یک جامعهشناس و پژوهشگر اجتماعی با اشاره به شعار زن، زندگی، آزادی، گفت: ماهیت این شعار نه زنانه است، نه طرفدار زندگی است و نه آزادی را به رسمیت میشناسد و درواقع اقدامات این جریان در تعارض با سه مفهوم زن، زندگی و آزادی است.
زن، زندگی و آزادی چه شعار جذاب و جالبی! هرچه بیشتر میاندیشم، میبینم شعار «زن، زندگی، آزادی» شعار درستی است که از قضا سالها است نظام جمهوری اسلامی به زعم حکمرانان به آنها معتقد بوده و بر این شعار پافشاری کرده و البته شعارهای دیگری را نیز که بدون آنها معنای منطقی و قابل قبولی برای این دو عنصر نمیتوان ارائه داد، افزوده است؛ ازجمله دو شعار «عقلانیت» و «عدالت» که به نظر میرسد دو عنصر «زندگی» و «آزادی» اگر با «عقلانیت» و «عدالت» تفسیر نشود، هرگز نمیتوان از آن دفاع کرد! بر این اساس با توجه به اهمیت موضوع بر آن شدیم تا با ابوالفضل اقبالی، جامعهشناس و پژوهشگر حوزه خانواده و جمعیت در ارتباط با این شعار گفتوگویی را ترتیب دهیم که در ادامه میخوانید:
این جامعهشناس با بیان اینکه مرگ مرحوم مهسا امینی بهانهای بود تا دشمنان از طریق طراحی و تجهیزات از پیش تعیینشده ایجاد یک آشوب اجتماعی در ایران را عملی کنند، گفت: جالبتر اینکه خود آنها نیز صراحتاً اعلام میکنند که نام مهسا اسم رمز ما است و از قبل چنین آشوبی را آماده کرده بودیم؛ به نظر من در شعار زن، زندگی، آزادی هیچیک از شعارهای عنوانشده محور نیست.
ابوالفضل اقبالی افزود: ماهیت این شعار نه زنانه است، نه طرفدار زندگی بوده و نه آزادی را به رسمیت میشناسد و درواقع اقدامات این جریان در تعارض با سه مفهوم زن، زندگی و آزادی است.
وی با بیان اینکه در اتفاقات اخیر عمق خشونتها اصولاً با روحیات زنانه سازگار نیست، گفت: درواقع کُشتن آدمها، تخریبها، تعرض به زنان محجبه و برخورد با روحانیت نشان میدهد که این خشم و خشونت اساساً مردانه است و زنانه نیست.
این جامعهشناس با اشاره به اینکه در اغتشاشات اخیر رکیک بودن اعتراضات به معنای دور بودن معترضین از حیا و رعایت حریمها است و ما امروز شاهد بهکار بردن بیسابقهترین فحشها و عبارتها در نخبگانیترین مراکز کشور و دانشگاهها هستیم و این حجم از رکیک بودن با ویژگی حیامند بودن زنان سازگار نیست چراکه زنان در رعایت حریمها و حیا در گفتار و رفتار خود پایبندی بیشتری نسبت به مردان دارند، خاطرنشان کرد: مطالبات و دغدغههای اصلی معترضین نیز با ویژگیهای زنانه سازگار نیست؛ بهگونهای که مسائلی مانند سلف مختلط، کشف حجاب، رقصیدن و بوسیدن در خیابان بیشتر مطالبه مردانه است تا زنانه.
این پژوهشگر مطالعات جنسیت و خانواده با بیان اینکه مطالبات مبنی بر آزادی اجتماعی در خیابان است اما زنان اینگونه نیستند و این زنجیره برای آنها در خانه و خانواده تحقق مییابد نه در کف خیابان پس اتفاقات اخیر نرینه است، اظهار کرد: مختصات و ماهیت اتفاقات اخیر بیش از آنکه زنانه باشد، ضد زن و مردانه است.
وی گفت: اتفاقات اخیر از این جهت ضد زندگی است که دو عنصر اساسی زندگی یعنی امنیت و آینده را به رسمیت نمیشناسد.
اقبالی با بیان اینکه دو عنصر مذکور دو پایه اساسی شکلگیری یک زندگی است، تصریح کرد: به هر روی وقتی جامعه فاقد امنیت بوده و درعینحال تصویر ما از آینده نیز مبهم است، پس اساساً زندگی محقق نمیشود و این جریان شرایطی را فراهم کرده که بستر نقض امنیت است.
