سیستم مدیریت پورتال پایگاه خبری فرایش

شناسه خبر: 4467
تاریخ انتشار: 1404/6/4 12:00:30

نه فقط یک نوجوان یا جوان، بلکه هر کسی که بی هیچ زحمت و تلاشی هدیه‌ای گران قیمت و لوکس بگیرد، رفته رفته از هر چیزی بهترینش را می‌خواهد و به کم راضی نمی‌شود؛ حتی با وجود محدودیت!

وقتی یک گوشی برند جدید می‌خریم، تا مدتی حالمان خیلی خوب است، اما رفته رفته این گوشی که روزی آرزوی ما بود، تبدیل می‌شود به یک وسیله عادی. از آن لحظه به بعد، ذهن دیگر به «کم» راضی نمی‌شود؛ انگار سطح توقعات یک‌بار برای همیشه بالا می‌رود. هر بار به کالای گران‌تری فکر می‌کنیم، هر بار دنبال هیجان تازه‌تری می‌گردیم و این دور باطل باعث می‌شود همیشه در تعقیب «چیز بعدی» باشیم. خرید لوکس، دیگر یک انتخاب نیست؛ تبدیل می‌شود به یک نیاز روانی، نیازی که هیچ‌وقت سیراب نمی‌شود.در دنیای امروز، رسانه‌های اجتماعی این چرخه را سرعت و شدت بخشیده‌اند. با چرخیدن در این شبکه‌ها، تصاویر ماشین‌های لوکس، سفرهای پرخرج و زندگی‌های پرزرق‌وبرق مدام در معرض دید ما قرار می‌گیرند. حتی اگر ابتدا بی‌تفاوت باشیم، کم‌کم مقایسه‌ها آغاز می‌شود و این پرسش در ذهن شکل می‌گیرد: «چرا من ندارم؟» برای نوجوانان و جوانان که «دیده شدن» بخشی مهم از هویت‌شان است، این مقایسه فشار مضاعفی دارد. داشتن کالای لوکس به معنای پذیرش اجتماعی و برتری در جمع دوستان تلقی می‌شود؛ تا جایی که گاهی ارزش روابط انسانی به سایه می‌رود و جای خود را به نمایش ظواهر می‌دهد.

از منظر روانشناختی، این پدیده با چیزی پیوند دارد که روان‌شناسان آن را «تطبیق لذت» می‌نامند. یعنی انسان به سرعت به سطحی از رفاه یا لذت عادت می‌کند و برای تکرار همان شادی، به محرک‌های قوی‌تر نیاز پیدا می‌کند. هدیه‌ای که در ابتدا شوق فراوان می‌آفریند، به‌مرور زمان بی‌اثر می‌شود و انتظار برای چیز بهتر شکل می‌گیرد. نتیجه آن است که عزت‌نفس فرد به تدریج به دارایی‌ها گره می‌خورد. وقتی آن دارایی‌ها نباشند، احساس کمبود، ناکافی بودن و حتی اضطراب یا افسردگی ظاهر می‌شود. این وابستگی روانی، در بلندمدت نه تنها شادی را کاهش می‌دهد، بلکه تاب‌آوری فرد در برابر سختی‌های زندگی را نیز تضعیف می‌کند.

بعد اقتصادی ماجرا نیز قابل چشم‌پوشی نیست. نوجوان ۱۹ ساله‌ای که بدون هیچ تلاشی یک ماشین لوکس هدیه می‌گیرد، هنگامی که وارد بازار کار می‌شود، ممکن است مشاغل با درآمد متوسط را ناکافی بداند. چنین فردی گاهی شغل‌هایی را که می‌توانست سکوی پیشرفت باشد را رد می‌کند. این نگرش می‌تواند او را به سمت بیکاری طولانی، بدهی‌های سنگین و حتی رفتارهای مصرفی ناپایدار سوق دهد. به جای پس‌انداز و سرمایه‌گذاری برای آینده، اولویت به مصرف فوری داده می‌شود و چرخه ناپایداری شکل می‌گیرد که در نهایت به فشار مالی و سرخوردگی ختم می‌شود.

در این میان، نقش والدین بسیار تعیین‌کننده است. بسیاری از والدین، از روی محبت و دلسوزی، تلاش می‌کنند فرزندانشان چیزی کم نداشته باشند و هر خواسته‌ای را پاسخ دهند. اما در پس این رفتار، پیامی ناخواسته منتقل می‌شود: «ارزشمندی تو وابسته به آن چیزی است که داری.» این پیام، اگر تکرار شود، به شکل‌گیری نگرشی ناپایدار در نوجوان منجر می‌شود. تحقیقات نشان می‌دهد که مصرف‌گرایی آن هم از نوع مصرف لوکس و برند، تا حد زیادی تحت تأثیر محیط خانوادگی است. والدینی که بر ارزش تلاش، صبر و تجربه‌های غیرمادی تأکید کنند، می‌توانند این چرخه را بشکنند. هدیه‌هایی مانند فرصت یادگیری یک مهارت تازه، سفرهای آموزشی یا تجربه‌های معنادار، بسیار ماندگارتر از کالای لوکس عمل می‌کنند. چنین رویکردی نه‌تنها انتظارات را واقع‌بینانه نگه می‌دارد، بلکه جوانان را برای مواجهه با واقعیت‌های زندگی نیز آماده می‌سازد.

اما مسئله فقط خرید یک کالای لوکس نیست؛ مسئله عادت دادن جوان به سبکی از زندگی است که در آن «داشتن» جای «ساختن» را می‌گیرد. وقتی ثروت بی‌محابا در اختیار او قرار می‌گیرد، سطح انتظاراتش به‌سرعت بالا می‌رود و هر دستاورد کوچک، بی‌ارزش جلوه می‌کند. این روند خطرناک، نه تنها او را از لذت تلاش و تجربه مسیر محروم می‌سازد، بلکه نسلی می‌آفریند که بیشتر از آنکه به دنبال ساختن آینده باشد، به دنبال مصرف بی‌پایان و ارضای خواسته‌های بی‌وقفه است.


برچسب ها: هدیه#
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
کد امنیتی:
* نظر:
اجتماعی