سیستم مدیریت پورتال پایگاه خبری فرایش

شناسه خبر: 3184
تاریخ انتشار: 1400/4/26 16:19:30

کتب مقدس مسیحیان درباره عفاف و حجاب حاوی مطالب ارزنده ای است و با در نظر گرفتن ادیان یهود، مسیحیت و اسلام متوجه می شویم که همه در این مبحث حرفی برای گفتن داشته اند لیکن در عمل در دین یهود، نسبت به سایر ادیان از سختگیری و شدت بیشتری برخوردار بوده است.

ادیان موجود جهان به رغم اختلافاتی که در ظاهر و فروعات دارند، در اصول و مبانی و ارزش های اصیل و عمیق و ریشه ای جوامع انسانی مشترک هستند. امر حجاب نیز اگرچه از فروعات است و تطبیق آن در ادیان گوناگون یکسان نیست، ولی در اصل آن، یعنی وجوب عفاف و پاکدامنی همسان هستند و لذا ممکن است فرد در محیط منزل خویش نیاز به حجاب نداشته باشد ولی در حفظ و پاکدامنی، تغییر محیط اثری ندارد. حجاب یک مسئله خاص مربوط به یک مذهب یا یک کشور به خصوص نیست و نه تنها در اسلام که در تمامی ادیان مورد توجه قرار گرفته است و نه فقط پس از اسلام که قبل از اسلام نیز ضرورت آن احساس می شد. یکی از دلایل اساسی حجاب و پوشش در تمام ادیان و مذاهب، آن است که حجاب و عفاف یک امر فطری است. پوشش برای انسان سابقه ای دور، به اندازه حیات انسان را شامل می شود و این امر براساس داستان آدم (علیه السلام) و حوا (علیها السلام) که در کتاب مقدس(1) و قرآن کریم با اختلافاتی چند تقریبا مطرح شده است، هویداست که در هر دو داستان، پس از درک عریان شدن، بلافاصله در پی برگ هایی جهت پوشاندن خویش بر آمدند. این امر نشان از آن دارد که پوشش، امری فطری است. و ارتباط پوشش با گناه، امری است که در هر دو داستان به طریقی مطرح گردیده است، به طوری که در قرآن کریم می فرماید پس از خوردن از درخت ممنوعه، لباس هایشان ریخت و در کتاب مقدس آمده است که وقتی از درخت ممنوعه خوردند فهمیدند که عریان هستند و هر دو به گونه ای اثر گناه و عدم پوشش را مطرح می سازند.

 آیا در دین مسیح، حجاب از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است؟ در عصر حاضر مشاهده می کنیم زنانی که قصد دارند به کلیسا بپیوندند، نوع خاصی از پوشش را برای خود انتخاب می کنند که به عقیده ایشان پوشش حضرت مریم (علیها السلام) بوده است که نوع کاملی از حجاب در دین مسیحیت را به نمایش می گذارد. در این پژوهش قصد آن داریم که امر حجاب را در مسیحیت بهتر شناخته و حتی المقدور جایگاه آن را با توجه به مکتوبات مسیحی و سایر کتب مربوطه که در دسترس است، به رشته تحریر درآوریم.

 اساس بحث

واژه حجاب (Veil) به معنای پرده، حاجب، پوشیدن، پنهان کردن و منع از وصول است (2) حجاب پوششی است که از طریق واقع شدن در پشت پرده، تحقق می یابد. به کارگیری کلمه حجاب(3) در خصوص پوشش زن، اصطلاحی نسبتا جدید است؛ نه اینکه کلمه حجاب از ابتدا در رابطه با پوشش زن در مقابل نامحرم باشد (4). در آئین مسیحیت و کلیسا(5)، نه تنها احکام شریعت یهود(6) در مورد حجاب را پذیرا شدند، بلکه به جهت اینکه در مسیحیت عدم تأهل مقدس شمرده می شد؛ لذا برای جلوگیری از تحریکات جنسی، زنان مسیحی را به پاکدامنی و عفت فرا می خوانده است و رهبانیت یکی از اموری است که در بین مسیحیان اهمیت بسزایی داشته و چه مرد و چه زن در این راه سختی های گوناگونی جهت ریاضت های مختلف متحمل می شدند که می توان یکی از بزرگترین ریاضت ها را حفظ تجرد و عدم توجه به مسائل جنسی دانست؛ لذا رهبانیت در قرن چهار و پنج در این آیین به وجود آمد و زنان راهبه مسیحی با رعایت عفت کامل و حجاب مشغول خدمت به مردم شدند. به خصوص در قرون اول مسیحیت این طرز فکر سن پول (پولس مقدس) (7)  از طرف کلیسا اشاعه تمام یافت و تجرد(8) مفهوم تقدس به خود گرفت و عده بی شماری راه بیابان پیش گرفتند تا شیطان را منکوب سازند؛ شیطانی که هر آن ذهن آنان را از تخیلات شهوانی مملو می ساخت. کلیسا ضمنا با استحمام به مبارزه پرداخت زیرا خطوط بدن، انسان را به طرف گناه می راند. کلیسا چرک بدن را تحسین کرده رایحه بدن، صورت بوی تقدس را به خود گرفت؛ زیرا باز به نظر سن پول نظافت بدن و آرایش آن با نظافت روح منافات دارد. شپش، مروارید خدا شناخته شد... (9)

