تولیدمحتوای مذهبی ولی مستدل برای کودک سخت است. وقتی نخواهیم درباره کرامات اهلبیت(ع) که درک آن برای یک کودک سخت است مطلبی بگوییم، اغلب داستان معتبر دیگری درباره ائمه وجود ندارد که نقل کنیم.
همه ما پدر و مادرها برای تربیت مذهبی فرزندانمان دغدغه داریم. برخی روشهایی که از والدین مان به ارث بردهایم را اجرا میکنیم و بعضی دیگر دنبال روشهای جدیدتر و حرفهای ناگفتهتر بین سخنرانان و کتابهای جدید هستیم.در بین ما کسی هم هست که خودش برای تولید محتوا و اثر آستین بالا میزند. مثل مریم آقایی؛ مادر جوان 33ساله که در دانشگاه شریف هوافضا و در دانشگاه تهران مهندسی پزشکی خوانده است اما دست تقدیر، دغدغه مذهبی، همت بلند و البته فضای مادری او را به مسیر تولید محتوای تربیتی برای کودکان کشانده است.
در این گفتگو مریم آقایی ماجرایی را تعریف کرده که از یک مادر مهندس، نویسنده صفرتاصدی کتابهای کودکانه درباره ماه رمضان و محتوای مذهبی کودکانه ساخته است.
شما که رشته تحصیلیتان مهندسی است چهطور به کارهای فرهنگی و تربیتی مربوط به کودکان مرتبط شدید؟
من تا زمان بارداری دخترم هنوز مشغول کارهای مهندسی بودم. اما بعد از تولد دخترم به خاطر شرایط او که زیاد پیش کسی یا در مهدکودک نمیماند تقریبا از کارهای علمی قبلی فاصله گرفتم. بعد از این هم که پسرم به دنیا آمد به واسطه شرایط مادری و گذران وقت با دو کودک، به مباحث مربوط به بچهها علاقهمند شدم.
پس ایده شکلگیری صفحه «اسلام برای کودکانم » باید از همین زمان شکل گرفته باشد؟
ایده این ماجرا مربوط به دوسال قبل است. یعنی زمانی که دخترم حدودا پنج ساله بود. من از قبل هم برای مناسبتهای مذهبی و اینکه چهطور آنها را به بچههایم منتقل کنم زیاد جستجو و مطالعه میکردم. اما رمضان آن سال برای آشنایی دخترم روی مباحث مربوط به ماه رمضان تمرکز کردم.
چیزی که من متوجه شدم این بود که در بین اهل سنت، برای ارتباط بچهها با ماه رمضان آداب زیادی وجود دارد. مثل اینکه خانه را تزئین میکنند و مثل یک عید از آمدن این ماه خوشحال هستند. نمونهای بود که والدین برای هر روز ماه رمضان تقویم و بستههایی برای کودکشان درست کرده بودند. این تقویم در هر روز بستهای داشت که کودک آن را باز میکرد و داخل بسته فعالیت خاص یا هدیهای بود.
اما متاسفانه از این مدلها برای بچه شیعهها وجود نداشت. تصمیم گرفتم برای دختر خودم بخشی از این ایدهها را اجرا کنم. مثلا خانه را تزئین کردیم. شب قدر آن سال در مسجد بین بچهها شکلات تقسیم کردیم. یا یک روز دخترم برای مهدکودک بستههای خرما برد تا بچهها ناهار و روزههای کلهگنجشکی خود را با خرما افطار کنند. در آن ماه رمضان دختر من بابت این کارها هیجانزده بود از فردای عیدفطر مرتب میپرسید که دوباره کی ماه رمضان میشود؟
من همزمان این ایدهها و نتایجی که داشت را در صفحه شخصیام در اینستاگرام مینوشتم. بازخوردها خیلی زیاد بود و بسیاری از والدین از من میخواستند نحوه ساخت کاردستیهای خاص این ماه که با دخترم ساخته بودیم و یا نحوه توضیح آداب ماه رمضان را آنطور که به دخترم گفتهام، برای آنها هم بگویم. از همانجا این ایده شکل گرفت که یک مقدار این کارها را منسجمتر و عمومیتر کنم.
کار نگارش کتابها از چه زمانی شروع شد؟
از ماه رجب سال پیش مصمم پای ایجاد یک بستر عمومی برای انتقال این تجربهها نشستم. از ابتدا کار ساخت تقویم و نوشتن کتاب توی ذهنم بود. همسرم هم خیلی همراهی کردند و ایدههای زیادی دادند. مثلا من مجموعهای از فعالیتهای کودکانه در ذهن داشتم اما همسرم میگفت بهتر است کمی محتوا هم داشته باشد. مثلا اگر میخواهیم فرزندمان نقاشی بکشد، این نقاشی محتوای ماه رمضانی داشته باشد یا در کنار آن به آیهای از قرآن هم اشاره بشود.
همین ایدهها در کنار هم به محتوای جلد اول کتاب «مهمانی خدا، داستانهای محمد و محیا» منتهی شد. باید بگویم که کار تولید این کتاب را از ابتدا تا انتها خودم انجام دادم. یعنی هم داستان نوشتم، هم کاربرگ طراحی کردم، هم با هزینه شخصی چاپ کردم و فروختم. روز نیمه شعبان بود که کار کتاب به صورت کامل تمام شد. همان روز تبلیغ کار را در صفحه اینستاگرام «اسلام برای کودکانم» گذاشتم. درحالی که فردا تازه کتاب برای چاپ به چاپخانه میرفت، هزاران پیام برای خرید کتاب دریافت کردم. پیامها در اینستاگرام آنقدر زیاد بود که اصلا میترسیدم موبایلم را دستم بگیرم( میخندد).
