوان ما به سطحی از توانمندی برسند که خود در خصوص چگونگی همکاری خود در بخشهای مختلف تصمیمسازی کرده و درعین حال آنقدر دراین عرصه متبحر باشند که کارفرما و مدیر مافوق خود را نسبت به پذیرش شرایط خود وادار کنند .
ما امروز نیاز داریم که توجه و تمرکز ویژه به خوانش انقلاب اسلامی در موضوع زن داشته باشیم، زیرا گفتمان انقلاب اسلامی، گفتمان مظلوم و غریبی در موضوع زن است که متأسفانه نتوانسته به جریان اجتماعی تبدیل شود و این جریان بتواند تمام محیط خود را متأثر کند. امروز وظیفه من و شما این است که توجه و تمرکز ویژهای حول این موضوع ایجاد کنیم ما باید به دنبال طرح این مفاهیم باشیم که خوانش گفتمان انقلاب اسلامی در موضوع زن چگونه است و چه روایتی را رقم میزند و بخش دیگر به این موضوع برمیگردد که این حرکتی که شکل میگیرد، بتواند خود را در قواره جریان اجتماعی نشان دهد.
به عبارت دیگر باید گفت در گام دوم انقلاب برازنده جامعه اسلامی نیست که ما تازه درمورد اینکه آیا بانوان میتوانند نقشهای خانوادگی و اجتماعی را توأمان داشته باشند یا خیر بحث کنیم. ما باید از این مرحله عبور کنیم تا زمانیکه مفهومی به اسم ولایت اجتماعی با منطقی که عرض شد وجود دارد، اساساً فلسفه و کارویژه ما در عالم مشخص است و ما نیاز داریم که در آستانه گام دوم انقلاب اسلامی زمین طراحی شده برای نقشآفرینی و زیست بانوان را در جامعه تغییر دهیم و بر اساس شاخصها و مؤلفههای هویتی گفتمان انقلاب اسلامی در موضوع زن یک بازطراحی جدید را داشته باشیم که این بازطراحی قطعاً نیازمند همراهی ظرفیتهایی است که در میدان فعال هستند.
ما در جامعه با سه رویکرد در حوزه زنان مواجهیم که یا زنان را کاملا جدا از خانواده میبیند یا فقط محدود به چارچوب خانه و خانواده که این دو رویکرد اخیر کاملا اشتباه بوده زیرا جدا کردن زن از نهاد خانواده یک راهبرد و سیاست غلط است اما درعین حال پرداختن صرف به هویت و اصالت زن در قالب خانواده نیز درست نیست به عبارت بهتر رویکرد حاکم بر گفتمان انقلاب اسلامی اولی است که از گرایشهای سنتی فاصله گرفته و چارچوبی که حاکم بر قرائتهای امام و رهبر انقلاب در مورد زن است را میپذیرد در رویکرد امامین انقلاب زن به چه کسی بودنش اصالت دارد.