حجاب در اندیشه مسیحیت قدیم

 روایت تاریخی

جان ناس درباره ظهور رهبانیت می نویسد: «بعد از آنکه آیین عیسی (علیه السلام) دین رسمی مملکت امپراطوری روم گردید، اندکی برنیامد که اصول رهبانیت در آن مذهب به ظهور رسید و به سرعت رشد و نمو کرد. در آغاز، بعضی اشخاص که به سخنان پولس حواری ایمان داشتند و اندرز او را که می گفت مؤمنان عیسوی از زن و مرد شایسته است که در تجرد و تفرد زندگی کنند و بی همسر بمانند در دل داشتند به این روش گراییدند؛ لکن ظهور رهبانیت به صورت یک نهضت خاص مبتنی بر قطع علاقه از اجتماع در اواخر قرن سوم میلادی به وقوع پیوست. (10)

 بدعت بودن رهبانیت و نبودن آن از برنامه های دین مسیح چیزی است که قرآن و تاریخ به آن تصریح کرده است. غیر از رهبانیت، مسائل دیگری نیز در مسیحیت پدیدار گشت که هیچ ارتباطی به تعلیمات حضرت عیسی(علیه السلام) نداشت و ارباب کلیسا جهت سودجویی به بعضی بدعت ها دست زدند. از وقایع قرن ۱۵ اینکه کلیسا در آن زمان، مقررات و تأسیسات خاصی برای جمع مال و اخذ وجوه بر پا کرده بود؛ مثلا به عنوان حق فروش غفران و آزادی از کیفر حق تعالی و به عنوان حق اعتراف به گناهان و حق مالیات تعمید و مالیات ازدواج و عزا و سایر مشاغل و تکالیف کلیسایی، مالیات هایی اجباراز مؤمنین گرفته می شد. بدیهی است که مردم از این امور بسیار ناراضی بودند. یکی از کشیشان انگلیسی به نام جان ویکلیف این مالیات های مذهبی را محکوم و مطرود ساخته، آن را حرام و خلاف مبادی انجیل و اخلاق خواند... شخص دیگری به نام جان هوس قیام کرده مردم را علیه کلیسا برانگیخت که به وی تهمت کفر و الحاد زده شد و وی را محکوم و زنده زنده سوزاندند (11).

 زنان نیمی از جمعیت یک جامعه را تشکیل میدهند؛ حجاب زنان یک نهاد واقعی است؛ چراکه می تواند فلسفه اخلاق را متجلی کند و کارکردش از ایفای نقش ساده فراتر رفته و کارکردی کلی به خود می گیرد.

 پس از رنسانس، با تضعیف پایبندی به دین، تعظیم همه شعائر دینی و نیز رعایت حجاب به افول نهاد و انقلاب صنعتی به آن شدت بخشید و در قرون اخیر در اثر توسعه سکولاریزم پایبندی به عفت و حجاب در میان مسیحیان از هر زمان دیگر بیشتر رو به ضعف نهاده است. با بررسی و تحقیق در دین مسیحیت متوجه می گردیم که قبل از پولس، حضرت عیسی(علیه السلام)(12) تورات یا عهد قدیم را به عنوان شریعت در نظر داشته اند، ولی براساس تعلیمات پولس، او مدعی شد که تکالیف شریعت موسی نه تنها لازم الاجرا نیست، بلکه با آنچه به طور مستقیم از جانب خدا به او وحی شده مغایرت دارد.(13) جان ناس در این باره می نویسد: پس به یقین دانست که باید بندهای پوسیده شریعت موسی را رها کند و طلبکار آزادی روح و حریت ضمیر شود. از این رو، صریحا اعلام کرد که دیگر عمل ختان(14) وجوبی ندارد و همچنین رعایت حلال و حرام در طعام و شراب ضرورت نخواهد داشت و افراد بشری را به نجس و طاهر تقسیم نباید کرد. (15) بر طبق استدلال وی، شریعتی که عیسی و پیروانش را به هم مربوط می کرد لازم الاجراء نیست؛ زیرا عیسی مرده است و اکنون پیروان عیسی در قید تعلق او نیستند بلکه به آن مسیحی تعلق دارند که شریعتی دیگر آورده است. بنابراین آنچه ضرورت دارد پیروی از مسیح است نه پیروی از عیسی و هر که از تعالیم عیسی پیروی کند گمراه است.

