بچهها با هم دعوا میکنند. به همین سادگی. این رفتار کاملاً عادی است. بچهها به دلایل مختلفی با هم دعوا میکنند؛ والدین معمولاً نمیدانند چه زمان باید اجازه بدهند دعوای آنها روند عادی خودش را طی کند و چه زمان باید دخالت کرده و وارد عمل شوند.بچهها ممکن است به احمقانهترین دلایلی که واقعاً غیرمنطقی به نظر میرسند با هم دعوا کنند دلایلی که ممکن است حتی برای والدین خندهدار باشد. اما به نظر بچهها دلایل خوبی برای دوست شدن یا دعوا کردن با همدیگر است.
در دعوا و برخورد بین فرزندان برای خواهر و برادرها معمول است که نقشهای متجاوز و قربانی بگیرند. چه هر دو با هم در وضعیت حمله باشند و پرخاشگری متقابل باشد و چه یکی از آنها قربانی و یکی قلدر باشد، معمولا خواهر و برادرها، به خصوص در دوران کودکی و نوجوانی، به دلیل خاصی برای شروع دعوا نیاز ندارند؛ کوچکترین و بیاهمیتترین موضوعات میتوانند جنگ بزرگی میان آنها به راه بیندازند اما جالب اینجاست که بیشتر این دعواها به همان سرعت که شروع می شوند، به همان سرعت هم پایان می یابند. اما گاهی همین دعواهای بیاهمیت کودکانه در روحیه آنها چنان تاثیری می گذارد که تا پایان عمر در خاطر آنها باقی می ماند. گاهی بحثهای ساده کودکانه میتواند مشاجرات بزرگ و مهمی را میان پدر و مادر به وجود آورد.
این دعواها دلایل مختلفی دارند ازجمله آن میتواند به موارد ذیل اشاره کرد:
عدم پاسخگویی به نیازهای اساسی آنان
در نظر بگیرید شما مشغول تمیز کردن،نظافت و یا در حال صحبت با یکی از دوستان هستید، یا ساعتی است که مشغول مکالمه تلفنی هستید،در همین لحظه دعوا و جنگ فرزندان شما اوج می گیرد (مامان اون منو زد، کتابم را گرفت، مامان اون منو هل داد، مامان داره به من دهن کجی می کنه و ...)شاید اگر شما کار خود را رها کرده و به این بیندیشید که چه چیزی در حال حاضر حرف اول را می زند؟ بتوانید مشکل را کمی حل کنید. وقتی بچه ها خسته،گرسنه و عصبی هستند، احساس لذت، شادی و همکاری با یکدیگر را ندارند، اگر به آنها کمک کنید چند دقیقه استراحت کنند، اگر خسته و خواب آلود هستند به آنها کمک کنید تا کمی بخوابند، یک خوراکی یا نوشیدنی خنک به آنها بدهید و یا یک کار جالب را برای آنها تدارک ببینید ممکن است به طور شگفت انگیزی جوّ صلح و آرامش به خانه حکمفرما شود.
تلاش برای جلب توجه
بعضی اوقات برای اینکه بچه ها توجه والدین را جلب کنند وارد یک عادت بد و چرخه معیوب میشوند.تا زمانی که آنها ساکت، آرام و منطقی هستند و با هم همکاری و بازی می کنند، شما سرگرم کارهای خودتان هستید و هیچ توجهی به آنها ندارید.اما بلافاصله که جنگ و دعوا را با هم شروع میکنند شما سر صحنه حاضر می شوید، با آنها حرف می زنید، حتی آنها را دعوا می کنید،نصیحت می کنید و برای آنها وقت می گذارید. اگر در خانه شما این حالت وجود دارد، وقت آن است که با یک برنامه ریزی صحیح و تجدید نظر در برنامه های گذشته تصمیم بگیرید.
زمانی که فرزندان شما رفتار خوب و مناسب دارند، به آنها توجه کنید و آنها را تشویق و تحسین کنید. به طور مثال وقتی می بینید آنها مشغول بازی با یکدیگر هستند و در آن زمان رفتار دوستانه ای با هم دارند با یک بستنی یا میوه سراغ آنها بروید و بگویید: چقدر لذت می برم از اینکه می بینم شما به این خوبی با هم بازی می کنید و با هم دوست هستید و ...
سعی کنید نسبت به دعواها و جر و بحث های کوچک بی توجه باشید، گویی نه چیزی می بینید و نه چیزی می شنوید، سرگرم کار خودتان شوید،خونسرد و آرام بمانید و از نگاه کردن به آنها اجتناب کنید.بعضی مواقع لازم است کارهای بچه ها را نادیده بگیرید. البته مشروط به این که هیچکدام از آنها در معرض آسیب و خطر نباشند. اگر می بینید اوضاع خارج از کنترل نیست، ممکن است ترک کردن اتاق یا گوش دادن به یک موسیقی برای شما مفید باشد.
مقایسه کردن فرزندان با یکدیگر
گاه شما متوجه نیستید ولی ممکن است به دلایل مختلف بچه ها را با یکدیگر مقایسه کنید.شاید فکر می کنید چنین مقایسه ای کودک را شرمنده کرده و انگیزه ای می شود تا او بهتر عمل کند،اما برعکس، مقایسه کردن باعث ایجاد حسادت و رشک در بچه ها می شود و روابط آنها را با هم خراب میکند.
