سیستم مدیریت پورتال پایگاه خبری فرایش

شناسه خبر: 4397
بخش اول: ابعاد آسیب‌های ناشی از جدایی
تاریخ انتشار: 1404/3/19 09:11:28

جدایی، چه در قالب طلاق رسمی و چه به صورت جدایی عاطفی، یکی از بحران‌زاترین اتفاقاتی است که ممکن است در زندگی فردی و اجتماعی رخ دهد. این پدیده می‌تواند تأثیرات روانی، اجتماعی، اقتصادی و تربیتی عمیقی بر افراد، به‌ویژه فرزندان، بر جای بگذارد. در دنیای امروز که آمار جدایی رو به افزایش است، بیش از هر زمان دیگری نیازمند تحلیل علمی، آسیب‌شناسانه و ارائه راهکارهای پیشگیرانه و ترمیمی هستیم.

آسیب‌های روانی: جدایی اغلب منجر به افسردگی، اضطراب، احساس شکست، و کاهش اعتماد به نفس می‌شود. فرد ممکن است دچار بحران هویت شده، ارزشمندی شخصی خود را زیر سوال ببرد و نتواند با تغییرات جدید زندگی کنار بیاید. این بحران‌های روانی در صورت بی‌توجهی می‌تواند منجر به آسیب‌های عمیق‌تری مانند وسواس فکری، اختلالات خواب و حتی تمایل به خودکشی شود.

همچنین جدایی، گاه با احساس گناه یا سرزنش همراه است، به‌ویژه اگر فرد خود را مسئول فروپاشی رابطه بداند. این احساس گناه می‌تواند بر تمام تصمیم‌گیری‌های آتی او تأثیر بگذارد و او را از تجربه دوباره یک رابطه سالم باز دارد. مواجهه صحیح با این احساسات، از طریق مشاوره و حمایت روانی، نقش کلیدی در کاهش آسیب‌ها دارد.

آسیب‌های اجتماعی: افراد جداشده، به‌ویژه در جوامع سنتی، ممکن است مورد قضاوت قرار گیرند و از حلقه‌های اجتماعی طرد شوند. این طرد اجتماعی نه‌تنها به انزوای فرد می‌انجامد، بلکه فرصت‌های اجتماعی و شغلی را نیز برای او محدود می‌کند. زنان بیشتر در معرض این نوع طرد هستند و گاه با نگاهی تحقیرآمیز یا ترحم‌آمیز مواجه می‌شوند.

از سوی دیگر، روابط دوستانه، خانوادگی و حتی کاری فرد ممکن است تحت تأثیر جدایی قرار گیرد. اطرافیان یا فاصله می‌گیرند یا درگیر طرف‌داری‌های ناخواسته می‌شوند. این اختلال در شبکه‌های اجتماعی، بازسازی عاطفی و اعتماد به دیگران را برای فرد دشوارتر می‌سازد.

آسیب‌های اقتصادی: جدایی غالباً منجر به تضعیف پایه‌های مالی خانواده می‌شود. یک خانواده که پیش‌تر از درآمد مشترک بهره می‌برد، پس از جدایی باید با دو درآمد مجزا یا یک درآمد محدود زندگی را اداره کند. هزینه‌های زندگی مستقل، مسکن، خوراک، و نیازهای فرزندان به‌ویژه در شرایط اقتصادی نامناسب، فشار مضاعفی بر فرد جداشده وارد می‌کند.

در بسیاری از موارد، زنان که پس از جدایی سرپرستی فرزندان را نیز بر عهده دارند، با چالش‌های اقتصادی جدی‌تری مواجه می‌شوند. نبود حمایت قانونی کافی، دسترسی نابرابر به فرصت‌های شغلی، و نبود مهارت‌های اقتصادی می‌تواند آن‌ها را به سمت فقر و نابرابری ساختاری سوق دهد.

آسیب‌های تربیتی برای فرزندان: کودکانی که والدین‌شان جدا می‌شوند اغلب دچار حس ناامنی روانی و اضطراب می‌شوند. آن‌ها ممکن است خود را مقصر این جدایی بدانند یا از آینده خانواده‌شان دچار ترس و تردید شوند. افت تحصیلی، اختلال در خواب و تغذیه، و پرخاشگری از جمله علائمی است که در فرزندان طلاق مشاهده می‌شود.