 با به کار گرفتن همین استدلال بود که تئوری «بازخرید» (16) و «کفاره» را عرضه کرد. مسلما در تعالیم عیسی از این تئوری خبری نبود. این برای پولس یک موفقیت بزرگ بود زیرا چنین عبارتی دلالت دارد بر اینکه انسان می تواند به هر کاری دست بزند و گرفتار نتایج اعمالش نشود مشروط بر اینکه در پایان روز بگوید «من به مسیح معتقدم» (17) اما مسیحیان اولیه خود را پیروان یک دین تازه نمی دانستند. آنها در تمام طول زندگیشان یهودی بودند و خود را یهودی می دانستند.... ایمانشان به معنای انکار یهودیت نبود، بلکه بیشتر در جهت این اعتقاد بود که عصر مسیحایی (نجات بخشی) سرانجام فرا رسیده است... مسیحیان اولیه یهودیت را کنار نگذاشتند، بلکه معتقد بودند که ایمانشان تحقق انتظار دیرپای یک مسیح (منجی) را ایجاب می کند. (18)

 به هر صورت با در نظر گرفتن هریک از این دو دیدگاه، در تورات و تلمود موارد عدیده ای یافت میشود که بر عفاف و پوشش زنان به صورت چادر و روبنده اشاره شده است که در اینجا به چند نمونه اشاره می شود: ده فرمان، و به ویژه فرمان ۷: زنا مکن؛ و فرمان ۹: بر زن همسایهات طمع مورز (19) [در نقل ماجرای ازدواج] اسحاق پسر حضرت ابراهیم(علیه السلام)، با رفقه در تورات آمده است: رفقه چشمان خود را بلند کرد اسحاق را دید و از شتر فرود آمد و از خادم پرسید: این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید و خادم گفت : آقای من است.

 پس برقع (روبنده) خود را گرفته خود را پوشانید. (20) زن صالحه(21) را کیست که پیدا تواند کرد؟ قیمت او از لعل ها گران تر است، دل شوهرش بر او اعتماد دارد، و محتاج منفعت نخواهد بود. برایش تمام روزهای عمر خود، خوبی خواهد کرد و نه بدی... دختران بسیار اعمال صالحه نمودند، اما تو بر جمیع ایشان برتری داری. جمال، فریبنده و زیبایی، باطل است، اما زنی که از خداوند می ترسد ممدوح خواهد شد. (22)

 تلمود از انسان می خواهد که دقیق ترین اصول و قواعد اخلاقی و عفت را در امور جنسی و زناشویی رعایت کند. چشم چرانی و شهوت رانی با نگاه نیز یک عمل منافی عفت محسوب میشود. «نه تنها آن کس که با جسم خود زنا می کند زناکار است، بلکه آن شخص که با چشمان خود زنا می کند، زناکار خوانده می شود. به انسان اکیدأ سفارش شده است که برای حفظ مبانی اخلاق و عفت از دست زدن به هر عملی که سبب تحریک شهوت می شود خودداری کند.

 از این رو چنین توصیه کرده اند: «با زن زیاده از حد صحبت مکن. این مطلب درباره همسر انسان گفته شده است، تا چه رسد به مکالمه با همسر دیگران، روی این اصل دانشمندان گفته اند: هر آن کس که زیاده از حد با زنان صحبت نماید، برای خود تولید بدبختی می کند، از مطالعه و تحصیل تورات باز می ماند، و سرانجام جهنم را به میراث خواهد برد». «اگر روی پل با زنی مواجه شود، باید صبر کند تا آن زن از یک سو عبور کند و سپس خود از پل بگذرد. و هر آن کس که عمدا از قفای زنی روان است که از نهر می گذرد (تا هنگام عبور از آب همین که پیراهنش را بالا کشید ساق های برهنه او را تماشا کند)، سهمی از سعادت جهان آینده نخواهد داشت. آن کس که با دست خود پول به زنی می دهد، به منظور آن که رخسار او را بنگرد و از زیبایی او لذت برد، حتی اگر از حیث علم و دانش تورات و اعمال نیک با سرور ما موسی برابر باشد، از کیفر جهنم رهایی نخواهد یافت. اگر انسان به دنبال شیر درنده باشد، بهتر از آن است که زنی را تعقیب کند.» (23)