50جلد از این کتاب چاپ شد که همگی به سرعت فروش رفت. 50جلد در چاپ دوم و 40جلد در چاپ بعدی هم به همین صورت فروخته شد.
وقتی استقبال زیاد بود چرا چاپ کتاب را بیشتر ادامه ندادید؟
چون برای تمامی مراحل خودم تنها بودم. حتی پاسخ سفارشها را به تنهایی میدادم. بعد از 140جلد، چاپ را متوقف کردم تا برای دور بعد راهحلی برای آسانتر شدن کار پیدا کنم. اتفاقی که امسال افتاد.
در طی این یکسال بیشتر تمرکز را بر روی صفحه اینستاگرام به آدرس islam_for_my_kids گذاشتم. برای مناسبتهای مختلف فایلهای رایگانی روی صفحه قرار دادم. مثلا الان در ماه رمضان، یک روز در میان پادکست صوتی در صفحه قرار داده میشود که شامل یک قصه و یک فعالیت است.
برای برای مناسبتهای دیگر مثل عید قربان و غدیر یا تولد امام رضا(ع) ریسه و کاردستیهای دیگری قرار داده میشود که فایل پیدیاف آنها به صورت رایگان از طریق پیامرسانهای مختلف قابل دریافت است. بعضی کارها هم فایل یا خودشان به فروش میرسند. ریسهها به صورت رنگی و رنگ نشده هستند تا کودکان کوچکتر بتوانند ریسه رت رنگ و نصب کنند.
کتاب دوم را چه زمانی منتشر کردید؟
برای برخی محتواهای فایلی که داخل صفحه اینستاگرام میگذاشتم از دوستانم که خودشان مادر هستند کمک محتوایی گرفتم. البته کار طراحی وحتی عکاسی کارها را خودم انجام میدهم.
این را قبل از توضیح درباره کتاب دوم بگویم که تولیدمحتوای مذهبی ولی مستدل برای کودک سخت است. مثلا وقتی ما نخواهیم درباره کرامات اهلبیت(ع) که درک آن برای یک کودک سه یا چهارساله سخت است مطلبی بگوییم، اغلب داستان معتبر دیگری درباره ائمه وجود ندارد که نقل کنیم. مثلا با اینکه برای برخی مناسبتها کتابهای زیادی خواندم و گاهی تمام کتابهای مرتبط به سوژه در حوزه کودک رابه صورت اینترنتی مطالعه کردم؛ اما مثلا برای تولد امام رضا(ع) در نهایت ریسه با مضمون «ضامن آهو» طراحی کردم که همانطور که میدانید در عدم صحت این ماجرا نقل قول زیاد هست. از یک طرف باید محتوای معتبر برای کودک داشته باشیم و ازطرف دیگر قصه و فعالیت ما باید حاوی مفاهیم کودکانه و در حد فهم او باشد که این کار را مشکل میکند.
امسال برای ماه رمضان با شش نفر از دوستانم که در زمینه تربیت دینی کودک ایدههای نزدیک به هم داریم و همگی هم مادر هستیم دعوت کردم تا با هم کار تولید محتوای کتاب دوم را شروع کنیم.
بچهها خیلی زحمت کشیدند و نتیجه کتاب دوم با همان نام «قصههای رمضان، داستانهای محمد و محیا» از کتاب اول خیلی بهتر بود. البته باز هم کتاب دوم را با هزینه شخصی خودم به چاپ رساندم. ابتدا قرار بود فقط کتاب دوم چاپ بشود اما از اوایل شعبان که پیشفروش کتاب را اعلام کردیم، با مبالغ پیشفروش توانستیم یک بار دیگر در 500جلد، کتاب اول وبرای بار اول در 500 جلد، کتاب دوم را منتشر کنیم.
حتی فروش خارج از کشور هم داشتیم و از طریق یکی دوستانمان که در کانادا تحصیل میکند و ارتباطی که با چند مرکز اسلامی برقرار کرد، چندین جلد کتاب را هم در خارج از کشور به فروش رساندیم. دوست عزیز ما حتی زحمت ترجمه انگلیسی جلد اول را هم کشید و نسخه فارسی آن هم به دست تعدادی از ایرانیان خارج از کشور رسید.
برنامه و هدف آینده شما چیست؟
ما سایتی داشتیم که بخش زیادی از کار فروش به وسیله آن انجام شد. برای سال آینده قصد داریم سازو کار سایت را حرفهای تر کنیم چون سفارشگیری و فروش جزء قسمت های سخت کار است.
علاوه بر تسهیل زیرساختها تلاش میکنم این مسیر برای آشنایی بچههای با مراسمات و مناسبتهای مذهبی همچنان پابرجا باشد. گاهی ما از تاثیر یک ریسه که برای تولد امام معصوم به دیوار خانه آویزان میکنیم غافل هستیم اما همان ریسه کاغذی و باعث میشود دانهای به عنوان محبت اهل بیت(ع) در دل کودک نشانده شود تا انشالله جوانه بزند و درخت پرباری شود.
نعیمه موحد