سیستم مدیریت پورتال پایگاه خبری فرایش

در «پانزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت» همراه با انتشار تقریظ‌‌‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب‌های «اسم تو مصطفاست» و «سرباز روز نهم» در اولین رویداد ملی تکریم فعالان مساجد سراسر کشور باعنوان «مثل مصطفی» در مسجد مقدس جمکران، خانم فاطمه صدرزاده دختر شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده دلنوشته‌ای قرائت کرد که «ریحانه»؛ بخش زن، خانواده و سبک زندگی رسانه KHAMENEI.IR متن و فیلم این دلنوشته را منتشر میکند.

بسم الربّ القاصم الجبارین

سلام همه زندگی فاطمه

 

اینک بعد از ۸ سال هنوز آغوشم بوی تو را می‌دهد و تو آنی که مرا پیش‌تر از این بردی به خیال و غم و اندوه و فراقت جانا و منم آنکه گرفتار تو شد و کجایی که ببینی عطش این دل طوفانی را.

 

حال دخترت وصف ناشدنی است. وجود آرام بخش تو در همه لحظات پر پیچ و خم زندگی به مانند مرهمی تسکین دهنده است. به راستی که فراق آدمی را از پای در می آورد و قلب‌های آرام را در هم می‌فشارد و بی‌تاب می‌کند. اما من دوری از تو را فراق نمی‌خوانم. چگونه می‌توانم نبودنت را فراق خطاب کنم که نداشتن جسمت را هزار بار به حضور پروردگارم که خود گفته است در زمان نبودنت جای خالی تو را برایمان پر می‌کند ترجیح دهم و چه زیباست لحظات دلتنگی که به جای آغوش پدرانه‌ات او که همه هست و نیست عالم وجود است مرا به آغوش بکشد.

بابای من! منم دخترت. دختری که در کودکی‌هایش پدرش او را در رؤیای بچگانه‌اش جا گذاشته و رفته است تا از حرم نوامیس آل الله علیهم السلام پاسداری کند. دختری که از وجودت افتخاری برایش مانده و غمی بی‌پایان که بهانه‌ای شده است تا اشک‌هایم را در سطور زیارت عاشورا خرج کنم و بدان احساس تقرب و تعالی کنم. انی اتقرب الی‌الله و الی رسوله و الی امیرالمؤمنین و الی فاطمة و الیک بموالاتک. و با تمام وجود بگویم بابی انت و امی.

تمام من چگونه در کربلا ذوب شده‌ای که هر بار با تو صحبت می‌کنم به ناگاه سر از زیارت عاشورا در می‌آورم مهربان‌ترینم میخواهم برایت بگویم و بگویم... برایت چه بگویم، بگویم از دنیای بعد از تو، از دلتنگی‌های پسری ۶ ماهه که حالا مردی ۸ ساله شده و از بهانه‌گیری‌هایش که گاهی کسی جز تو آرامش نمی‌کند و دلش فقط بهانه‌ی تو را می‌گیرد و مادری که پس از شهادتت در هر لحظه‌اش صبر زینبی را تداعی می‌کند و بهانه‌گیری‌هایمان را به جان می‌خرد و صبر را در کلاس تقوایش مشق می‌کند. مادری که هر روز به ما فرزندان مصطفی درس مثل مصطفی شدن را اینگونه می‌آموزد که ولایتمداری از رهبری باید خط قرمزتان باشد. مبادا آن حکیم فرزانه را تنها بگذارید و پشتش را خالی کنید که این اول گمراهی خود و جامعه است.

جامعه‌ای که با رشادت‌های شما و همسنگران ولایتمدارتان به نقطه‌ای رسید تا مستکبران زمانه فهمیدند مثل مصطفی در فتنه ۸۸ مصطفی‌ها در ۹۶ مصطفی‌ها در ۹۸ و ۱۴۰۱ و بعد از آن هم هستند تا فدایی و جان‌نثار ولی زمانه شوند.

عزیزترینم می‌دانم که می‌بینی زندگی کردن در دورانی که گرگ صفتانی به هر بهانه‌ای میخواهند به حجاب و چادر که ارثیه مادرمان حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها است اهانت کنند سخت است. مبارزه همان است که میگفتی. حمله کردند به مقدساتمان یک روز حرم، یک روز چادر، یک روز قرآن همه دست به دست هم دادند و به جنگ اعتقاداتمان آمده‌اند. اما نگران نباش جوانانی چون علی‌وردی‌ها و عجمیان‌ها و الداغی‌ها هستند که اجازه ندهند تا کسی حتی یک نگاه چپ به دختران و خواهران این خیمه پهناور حسینی‌مان بیندازد.