 متون مسیحیت و حجاب

الف. پوشش در اناجیل چهارگانه

با مطالعه عهد جدید، در می یابیم که مسئله حجاب و پوشش به صراحت در اناجیل چهارگانه وارد نشده، ولی درباره پاکدامنی و عفت و همچنین رویکرد به تجرد، مطالبی مطرح شده است که در اینجا نمونه هایی ذکر می شود. حضرت عیسی (علیه السلام): شنیده اید که به اولین ادیان گذشته، گفته شده است زنا مکن، لیکن من به شما می گویم هرکس به زنی نظر شهوت اندازد همان دم در دل خود با او زنا کرده است (24) اما می خواهم شما بدانید که سر هر مرد، مسیح است و سر زن، مرد و سر مسیح، خدا. هر مردی که سرپوشیده دعا یا نبوت کند، سر خود را رسوا می نماید. اما هر زنی که سر برهنه دعا یا نبوت کند، سر خود را رسوا می سازد، زیرا این چنان است که تراشیده شود. زیرا اگر زن نمی پوشد، موی را نیز ببرد؛ و اگر زن را موی بریدن یا تراشیدن قبیح است، باید بپوشد. زیرا که مرد را نباید سر خود را بپوشد چونکه او صورت و جلال خداست، اما زن جلال مرد است و نیز مرد به جهت زن آفریده نشد، بلکه زن از مرد. از این جهت زن می باید عزتی بر سر داشته باشد به سبب فرشتگان. لیکن زن از مرد جدا نیست و مرد هم جدا از زن نیست در خداوند. زیرا چنان که زن از مرد است، همچنین مرد نیز به وسیله زن، لیکن همه چیز از خدا در دل خود انصاف دهید:

آیا شایسته است که زن ناپوشیده نزد خدا دعا کند؟ آیا خود طبیعت شما را نمی آموزد که اگر مرد موی دراز دارد، او را عار می باشد؟ و اگر زن موی دراز دارد، او را فخر است، زیرا که موی به جهت پرده بدو داده شد؟ و اگر کسی ستیزه گر باشد، ما و کلیساهای خدا را چنین عادتی نیست. (25) لیکن زن عیاش در حال حیات مرده است... پس رأی من این است که زنان جوان نکاح شوند و اولاد بزایند و کدبانو شوند و خصم را مجال مذمت ندهند زیرا که بعضی به عقب شیطان برگشتند. (26) اما از شهوات جوانی بگریز و با آنانی که از قلب خالص نام خداوند را می خوانند، عدالت و ایمان و محبت و سلامتی را تعاقب نما.(27) و شما را زینت ظاهری نباشد، از بافتن موی و متجلی شدن به طلا و پوشیدن لباس، بلکه انسانیت قلبی در لباس غیر فساد. روح تعلیم و آرام که نزد خدا گرانبهاست، زیرا بدین گونه زنان مقدسه در سابق نیز که متوکل به خدا بودند، خویشتن را زینت می نمودند و شوهران خود را اطاعت می کردند.

مانند ساره که ابراهیم را مطیع می بود و او را آقا می خواند و شما دختران او شده اید، اگر نیکویی کنید و از هیچ خوف ترسان نشوید. (28) پس آرزوی این دارم که مردان، دست های مقدس را بدون غیظ و جدال برافروخته، در هرجا دعا کنند. و همچنین زنان خویشتن را بیارایند به لباس مزین به حیا و پرهیز، نه به زلف ها و طلا و مروارید و رخت گرانب ها؛ بلکه چنانکه زنانی را میشاید که دعوی دینداری می کنند به اعمال صالحه. زن باسکوت، به کمال اطاعت تعلیم گیرد. و زن را اجازت نمی دهم که تعلیم دهد یا بر شوهر مسلط شود بلکه در سکوت بماند. زیرا که آدم اول ساخته شد و بعد حوا و آدم (علیهما السلام) فریب نخورد بلکه زن فریب خورده، در تقصیر گرفتار شد. اما به زاییدن رستگار خواهد شد، اگر در ایمان و محبت و قدوسیت و تقوا ثابت بمانند. (29)

