اخیراً رضا پهلوی اقدامی صورت داده که مانند اقدامات قبلی وی، موجب درگیری و ایجاد تنش در اردوگاه سلطنتطلبان شده است. وی با رونمایی از یک متن با عنوان «دفترچه اضطرار» نشان داده که در آرزوی بازگشتِ دیکتاتوری در ایران است.
انقلاب مشروطه که در اواخر دوره قاجار شکل گرفت، یکی از مهمترین رویدادهای تاریخی ایران بود که هدف اصلی آن محدودکردن قدرت مطلقه شاه و ایجاد ساختاری مبتنی بر قانون و مشارکت مردم در حکومت بود. بهطوری که مردم هم سهمی در پیشبرد سیاستهای کشور داشته باشند و میتوان گفت که در مشروطه بود که برای اولینبار، جامعه ایرانی از «رعیت» به «شهروند» تبدیل شد و مفهوم «دولت ملت» در ایران شکل گرفت. درواقع این انقلاب با شعار عدالت، آزادی و حاکمیت قانون، خواستار پایاندادن به استبداد و ایجاد نظامی دموکراتیک و قانونمدار شد.
اما امروزه برخی از طرفداران رضا پهلوی، مواضعی علیه مشروطه اتخاذ کردهاند که نشاندهنده مخالفت با اصول دموکراسی و حکومت قانون است. این افراد که از سلطنت حمایت میکنند، در عمل با نهادهای دموکراتیک مانند مشروطه مخالفت کرده و خواستار بازگشت به نظامهایی با قدرت مطلقه و بدون محدودیت قانونی هستند. درحالیکه میتوان مشروطه را ابتداییترین نوع دموکراسی دانست، اما پهلویها حتی با این سطح پایین از دموکراسی نیز خصومت دارند و آن را پذیرا نیستند.
البته این صرفاً یک روایت یکطرفه مبنی بر دیکتاتور بودن شاهان پهلوی نیست؛ بلکه طرفداران پهلوی نیز به این واقعیت اذعان کردهاند. همچنین، برخی دیگر از چهرهها نیز به این مسأله اشاره داشتهاند.
«ایرج مصداقی» فعال سلطنتطلب که یکی از افراد بسیار نزدیک به رضا پهلوی به شمار میرود، در واکنش به حمایت برخی چهرههای اپوزیسیون از قانون مشروطه، ضمن اینکه تلاش جمعی ایرانیان برای رسیدن به حداقل دموکراسی در تاریخ معاصر ـ یعنی انقلاب مشروطه ـ را یک حرکت «ارتجاعی» مینامد، میگوید: «قانون مشروطه تمام اساسش ارتجاعی است! رضاشاه این قانون را زیر پا گذاشته بود؛ بهدرستی زیر پا گذاشته بود. قانون مشروطیت میگوید که ولایت عهد (جانشینی) به اولاد ذکور (یعنی به پسر) میرسد. رضا پهلوی پسر ندارد و دختر دارد؛ پس یعنی بعداز او دیگر همه چیز تمام است؟».
این مواضع ضد مشروطه، تضاد آشکاری با هدف اصلی انقلاب مشروطه دارد که در آن، مردم ایران خواستار آزادیهای مدنی و محدود کردن قدرت شاه بودند. در واقع، این نوع تفکر نشان میدهد که سلطنتطلبان، به جای حمایت از دموکراسی، به دنبال «بازگشت به استبداد و دیکتاتوری» هستند.
این نکته نیز جالب توجه است که اکنون، یکی از چهرههایی که انتقادات زیادی به رضا پهلوی وارد میکند، امیر طاهری، روزنامهنگار و از طرفداران سنتی پهلوی بوده است که خود را مشروطهخواه معرفی میکند.
امیر طاهری همواره در مقالات، مصاحبهها و مناظرههای خود، با شور و هیجان از رضاخان و محمدرضا پهلوی دفاع کرده است؛ اما در یکی از مناظرههای خود که سعی داشت حکومت پهلوی را به مشروطه ربط دهد، با این پاسخ از سوی احمد زیدآبادی، روزنامهنگار اصلاحطلب مواجه شد: «رضاشاه و محمدرضاشاه، پادشاه مشروطه نبوده و مستبد بودند. چه کسی جرأت داشت به شاهان پهلوی، کوچکترین انتقادی کند؟ اصلا مگر در آن دوره پارلمانی وجود داشت که بخواهد انتخابات برگزار کند؟ یادم هست که در دِهات ما، گفتند که قرار است دو، سه نفر کاندیدا شدند؛ ما اصلا نمیدانستیم آنها چه کسانی هستند؛ هیچوقت صندوق رأی هم آنجا نیاوردند.
فرهنگ رضاشاهی چیست؟ مردم که به مشکل بر میخورند، میگویند که کارِ درست را رضاشاه کرد که نانوا را داخل تنور انداخت؛ ما هم باید بهعنوان مثال، نانوا را به تنور بیاندازیم. تصور مردم از رضاخان این است. بنابراین بعداز ۴۵ سال، دیگر بازگشت به پادشاهی، جواب نمیدهد».
بهطور کلی، بررسی رفتار و عملکرد رضا پهلوی و سلطنتطلبها نشان میدهد که ظاهراً آنها از اساس با دموکراسی، رأی و نظر مردم خصومت دارند؛ شاید گاهی شعار دموکراسی سر بدهند، اما در عمل طرفداران واقعی استبداد هستند. درواقع پهلویها حتی تحمل قانون مشروطه را نیز ندارند.