سیستم مدیریت پورتال پایگاه خبری فرایش

شناسه خبر: 3624
یک روانشناس، رابطه میان مادر و کودک را در سبک دلبستگی کودک بسیار موثر دانست و با بیان اینکه نقش پدر در این بین تنها ۲۰ تا ۲۵ درصد است، گفت: شروع دلبستگی از حدود شش ماهگی تا حدود سه سالگی کودک است. به این مدت، «دوره حساسِ دلبستگی» می‌گویند که در روابط عاشقانه بزرگسالی کودک نیز بسیار اثر گذار است، به طوری که اگر دلبستگی میان مادر و کودک در شش ماهگی تا سه سالگی از نوع ایمن باشد؛ دلبستگی کودک در روابط عاشقانه و سایر روابط بین فردی بزرگسالی نیز ایمن خواهد بود و کمتر گرفتار عشق‌های بیمار گون می‌شود.
تاریخ انتشار: 1400/8/10 12:33:23

گوهر یسنا انزانی در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: بعضا والدین مطرح می‌کنند اگر بیش از اندازه به کودک خود توجه کنند او لوس بار می‌آید، در حالی که توجه زیاد در بازه زمانی شش ماه تا سه سالگی کودک، منجر به دلبستگی ایمن در او می‌شود و چنین کودکی در آینده می‌تواند به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کرده، متعهد باشد و رضایت خوبی از خود  داشته باشد. همچنین ترسهای درونی چنین کودکی کمتر است و اختلالات خود را راحت‌تر برطرف می‌کند. در واقع سبک دلبستگی میان مادر و کودک به تمام مراحل زندگی کودک تعمیم پیدا می‌کند.

به گفته این روانشناس، هرشکافی بین مادر و کودک اثر منفی بر تحول شخصیت کودک دارد و می‌تواند در بزرگسالی منجر به اختلالات شدید رفتاری در او ‌شود چراکه تجارب اولیه مادر و کودک می‌تواند به دلبستگی ایمن یا ناایمن کودک منجر شده و از این رو رابطه بین مادر و کودک مهمترین اصل رشد شخصیتی کودک محسوب می‌شود.

انزانی دلبستگی را برقراری پیوند عاطفی عمیق با یک فرد خاص در دوران کودکی معنا کرد و با بیان اینکه دلبستگی به دو قسم «ایمن» و «نا ایمن» تقسیم می‌شود و دلبستگی نا ایمن نیز اقسامی دارد، ادامه داد: نوزاد از حدود شش ماهگی شروع به دلبستگی با مادر خود می‌کند و اگر تا حوالی سه سالگی این دلبستگی به شکل ایمن ساخته نشود می‌تواند بیماری‌های روحی و روانی بسیاری را در کودک ایجاد کند. در دلبستگی ایمن کودک فعالانه می‌خواهد که در کنار مادر باشد و هر تماسی از طرف مادر را دوست دارد، مادر را به دیگران ترجیح می‌دهد و کنار مادر بودن را به هر بودنی ترجیح می‌دهد. کمترین اختلالات روانی در این کودکان دیده می‌شود. در عین حال اما دلبستگی‌های «دوری جو و اجتنابی» که کودک بعضا دیگران را به والدین ترجیح داده و در عین حال نمی‌تواند به افراد اعتماد کند و با کسی صمیمی شود، «دو سو گرا یا مقاوم» که کودک قبل از جدایی از والدین می خواهد کنار والدین باشد و به کاویدن محیط نمی‌پردازد و وقتی والدین نزد او باز می‌گردند خشمگین شده و دائما نسبت به دیگران مشکوک است و دلبستگی «آشفته و سردرگم» که بیشترین نوع ناامنی را دارد و کودک دارای این سبک دلبستگی رفتارهای بسیار متعارض و عجیبی از خود نشان می‌دهد و گاهی سردرگم به نظر می‌رسد؛ اقسام دلبستگی نا ایمن هستند که تا آخر زندگی نیز همراه افراد خواهند بود.

وی درباره چگونگی جلوگیری از ایجاد سبک دلبستگی ناایمن در کودکان، تصریح کرد: بین شش ماهگی تا سه سالگی باید پاسخ‌دهی مادر به نیاز شیرخوار زیاد باشد، سرعت واکنش مادر به گریه کودک بالا و رفتار محبت آمیزی هنگام بغل کردن کودک داشته باشد. رفع به موقع نیاز کودک بسیار مهم است، مادر باید از نظر اختلالات روحی و روانی نظیر افسردگی و اضطراب بررسی شده و نشانه‌ای از این اختلالات نداشته باشد. با علامت دهی نوزاد هماهنگ باشد و بتواند علامت دهی نوزاد را درست تعبیر کند و معنی گریه کودک خود را متوجه شود. همچنین به طور مناسب به علامت ها پاسخ دهد و حساسیتش به تمام پیام‌های کودک بالا باشد.