 به هر حال پولس، شکنجه گر پیشین مسیحیان، اینک نگرش دیگری نسبت به شریعت از خود نشان می دهد و بنابراین باید تبعیض، آزار، زندان و مجازات جسمانی نهادهای یهودی و احتمالا آشوبگران مسیحی یهودی را تحمل کند (30). در همین سفر به دمشق بود که به پولس گفته شد که عیسی را در یک رؤیا دیدار کرده و پیامد آن این است که یکی از پیروان وی شده است. مسلم شده است که در فاصله کمی قبل از این حوادث پولس می خواست با زنی به نام پاپیه که دختر زیبا ولی جاه طلب ملای بزرگ یهود بود، ازدواج کند، او از یک زیبایی خیره کننده و روحی دسیسه گر برخوردار بود. او پولس را دوست می داشت ولی پیشنهاد او را برای ازدواج رد کرد و به عنوان یک هنرپیشه به روم رفت. در آغاز ظهورش بر صحنه نمایش، مرحله به مرحله ترقی کرد، تا به کاخ امپراطوری راه یافت و سرانجام با امپراطور ازدواج کرد و ملکه امپراطوری روم شد. پولس دلیل خوبی داشت که هم نسبت به یهودیان خشمگین شود و هم نسبت به رومیان. تغییر دین پولس، با پاسخ رد پاپیه همزمان بود. او باید در این وقت تحت فشار روحی و عاطفی قابل ملاحظه ای باشد. ممکن است که این بحران زندگی در تغییر ناگهانی او از بزرگترین حامیان دین یهود، به بزرگترین دشمنان آن مؤثر باشد.

 پس از آنکه پولس دین خود را تغییر داد، با پیروان حضرت عیسی در دمشق اقامت گزید و صراحتا در مجامع فریاد برآورد که عیسی پسر خداست (31). در نتیجه، او شروع به چشیدن طعم تلخ شکنجه هایی کرد که از این بابت گرفتار آنها شده بود. اگر او عملا اصطلاح «پسر خدا» را در توصیف حضرت عیسی به کار می برد، احتمالا برای این است که از این وسیله برای خشمگین کردن یهودیان کمک بگیرد. از آنجایی که یهودیان معتقد به یگانگی خدا بودند در نزد آنها عقیده به اینکه خداوند دارای فرزندی است که به او نسبت دارد، شنیع بود. سپس پولس دمشق را ترک کرد و به جای اینکه در جستجوی راهی برای همکاری با دیگر پیروان عیسی باشد راهی سرزمین های عربی شد و در آنجا به مدت سه سال مخفی ماند. ممکن است منظورش از این کار این بود که شرح و تفسیر او منجر به انکار قوانین یهود شد و در نتیجه از خط مشی مسیح انحراف پیدا کرد. زیرا حضرت مسیح (عیه السلام) در خلال دوران زندگی خود به عنوان فردی که قائل به احکام دین یهود بود، باقی مانده و همواره سعی کرده است که تعالیم حضرت موسی (علیه السلام) را مورد تأیید قرار دهد.

 حواریون و پس از آنها پاپ ها و کاردینال های بزرگ که دستورهای دینی آنان از طرف کلیسا و مذهب مسیحیت لازم الاجرا شمرده می شد، با شدتی هرچه تمام تر زنان را به پوشش کامل و دوری از آرایش های جسمی فرا می خوانده اند. دکتر حکیم الهی استاد دانشگاه لندن در کتاب «زن و آزادی» پس از تشریح وضعیت زن نزد اروپائیان، در مورد حکم پوشش و حجاب زن نزد مسیحیت، عقاید کلمنت و ترتولیان (دو مرجع مسیحیت و دو اسقف بزرگ) را درباره حجاب بازگو می کند: زن باید کاملا در حجاب و پوشیده باشد، الا آن که در خانه خود باشد؛ زیرا فقط لباسی که او را می پوشاند، می تواند از خیره شدن چشم ها به سوی او مانع گردد.

 زن نباید صورت خود را عریان ارائه دهد تا دیگری را با نگاه کردن به صورتش وادار به گناه نماید. برای زن مؤمن عیسوی، در نظر خداوند، پسندیده نیست که نزد بیگانگان به زیور آراسته گردد و حتی زیبایی طبیعی آن نیز باید مخفی گردد؛ زیرا برای بینندگان خطرناک است. بالا تا با توجه و بررسی آنچه گذشت، به طور اجمال دانستیم که ادیان قبل از اسلام نه تنها درباره عفت و پاکدامنی مردان و زنان تأکید داشته اند، بلکه به طور ویژه بر پوشش زنان اصرار داشته اند و با گذری بر تصاویری که از زنان یهودی و مسیحی وحتی زرتشتی که تاکنون به دست ما رسیده است، البسه های بلند و گشاد و پوشش پارچه ای مخصوص موی سر با توجه به روبنده و چادرهای استفاده شده، نشان دهنده این امر است که حجاب در میان این ادیان به صورت وسیع تر و شدیدتر وجود داشته است و در اثر آنچه از نظر کلیسا و جو حاکمان بر آن و مسائل جامعه به رنسانس ختم شد؛ حتی در تصاویر و مجسمه های حضرت مریم (علیها السلام) و اطرافیان ایشان کاملا هویدا است؛ زیرا تا قبل از رنسانس هرچه به دوره قدرت کلیسا نزدیک تر هستیم می بینیم که زنان پوشیده تر و امور مذهبی با ابهت بیشتر در نقاشی ها یا هنرهای تجسمی دیده می شود و برعکس هرچه به نهضت رنسانس نزدیک می شویم، رویکرد نقاشی های زنان، حتى حضرت مریم با پوشش کمتری ترسیم شده اند و این همه از آثار هنرمندان این دوره هاست که با توجه به زمان ترسیم شده اند. (32)