در نبود حضور همزمان و همدلانه پدر و مادر، فرزند ممکن است در شکل‌گیری هویت دچار تعارض شود. استفاده والدین از کودک به‌عنوان ابزار جنگ روانی علیه یکدیگر، آسیب‌های عمیق‌تری به روان کودک وارد می‌کند و اثرات آن ممکن است تا بزرگسالی ادامه یابد.

بخش دوم: راهکارهای پیشگیری و کاهش آسیب‌ها

آموزش پیش از ازدواج: یکی از مؤثرترین راهکارهای کاهش آمار جدایی، ارائه آموزش‌های کاربردی پیش از ازدواج است. این آموزش‌ها شامل مهارت‌های ارتباطی، شناخت شخصیت طرف مقابل، سبک‌های حل تعارض، و اصول زندگی مشترک می‌شود. مراکز مشاوره، دانشگاه‌ها و نهادهای فرهنگی می‌توانند با ارائه این خدمات، آگاهی جوانان را پیش از ورود به زندگی مشترک افزایش دهند.

آشنایی با وظایف زوجین، باورهای نادرست درباره ازدواج، و انتظارهای واقع‌بینانه، از دیگر موضوعاتی است که در این آموزش‌ها باید مدنظر قرار گیرد. فردی که آگاهانه و مسئولانه وارد رابطه می‌شود، آمادگی بیشتری برای مواجهه با چالش‌ها خواهد داشت و احتمال شکست در زندگی مشترک کاهش می‌یابد.

تقویت مهارت‌های ارتباطی و حل تعارض: یکی از اصلی‌ترین دلایل جدایی، ناتوانی زوجین در برقراری ارتباط مؤثر و حل تعارضات است. آموزش مهارت‌های گوش دادن فعال، ابراز احساسات بدون سرزنش، همدلی و مذاکره سالم می‌تواند از بسیاری از مشاجرات جلوگیری کند. خانواده‌ها، مدارس و رسانه‌ها باید در نهادینه کردن این مهارت‌ها تلاش کنند.

تعارضات بخشی طبیعی از هر رابطه هستند، اما نحوه مواجهه با آن‌ها تعیین‌کننده است. زوج‌هایی که بتوانند تعارضات را بدون تخریب شخصیت یکدیگر مدیریت کنند، به رشد رابطه‌شان کمک کرده و احساس امنیت بیشتری در زندگی مشترک خواهند داشت.

 

دسترسی به خدمات مشاوره تخصصی: وجود مراکز مشاوره حرفه‌ای در دسترس عموم، نقش مهمی در پیشگیری از جدایی دارد. بسیاری از مشکلاتی که در ظاهر حل‌نشدنی به نظر می‌رسند، با کمک یک مشاور مجرب قابل حل هستند. متأسفانه بسیاری از زوجین یا از ترس قضاوت اجتماعی یا به‌دلیل هزینه‌های بالا، از مراجعه به مشاور خودداری می‌کنند.

سیاست‌گذاری در جهت ارزان‌سازی و ترویج فرهنگ مراجعه به روان‌شناس و مشاور باید در اولویت قرار گیرد. تبلیغ این فرهنگ در رسانه‌ها، مدارس و محافل مذهبی می‌تواند تابوی مراجعه به مشاوره را بشکند و مسیر سلامت روانی خانواده‌ها را هموار سازد.

حمایت‌های اجتماعی پس از جدایی: پس از وقوع جدایی، حمایت‌های اجتماعی نقش مهمی در جلوگیری از آسیب‌های ثانویه ایفا می‌کند. ایجاد مراکز حمایت روانی و اقتصادی برای زنان و مردان جداشده، می‌تواند به بازسازی زندگی آنان کمک کند. این مراکز می‌توانند خدمات مشاوره‌ای، آموزش‌های شغلی و کارآفرینی، و تسهیلات مالی ارائه دهند.

همچنین باید با تدوین سیاست‌های حمایتی برای کودکان طلاق، از جمله مشاوره روانی، ایجاد فضاهای ایمن برای گفت‌وگو و بازی، و تعامل سازنده با مدارس، مانع از بروز آسیب‌های تربیتی جدی در نسل آینده شد. جامعه‌ای که بتواند از اعضای آسیب‌دیده خود حمایت کند، از فروپاشی‌های گسترده‌تر جلوگیری خواهد کرد.

(ادامه دارد...)

 


ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
کد امنیتی:
* نظر:
اجتماعی