وی با اشاره به اینکه آشوبها و اعتراضات اخیر یک اخلال جدی در امنیت روانی و اجتماعی جامعه ایجاد کرد، گفت: درخصوص کلمه آزادی نیز باید بگویم این نحوه مواجهه با بانوان محجبه که چادر از سرشان کشیده میشود و یا برخورد با روحانیت، ناقض این کلمه است.
این پژوهشگر مطالعات جنسیت و خانواده بیان کرد: کاملاً مشخص است که در اتفاقات اخیر جریان معترض به آزادی اعتقادی ندارد؛ بهگونهای که این جریان در فضای مجازی سلبریتیها و افراد مشهور را تحت فشار قرار میدهد تا به موضعگیری بپردازند و اگر به این کار تن ندهند، آنها را به برخورد و رفتارهای خشونتآمیز تهدید میکنند؛ پس آزادی در رفتار این جریان بیمعنا است.
وی با بیان اینکه درحال حاضر این شعار به ضد خود بدل شده است، تشریح کرد: دو رویکرد باید از سوی حاکمیت دنبال شود؛ نخست رویکرد برخورد جدی و دور از مماشات و کنار گذاشتن رأفت اسلامی حاکمیت به پشتوانه مردم نسبت به آشوبگران است، زیرا به معنای واقعی این آشوبها مخل امنیت شده و مردم از آنها برائت میجویند (خشم مردم نسبت به این قضایا پس از قائله ترور در شاهچراغ نمود عینی پیدا کرد) و دیگری مواجهه با بدنه اجتماعی که نسبت به شرایط اقتصادی و معیشت و آینده خود معترض هستند.
اقبالی ادامه داد: این بدنه اجتماعی معترض واقعاً دشمن نظام جمهوری اسلامی نیستند؛ بلکه مردم این کشور هستند، بنابراین نظام باید نسبت به این قشر رویکرد گفتوگو، مطالبه و نقدپذیری و نیز رویکرد دخالت دادن آنان در مناسبات حکمرانی را در پیش بگیرد و اعتراض این قشر را به رسمیت بشناسد و درعینحال بستری را برای بیان اعتراضاتشان فراهم کند.
وی در واکنش به این سؤال که درحال حاضر این دوگانگی برخورد را شاهد نیستیم نظر شما دراینباره چیست؟ ابراز کرد: یقیناً در شرایط فعلی تفکیک این دو بخش با دشواری همراه است؛ اما سیستمهای امنیتی و اطلاعاتی میتوانند. قاعدتاً وقتی فضا شلوغ و غبارآلود و خیابان به عرصهای برای قلدری تبدیل میشود، صرف حضور مردم در خیابان بهعنوان تماشاچی هم کار درستی نیست.
این پژوهشگر اجتماعی با بیان اینکه بارها شاهد آن بودیم که مأموران امنیتی نسبت به حضور در این اغتشاشات تذکر لازم را به مردم داده و از آنها خواستهاند که از حضور در تجمعات اینچنینی پرهیز کنند، تصریح کرد: بر این اساس وقتی آن تذکرات نادیده گرفته میشود، این اقشار معترض نیز به اغتشاشات میپیوندند و تشخیص را سختتر میکند؛ بنابراین مردم خود باید مرزشان را با اغتشاشگران روشن کنند.
این پژوهشگر مطالعات جنسیت و خانواده با بیان اینکه باید برای معترضین فرصت و امکان حضور یک نماینده از آنها در رسانه ملی فراهم شود، گفت: درواقع باید در رسانه ملی صدای این معترضان شنیده شود.
وی با بیان اینکه اخیراً برنامههای صداوسیما در رابطه با این موضوع مناسب بوده اما کافی نیست، تشریح کرد: کمکم باید این بستر از سوی رسانه ملی گسترش یابد و فضاهایی برای شنیده شدن صداهای اعتقادی، اعتراضی و مخالف فراهم شود.
اقبالی با بیان اینکه البته فضاهای نخبگانی و مراکز فرهیختگی نیز بستر مناسبی برای شنیده شدن این صداها است، خاطرنشان کرد: خوشبختانه این دغدغه از سوی ریاست جمهور نیز دنبال شده و دستورات لازم برای فراهم کردن چنین فضاهایی در دانشگاه نیز داده شده است.
وی با اشاره به اینکه حرفهایترین و اصلیترین سازوکار مطالبهگری گفتمانسازی و خلق گفتمان است، اظهار کرد: گفتمان قدرتی دارد که میتواند مردم و حاکمیت را با ما همراه کند.