 بنابراین، با توجه به آنچه گذشت می توان گفت دین اسلام مبتکر حجاب نبوده، بلکه براساس مصالح بشری حدود شرعی خاصی برای آن از جانب خداوند متعال رقم زده است و تأکید به امر عفاف و حجاب تنها مخصوص زنان نبوده بلکه برعهده مردان نیز گذاشته شده است. بدین معنا که در سوره مبارکه نور و احزاب حدود پوشش و تماس های زن و مرد را ذکر کرده است، بدون آنکه کلمه حجاب را به کار برده باشد. (33)

 پوشش و حجاب در اسلام از یک مسئله کلی تر و اساسی تری ریشه می گیرد و آن این است که اسلام می خواهد انواع التذاذهای جنسی، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر، به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد، اجتماع منحصرا برای کار و فعالیت باشد. برخلاف سیستم غربی عصر حاضر، که کار و فعالیت را با لذت جویی های جنسی به هم می آمیزد، اسلام می خواهد این دو محیط را کاملا از یکدیگر تفکیک کند و در نتیجه حجاب اسلامی حداقل به چهار امر مهم منجر می گردد: ۱- آرامش روانی، ۲- استحکام پیوند خانوادگی، ۳- استواری اجتماع، 4 - ارزش و احترام زن (34).  

 در حالی که براساس آنچه مطرح گردید، چنانچه بخواهیم به مسائل ریزتر دقت نمائیم، مسیحیت سه صورت عمده دارد که عبارت اند از: کاتولیک رومی با پاپ در رأس کلیسا، ارتدکس با بطری قسطنطنیه (استانبول در برابر کلیساهای مختلف ارتدکس مانند کلیسای روس، جنبش مرکب از فرقه هایی نظیر کلیساهای لوتری، روشگرا، باتیست، انگلیکان و غیره. مسیحیت یکی از ادیان بزرگ ابراهیمی است که با پیشینه ای نزدیک به بیست قرن، تحولات گوناگونی به خود دیده است. از این رو، طبیعی است که نتوان تمامی ابعاد آن را در نوشتاری کوتاه بررسی کرد و تنها جهت اینکه خواننده گرامی، دورنمایی از مسیحیت در ذهن داشته باشد اساسی ترین مقولات درباره تغییرات و تحول در مسیحیت را، به طور اجمال مطرح می سازیم.

حجاب در اندیشه مسیحیت قدیم

 ب. اعمال رسولان

از آنجائی که ما ایرانی هستیم برای نمونه مسیحیان ایرانی را ذکر می نماییم که در امر حجاب در عصر امروز خیلی کمتر از گذشته اهتمام داشته و عده قلیلی در کلیسا نیز با حجاب وارد می شوند. ایران قطعا یکی از نخستین کشورهای جهان است که دین مسیح را در خود راه داده است. در کتاب اعمال رسولان یکی از ارکان مهم انجیل، در باب دوم، درباره روز«پنطیکاست» یعنی روز حلول روح القدس در رسولان (35).

 این قسمت از کتاب اعمال رسولان را به دو گونه می توان توجیه کرد: یکی آنکه نخستین گروندگان به مسیح در آغاز رسالتش مردمی از نژادهای مختلف بوده اند که پارت ها و مادها و عیلامیان، یعنی سه طایفه از مردمی که در ایران قدیم می زیسته اند، در میانشان بوده اند. توجه دیگر این است که مسیحیت در آغاز انتشار خود در کشور پارت ها و مادها و عیلامیان، یعنی ایران، راه یافته است. هریک از این دو توجیه را بپذیریم، نتیجه این می شود که ایرانیان که پارت ها و مادها و عیلامیان باشند از نخستین مردمی بوده اند که دین مسیح را پذیرفته اند (36).

