ساده و صمیمی از گفت و شنود با پرستار روایت میکنیم
پایگاه خبری فرایش_زهرا بیگدلو:مثل مادر بالای تخت بیمار میایستند و برای بهبودی و سلامتیاش قدم برمیدارند، مثل یک دوست با تو همکلام می شوند و مثل یک فرشته در آن تن پوش سپید، لباس صحت را به تن بیمار میپوشانند انگار دست خداوند است که از آستین پرستار بیرون آمده و تب و درد و رنج را از جسم و جان بیمار میشوید.
باید قوی باشد تا تحمل این همه درد و رنج او را از پا درنیاورد، در عین حال باید انعطافپذیر و مهربان باشد تا با بیمار ارتباط برقرار کرده و همراه او شود در مسیر درمان.
تناقض زیبایی دارد این حرفه، آنقدر که گاه با خود میاندیشی شاید بهتر بود پرستاران از جنس ربات میبودند یا چیزی شبیه آن تا میتوانستند با این همه زیبایی و سختی توأم خود را وقف دهند اما آنها انسان هستند، خلقتی از گوشت و پوست و خون و البته احساسات.
مثل من و تو خسته و غمگین میشوند، خوشحال میشوند و مثل ما زندگی میکنند، خانواده دارند، قرض و قسط و اجاره خانه دارند، برای آینده فرزندانشان آرزوهای ریز و درشت دارند و خلاصه همه آنچه که در لحظه برخورد با پرستار در صورتش نمیبینی در زندگیاش جاری است اما خوب همه چیز را که نمی شود عیان و آشکار کرد.
همین دغدغههای آشکار و نهان بهانه امروزمان شد تا با یکی از این سپیدپوشان گفتگو کنیم و بپرسیم اصلا چه شد که با این همه بالا و پایین این حرفه، به سمت و سوی پرستاری روی آورد؟!
**ابتدا خود را معرفی کنید و بفرمایید چند سال است در حرفه پرستاری مشغول به کار هستید؟
ندا جمالی هستم، 11 سال قبل لباس سپید پرستاری به تن کردم و در این حرفه مشغول کار شدم.
از ابتدای خدمت در بخش های مختلفی کار می کردم اما حالا چند سالی است که میزبان نوزادان نارس بیمارستان فاطمیه در بخش nicuهستم.
در عین حال که پرستار نوزادان کوچک هستم مادر یک فرزند پسر بوده و به لطف خدا نقش مادری را هم برای پسر خود و هم برای نوزادان تازه متولد شده که هنوز حتی به نور و شرایط محیطی دنیای تازه عادت ندارند ایفا میکنم.
**چرا وارد حرفه پرستاری شدید و با چه انگیزهای این رشته را برای تحصیل و کار انتخاب کردید؟
از همان زمان کودکی به شغل پرستاری علاقمند بودم و حتی در بازی های کودکانهمان نقش پرستار را بازی می کردم.
زمان ورود به دانشگاه حسب امتیاز و نمره علمی و مشاوره با چند نفر وارد این رشته شدم اما شاید تصور این میزان، تلاش و زحمت و البته شیرینی و زیبایی را در این کار نداشتم.
**حالا بعد از گذشت 11 سال از انتخاب خود راضی هستید؟ هیچ وقت احساس پشیمانی نکردید؟
بله الان به شدت از این که وارد این حرفه و شغل زیبا شده ام احساس رضایت دارم به خصوص از وقتی وارد بخش نوزادان نارس شدهام و خلقت و قدرت خداوند را در تولد و حفظ آنها از نزدیک شاهد هستم لذتی دوچندان از کار و حرفه خود میبرم.
اساسا این احساس که شما میتوانید با کار و حرفه خود باری از دوش دیگران بردارید با هیچ حسی در دنیا قابل مقایسه نیست و همین حس باعث جذابیت حرفه پرستاری برای من شده است.
**چگونه میتوان با وجود دغدغههای متعدد حرفه پرستاری از جمله شیفتهای گاه و بیگاه و مسائل پیرامون آن در ادای وظایف مادری هم موفق بود؟
خوب خدا را شکر همسر و فرزند من نسبت به این شغل دیدگاه و رویکرد مثبتی دارند و این خیلی در پیشرفت من و احساس خوبی که در شاغل بودنم دارم مؤثر بوده است و البته من در بخشی مشغول به کار هستم که حس مادری را هر روز در من تقویت میکند و من مادر چندین نوزاد تازه متولد شده میشوم، تا مدتها با آنها زندگی و از آنها مراقبت میکنم تا شرایط زندگی کردن در دنیای واقعی را به دست آورند و بتوانند وارد خانوادههای خود شوند اما حقیقت این است که این حرفه بالا و پایین بسیاری دارد و گاه ما مجبور هستیم همزمان از بیماری که در بیمارستان بستری است و فرزندی که در خانه داریم پرستاری کنیم، باید هم در مدرسه فرزندمان حاضر شویم و هم سر شیفت کاری باشیم، این دست مسائل در کار و حرفه ما بسیار است اما با اهرم عشق میتوان هم مادر بود و هم پرستار.
**مهمترین دغدغه و مسائلی که پرستاران با آن روبرو هستند چیست؟
دغدغهها در این حرفه بسیار است از جمله اینکه شما در یک محیط درمانی مشغول به کار هستید و طبیعتا امکان ابتلا به برخی بیماریها وجود دارد مثل همین اواخر که آنفلوانزا شیوع پیدا کرده بود همکارانی که در بخشهای بستری این بیماری حضور داشتند بیش از سایرین در معرض ابتلا بودند.