در این میان دیدن صحنه دعوای فرزندان مخصوصا به درگیری فیزیکی میرسد اصلا صحنه خوشایندی نیست. به خصوص اینکه یکی از بچه ها، آن یکی را پرت کرده و یا ضربه خطرناکی به او وارد کند اما به هرحال ما به عنوان والدین چاره ای جز صبوری و حفظ آرامش نداریم، زیرا هر واکنش دیگری می تواند اوضاع را خرابتر کرده و کار به جاهای باریک تری کشیده شود. نوع مواجهه پدر و مادر با اختلافات بچهها میتواند در اینکه آنها احساس کنند بینشان تبعیض قائل میشویم بسیار تأثیرگذار باشد و باعث سردی روابط بین بچهها و خانواده میشود و روابط بین خود فرزندان را هم تحت تأثیر جدی قرار دهد. اگر هم والدین گاهی به دعوای بچهها ورود پیدا کردند، داوریشان نباید یکطرفه باشد بلکه باید دوطرفه باشد. بدینمعنا که نباید یکی از بچهها را متهم کنیم و به دیگری بگوییم حق با توست. بلکه باید به حالت کدخدامنشی عمل کرد تا بچهها آزردهخاطر نشوند.
برای حلوفصل دعوا و اختلاف بچهها باید از آنها بخواهیم تا موضوع را شرح دهند و وقتی موضوع را بیان کردند به آنها بهترین راه را نشان میدهیم و بگوییم هرکدامتان که این راه را مدنظر داشت نظر او درست است. چنین رفتاری باعث نمیشود که فرزندان ما فکر کنند بینشان تفاوت قائل هستیم و پدر و مادر را همیشه بهعنوان فردی عادل میشناسند. علاوه بر آن والدین برای بچهها الگو هستند و نوع عملکرد آنها حتی وقتی ا فرزندان دچار مشکل هستند برای بچهةا آموزنده است اگر منِ پدر، من مادر با فرزندان به مشکلی بر بخورم و بتوانم بهراحتی این مشکلات را حل کنم نوجوان ما همین را یاد میگیرد. یا از طرف دیگر، وقتی پدر و مادر با یکدیگر به مشکل برمیخورند این قدرت را داشته باشند که مشکلشان را حل کنند اما این را به فرزندان خود یاد ندادهاند. بنابراین ما باید به فرزندانمان آموزش دهیم اگر بین خودش و خواهر و برادرش مشکل و اختلافی پیش آمد چگونه این مشکلات را حل کنند. اینجا باید ما بچهها را کنار همدیگر بنشانیم و مسأله درست را پیدا کرده و ماجرا را حل کنیم و بچههای ما باید این را یاد بگیرند.
به این نکته هم توجه کنیم که برخی بچه ها با جر و بحث طولانی، پدر و مادر خود را کنترل و وارد یک بازی می کنند در حالیکه والدین باید اینطور مواقع هوشیار باشند و در بازی بچه ها نیافتند خیلی از بچه ها هستند که از طریق بگو مگو، پدر و مادرهایشان را کنترل می کنند، ساعت ها با هم بحث می کنند و اصلا هم کوتاه نمی آیند در اینطور مواقع به دنبال دادن جواب های منطقی به بچه ها یا راهکارهای عقلانی نباشید که قانعش کنید، اصلا به دنبال استدلال نیستند فقط می خواهند شما را وارد یک بازی جر و بحث کنند و از این طریق جلب توجه داشته باشند، دعوا و عصبانیت شما آن ها را به هدفشان می رساند بنابراین مراقب باشید در تله نیافتید. چند نکته دیگر درباره مدیریت دعوای بچه ها این است که خیلی وقت ها لازم نیست در دعوایشان دخالت کنید خودشان مشکلشان را حل می کنند فقط باید مراقب باشیم که به هم آسیب نزنند. برخی اوقات لازم است با استفاده از تکنیک حواس پرتی ذهن بچه ها را منحرف کنید و با یک پیام مثبت مثل «واییی فلانی خیلییییی دوستت داره» که در این صورت احساس خوب نسبت به طرف مقابل ایجاد کنید. البته این تکنیک می تواند با بازی هیجانی حرکتی هم باشد. مثلا وقتی بچه ها دعوایشان شد علاوه بر اینکه مداخله نمی کنید، پشت بچه ها را هم نباید خالی کنید یا اینکه یکی را به نفع دیگری دعوا کنید این باعث اختلاف بیشتر می شود. خصوصا در مهمانی ها و بخاطر رودربایستی و خجالت والدین کودک خود را دعوا یا تنبیه نکنید.این کار به شدت مضر است چون عزت نفس، اعتماد به نفس و دلبستگی ایمن کودک را از بین می برد اینجا می توان کودکتان را در آغوش بگیرید، طرف مقابل را هم نوازش کنید و با مهربانی و خنده سوال کنید چه اتفاقی افتاده؟ بعد از شنیدن توضیحات بدون قضاوت با یک پیشنهاد جدید موضوع را تغییر دهید. مثلا بگویی بیاید الان بازی جدیدی را شروع کنید و پیشنهاد آن را بدهید