این روانشناس معتقد است که عشق‌های بیمارگون کمتر برای افراد دارای دلبستگی ایمن اتفاق می‌افتد چراکه دلبستگی ایمن منجر به افزایش قدرت حل مساله در افراد می‌شود. از سوی دیگر این افراد در زندگی مشترک نیز سازگاری زناشویی بالایی دارند و می توانند اختلافات را کاهش دهند.

انزانی در عین حال تاکید کرد: در بازه سنی شش ماهگی تا سه سالگی، کودک با مسائل بسیار ساده‌ای می‌تواند دچار دلبستگی نا ایمن شود. برای مثال در مواردی که  مادر با توجه به احساسات، تمایلات، حالات خلقی و احوال خودش به نیازهای کودک پاسخ دهد، حوصله کودک را نداشته باشد، به گریه‌های کودک توجه نکند، علامت دهی نوزاد را نشناسد و هنگام نیاز در دسترس کودک نباشد؛ کودک دچار دلبستگی نا ایمن می‌شود. حتی در مواردی که مادر علائم افسردگی و اختلالات شخصیت دارد و یا مهارت های اجتماعی و فرزندپروری را بلد نیست هم امکان ایجاد دلبستگی نا ایمن در کودک وجود دارد.

وی همچنین درباره چگونگی روابط بین فردی افراد دارای دلبستگی ناایمن، خاطر نشان کرد: اگر دلبستگی کودکان از نوع ناایمن باشد، نگاه کودک در بزرگسالی به روابط بین فردی مادی شده و بعضا دچار همسرآزاری، بدبینی و خشونت می‌شود. از سوی دیگر ممکن است این افراد عاشق افراد دارای اختلالات رفتاری نظیر اختلالت ضد اجتماعی، نمایشی، نافرمانی و لجبازی نیز بشوند.

این روانشناس، اکتساب هویت کودک در سالهای اولیه زندگی را متاثر از نقش پدران دانست و تاکید کرد که نقش پدر در دوران نوزادی کودک، حمایت از مادر و در نوجوانی ایجاد محیط غنی بدون انتقام، کینه جویی و تنبیه برای فرزند است و اگرچه نقش پدر در سبک دلبستگی کودک را می توان نقشی فرعی در نظر گرفت اما لازم است همواره پدر برای رفع نیاز مادر و کودک در دسترس باشد و مراقبتی توام با عاطفه از خانواده داشته باشد.

انزانی به والدین نیز توصیه کرد: پدران باید در انجام کارهای مردانه پسران خود را شرکت دهند و به آنها اجازه دهند تا روحیه مردانه خود را در کنار پدر پرورش دهند چراکه برای شکل گیری بهتر هویت مردانه لازم است که پسر اوقاتی را با پدر خود بگذراند. از سوی دیگر پدر باید به هویت یابی جنسی دخترش که خیلی وابسته پدر است نیز توجه کند و روح زنانه دخترش را مورد نوازش قرار دهد، استقلال را به دخترش بیاموزد و زمانی را به تعامل و شنیدن مشکلات و سخنان دختر خود اختصاص دهد. مادر نیز باید به پسر مسئولیت پذیری و انجام برخی از امور منزل را بیاموزد و با او درباره ویژگی‌های مثبت پدر صحبت کند و به هویت زنانه دخترش نیز توجه کنند.

این روانشناس در پایان سخنان خود با بیان اینکه مادر و پدر تحت هیچ شرایطی نباید با پسران و دختران خود درباره ویژگی‌های منفی یکدیگر صحبت کنند، تاکید کرد: بیشترین موارد دلبستگی ناایمن کودکان زمانی رخ می‌دهد که مادران هدفمند نیستند و اولویت نخستشان را به خودشان اختصاص نمی‌دهند. برای اینکه زندگی کودکان توام با دلبستگی ایمن باشد باید مادر و پدر نقش اول زندگی را به خود اختصاص دهند، هدف داشته باشند، رسیدگی به خود و افزایش اطلاعات را در صدر امورشان قرار دهند و پس از آن ارتباط خوبی با همسرشان برقرار کنند تا فرزندان شاهد عشق والدین به یکدیگر و به آنها باشند و آرامش بیشتری در زندگی تجربه کرده و گرفتار عشق‌های بیمار گون نشوند.

انتهای پیام


ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
کد امنیتی:
* نظر:
اجتماعی