 بررسی عقاید سه فرقه مسیحی، یعنی کاتولیک (دسته ای از مسیحیت که پیروان کلیسای روم و روش تعلیمی آن هستند)، ارتدکس (دسته ای از مسیحیت که تعلیمات انجیلی را مطابق اتفاق و تشخیص قسیسین وعلمای شان قبول کرده، لیکن از تبعیت و پیروی رؤسای کلیسا و پاپ ها بیرون رفتند و پروتستان (دسته ای از مسیحیت که پیروی و تبعیت از کلیسای روم را اساسأ غلط شمردند؛ نه در تعلیمات انجیلی تابع آنان شده، نه به اوامر صادره از مقام کلیسا اعتنائی کردند) نشان میدهد که اعتقاد به حجاب در بین کاتولیک ها قوی تر از دو فرقه دیگر است (37). ارتدکس ها در این باره مقام دوم را دارند و پروتستان درباره حجاب، پایبندی زیادی نداشته و آن را مختص حضرت مریم (علیها السلام) میدانند. در زمان معاصر، مسئله حجاب در بین مسیحیان بی اهمیت و یا در بعضی موارد نفی شده است؛ همان گونه که ذکر شد علت این امر به نهضت رنسانس بازگشت دارد، زیرا قبل از این نهضت، کلیسا(38) قدرت فراوانی داشت و در جهت امور خویش از این سلطه استفاده می نمود.

 در نهضت الهیات مسیحی(39) و آداب و رسوم کلیسایی - به عنوان علوم و آرایی که اناجیل و سیره حضرت مسیح (علیه السلام) بر اساس آن تفسیر میشد بود. قرن ها در تمام دوره ظهور و غلبه مسیحیت مردم مسیحی با این آراء و آداب و معارفی که با تفاسیر اناجیل از سوی آباء کلیسا و متکلمین به صورت حکمت و آداب جامعی تکوین یافته بود به جهان می نگریستند و عمل می کردند، اما اکنون با جریان ویرانگر جدید (رنسانس) مورد پرسش قرار گرفت (40).

 می توان با صراحت بیان داشت که رنسانس براساس تحولاتی که در مسیحیت رخ داد، صورت پذیرفت؛ زیرا در هر دوره فرهنگ خاصی در بین مسیحیان نمود داشته است: در زمان عیسی (علیه السلام) افزون بر باورهای ویژه درباره خداوند، انسان و طبیعت در گستره اخلاق و احکام عبادی نیز آموزه هایی شایان توجه داشت. وی بر رعایت شریعت و احکام گسترده آیین یهود تأکید می ورزید: «پس هر کس یکی از این احکام، کوچکترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد، در ملکوت آسمان کمترین شمرده شود؛ اما هر کس به عمل آورد و تعلیم نماید، او در ملکوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد» (41) براساس تعالیم او، اگر بر روح این احکام فقهی، اخلاق حاکم نباشد، کاستیای بزرگ است. مشخصه اصلی و کلان تعالیم اخلاقی عیسی عبارت است از: خلوص نیت کامل، عمل بر طبق اندیشه درون، برتر دانستن وظایف اخلاقی از مسائل اجتماعی و مدنی تشریفاتی، توجه به امور باطنی و محبت تحول آفرین.

 دقت در آموزه های حضرت عیسی نشان می دهد با ظهور مسیحیت خداوند یگانه از حصار طبیعت خارج شد و بر فراز آن نشست. بدین ترتیب، بنیان تفکر یونانی - رومی که خدا را در درون طبیعت جای می داد و سروری را به طبیعت می سپرد، فرو ریخت و خداوند در درجه اول اهمیت قرار گرفت. البته این به معنای طرد طبیعت نبود، بلکه طبیعت کارگاه الاهی به شمار آمد و مقام حقیقی خود را باز یافت. در آیین نخست مسیحیت، انسان مقهور قوای اسطوره ای و مرموز طبیعت و نگران همواره سرنوشت خویش نبود، او اختیار داشت و می توانست با پیروی از مشیت خداوند، جسم خود را در سیطره روح خیرخواهی قرار دهد و به سعادت بار یابد. از سوی دیگر، حضرت عیسی با فرقه های گوناگون یهودیت - که هر یک آیین موسی را به گونه ای تفسیر می کرد و خود را حق می دانست - مخالفت ورزید و با تأیید شریعت یهود، بر این نکته ژرف که دین تنها شریعت و کردار تھی از باطن و مغز نیست پای فشرد. او به همگان آموخت که شریعت باید با نیت پاک، مخلصانه پیوند خورد و کردار با اندیشه درون مطابق باشد. اما با ورود پولس تعالیم عیسی چنان که در آغاز بود، باقی نماند.