گاهی شیفتهای شب و تعطیلات نیز به دغدغهای جدی در این حرفه تبدیل میشود زیرا به هر حال هماهنگ شدن خانوادههای ما با این شرایط در بعضی موارد مشکل مینماید به ویژه در سالهای اخیر که با گسترش فضاهای درمانی، با کمبود نیرو در حوزه پرستاری مواجه هستیم.
یکی دیگر از دغدغههای مهم پرستاران در این روزها مسائل مالی و درآمدی است به خصوص در موضوع "کارانهها" به نسبت حجم کار و استرسی که متحمل میشوند پایین بوده و اختلاف بسیار فاحشی با کارانه پزشکان دارد و متاسفانه همان هم با تأخیرهای چندماهه پرداخت می شود و خستگی را به تن پرستار باقی میگذارد اگرچه پرستاران با روحیات و تفکراتی رشد میکنند که در هر شرایطی سلامت بیمار را در اولویت قرار میدهند و این مسائل بر عملکرد آنها تأثیرگذار نیست اما در کاهش انگیزهها بی تأثیر نخواهد بود.
متأسفانه مشکل و دغدغهای که اخیرا اضافه شده و غم و درد پرستاران را افزایش داده، کمبود دارو و تجهیزات در اثر تحریم واردات دارو و تجهیزات درمانی بوده است که گاهی بیماران و پرستاران را با مشکل مواجه میکند.
**بهترین خاطرهای که در طول این سالها در شغل پرستاری داشتید چه بوده است؟
خوشبختانه با پیشرفتهای علم و ارتقای شرایط نگهداری از نوزادان نارس، خاطرات خوب در بخش NICU که در آن شاغل هستم بر خاطرات بد آن غالب است و با حیات دوباره هر نوزاد خاطرهای جذاب در ذهن من شکل گرفته و تأثیرگذاری آن وقتی دوچندان میشود که پدران و مادران این نوزادان از عمق جان برای من و همکاران این بخش دعا میکنند و ما اثر این دعا را به وضوح در زندگی خود میبینیم واز هر لذتی برای ما در کارمان بالاتر است.
اما بد نیست در این فرصت به شیرینترین و نزدیکترین خاطرهای که در طول دوران کاری خود داشتم اشاره کنم که یکی دو روز پیش از روز پرستار امسال اتفاق افتاد و آن هم این بود که یکی از نوزادانی که 8 سال قبل در این بیمارستان بستری بود و من پرستار او بودم با من تماس گرفت و با زبان شیرین یک کودک 8 ساله روز پرستار را به من تبریک گفت.
محمدحسین که اهل بروجرد بود در زمان تولد فقط 800 گرم وزن داشت و پدر و مادر او در زمان تولد تصور نمیکردند کودک دلبند آنها با این شرایط بتواند ادامه حیات داده و زنده بماند اما به لطف خدا این پسر معصوم و دوست داشتنی حالا قوی و سالم و پرتوان در کلاس دوم دبستان درس میخواند و به امید یک خانواده تبدیل شدهاست و همصحبتی اخیر ما در این گفتگوی تلفنی لذت وصف ناشدنی کار من در طول این سال ها شد.
**تلخترین خاطرهای که در این سالها داشتید چه بود؟
تلخترین خاطره اگرچه به ندرت اتفاق افتاده اما لحظه دردناکی است که نوزاد کوچک تازه متولد شده به دلیل ضعف و شرایط نامساعد جسمانی نمیتواند ادامه حیات دهد و با چشمان باز و نگاه خیره نفسهای آخر را میکشد و این لحظه غمبار را فقط ما پرستاران بخش میبینیم و درک میکنیم، هرچند که این نوزادان بسیار کوچک و نارس هستند اما به هر حال برای خانواده شان دنیایی از امید و آرزو هستند و رفتنشان برای پدر و مادر بسیار دردناک و غمین است که متاسفانه من هم در طی این سالها این موارد را شاهد بوده و درد این لحظه را تجربه کردهام.
** در پایان اگر بخواهید به کسانی که علاقمند ورود به حرفه پرستاری توصیهای بکنید چه توصیهای میتواند باشد؟
پرستاری شغل زیبا و حرفه خوبی است و تا جایی که بتوان لبخند رضایت بر لب بیمار و خانواده او نشاند احساس رضایت شغلی بالایی در فرد ایجاد میکند و این بسیار لذتبخش است اما در عین حال نباید از شرایط سخت این شغل هم غافل بود که شبنخوابی و شیفت روزهای تعطیل و دوری از خانواده و ... را دارد و تنها با عشق میتوان هر دو وجه این شغل را دریافت و در آن احساس رضایت کرد.
***سخت نیست اما چندان هم ساده به نظر نمیرسد که هم مثل مرمر محکم باشی و هم مثل گل لطیف، عشق است که توان حرکت میدهد به مرد و زنی که لباس سپید پرستاری به تن کردهاند، جنگ و صلح و خشکی و دریا تفاوتی ندارد برایشان چون این همان عاشقانهای است که در کتاب رسالتزندگیشان سرودهاند و براس سرایش آن که رسالت زندگی خود میدانندش از جان همت میکنند