حال که برایت می‌نویسم در برهه‌ای از تاریخ هستیم که نزدیک قله‌ایم. رسیدن به این قله را مدیون سربازان ولایتی هستیم که فتح الفتوح چهل و چند ساله را همچون سیدالشهدای مقاومت حاج قاسم عزیز به ما آموختند تا به جایی رسیم که امروز هیچ ابر قدرت، فتنه‌انگیز و اغتشاش‌گری حتی تصور گزینه نظامی را در خیالش هم نیاورد. حالا که ناکام مانده‌اند دنبال جدایی امت اسلام با حربه نفاق هستند که این هم به برکت هدایت‌ها و بصیرت افزایی‌های ولی امر مسلمین جهان به فرصتی تبدیل خواهد شد تا دختران و مادرانی که از سر غفلت و اشتباهات محاسباتی در جنگ ترکیبی و شناختی ناجوانمردانه به اسارت اِلقائات پیچیده دشمن در آمدند نیز به افسران جنگ نرم تبدیل شوند.

حقیقت آشکار خواهد شد و یکاد البرق و یختف و اَبصارهُم. امروز روز میدان‌داری ما دهه هشتادی‌ها و نودی‌ها در گام دوم انقلاب است که همه هستیم تا لحظه‌ی رهایی جان به عشق امام‌مان و رسیدن آن یار سفر کرده.

باید بگویم امروز و فردا و تمام لحظات عمرم را به عشق مسیری طی میکنم که جای قدم‌های شما به آن نشسته است. که چقدر خوب است جان دادن برای خمینی کبیر و چه زیباست خون دل خوردن برای خامنه‌ای عزیز. حال باید به امید رسیدن به لحظاتی که در کنار خانه کعبه ندای أنا بقیةالله و أنا منتقم به گوش می‌رسد تلاش نماییم. کاش در روزگار ظهور ما نیز در زمره‌ی سربازان واقعی باشیم که لشکری زینبی را با خود همراه کرده و با تو و همرزمان شهیدت همسنگر شویم.

 

بابای عزیزم همه این‌ها را گفتم که بدانی من در همه شئون دختر تو هستم، مثل تو می‌اندیشم مثل تو گام بر میدارم و مثل تو جهاد میکنم. خیالت راحت راحت، مگر ما مرده باشیم کسی بتواند سر سوزنی به راه انقلاب اسلامی خدشه وارد کند مگر ما مرده باشیم کسی بانیت سوء جرأت نزدیک شدن به حرم جمهوری اسلامی کند.

 

عزیز دلم این روزها در سراسر جهان روضه‌های شام را می‌خوانند و من با خود فکر میکنم داغ ما کجا و داغ مخدرات اهل بیت علیهم السلام کجا. کاش بودید... کاش بودید در آن روزگار اگر شما و دوستان‌تان بودید کسی جرأت جسارت نمی‌کرد. اما نگران نباش ما هر کجا می‌رویم با احترام و محبت مردم مواجهیم نگاه کن به دخترت چه احترامی می‌گذارند ما تا به حال حتی یک شب در خرابه نخوابیده‌ایم من هنوز از هیچکس تازیانه و سیلی نخورده‌ام. آن روز که رقیه سلام‌الله علیها بهانه می‌گرفت و زینب سلام الله علیها در عصر روز یازدهم از غربت نبود محرم گریست گذشته اما امروز به برکت حسین زمانه دیگر دختران و خواهران به اسارت نمی‌روند که احدی به خود اجازه جسارت دهد و یا حرف از کنیزی به زبان آورد. روزگار گام دوم انقلاب روزگاری است که می‌گوییم در دفاع از قرآن و اسلام عزیزمان.

ایل ما ایل عجم‌هاست

که یک کودک ما

جگری با جگر شیر برابر دارد

و شما کمتر از آنید

که حسین تیغ کشد

و علمدار علم بردارد

ما جوانان بنی فاطمه اربابیم

بی‌حیا کشور ما مالک اشتر دارد

این که دست به شمشیر و زره ایستادیم

سبب این است که این قافله رهبر دارد

وای اگر گرد و غباری ز حرم بنشیند

تیغ ما شوق به انداختن سر دارد

و در آخر بابای من شما برایمان دعا کنید که ما نیز در بیعت نایب امام زمان بمانیم و تا هنگامه‌ی ظهور در زمره سربازان واقعی آن حضرت باشیم و پا به رکاب آن وجود مبارک که لشکری زینبی را با خود همراه کرده ثابت قدم بمانیم تا با حضور خودت و همرزمان شهیدت در مسیر تحقق وعده الهی گام برداریم که این بشارت خدای متعال است: وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ.


ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
کد امنیتی:
* نظر:
فرهنگی