حجاب در اندیشه مسیحیت قدیم

 اصول مدرنیسم در غرب

بعد از رنسانس و تحولات حاصله در قرن نوزدهم به بعد، اصول مدرنیسم در غرب حاکم گردید که شامل اومانیسم یا انسان محوری و سودانگاری و لیبرالیسم یعنی آزاد شدن از قید مقدسات و عقلانیت که نوعی عقل گرایی خاص است نه مطلق عقل گرایی و فردگرایی که این واژه از نظر لغوی و اخلاقی یعنی خودخواهی و خودپسندی و از نظر فلسفی یعنی کسی که به اصالت فرد در جامعه معتقد باشد و منافع شخصی را بر منافع جمع ترجیح دهد و سکولاریسم یعنی قداست زدایی و دین زدایی که براساس این اصول، انسان مدرن و تجددگرا دارای خصلت های خاصی گردید که براساس تحقیق خویش، تنها به مظاهر مدرنیته می پردازیم.

 پس از ظهور ایدئولوژی عصر روشنگری که کوران دوران مدرنیته قلمداد می شود - فرهنگ معنای معنوی و ارزشی خود را از دست داد و در مفهوم «تمدن» به کار رفت. در غرب، فرهنگ به معنای پیشرفت، بهسازی، رشد، ترقی و تکامل تلقی گردید؛ یعنى مظاهر مادی نیز فرهنگ دانسته شد و پیشرفت مادی و معنوی «تمدن» نام گرفت. با پیدایش دیدگاه های تازه در دوران مدرنیته، سبکی نوین در هنرهای تجسمی اروپا و آمریکای شمالی پدید آمد. در این گستره، تغییر در نقاشی و پیکرتراشی قابل توجه می نماید.

 در این دوران تندیس های برهنه ساخته می شود؛ تندیس هایی که احساس تن بودن انسان و لزوم پرداختن و هنرمند به تن را به بیننده القا می کند. از این میان، می توان به پیکره «داوود» ساخته میکل آنژ اشاره کرد؛ تندیس مرد جوانی در نهایت زیبایی و برومندی، که برهنه مادرزاد است. این مجسمه نشان میدهد پس از آغاز دوران تجدد چه اندیشه و فرهنگی بر دست و قلم هنرمند فرمان می راند. در عرصه نقاشی نیز می توان به صورت های تخیلی نقاشان از مریم مقدس اشاره کرد. تصویرهای پیش از رنسانس، مریم را زنی غیر معمول و سرشار از حجب و حیایی که به وی حالتی ملکوتی می بخشد نشان می دهد. در این عصر، نقاش می کوشد به مریم زیبایی معنوی ببخشد؛ اما نقاش پس از دوران تجدد، مریم را از آسمان به زمین می آورد و برای ترسیم سیمای مریم، زنان زیبای کوچه و بازار را مدل قرار میدهد. در این تابلو، دیگر آن شرم وحجب مقدس دیده نمی شود و بیننده، بیش از آنکه به یاد ارزش های معنوی بیفتد، به زیبایی چهره خیره می شود. گویا در دوره ای که ارزش انسان به تن و چهره است، ارزش مریم نیز به زیبایی ظاهری اش بستگی دارد. (42)

 تصویرهایی که از پوشاک مسیحیان و مردم اروپا انتشار یافته است، به وضوح نشان می دهد که حجاب در بین زنان، کاملا رعایت می شده است. براون و اشنایدر در کتاب پوشاک اقوام مختلف، برخی از تصاویر مربوط به زنان مسیحی را آورده اند که نشان می دهد همگی آنها دارای لباسی بلند و پوشش سر می باشند. (43) رضا هلال در فصل ششم کتابش بر اساس اصول گرایی و خشونت: مسیح یهودی و مسیح مسیحی آورده است: ریاست سازمان «توجه به زن به خاطر آمریکا» را پیرلی الهی (همسر کشیش تام لهی) برعهده دارد و تعداد اعضای آن به ۷۰۰ هزار نفر می رسد. سازمان به زندگی «لائیک» و اصل جدایی دین از سیاست حمله می کند و فعالیت های خود را بر منع سقط جنین و ارزش های محافظ خانواده و اجازه خواندن نماز در مدارس و مخالفت با همجنس بازی متمرکز نموده است. قبل از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، سازمان فعالیت های خود را بر مبارزه با کمونیسم نیز متمرکز کرده بود و از شورشیان کونترا در نیکاراگوا حمایت کرد. سازمان «توجه به زن» اقدام به انجام حملاتی علیه زنان فمنیسم» و«دنیاپرست» در جامعه آمریکا می زند و خود لهی برنامه ای رادیویی- مذهبی اجرا می کند که هر روز از ایستگاه های رادیویی مسیحی در ایالت های مختلف پخش می شود. (44)

 در قرن بیستم و به خصوص نیمه دوم آن، گرایش هایی در جهان مسیحیت به وجود آمده است که با انواع قبلی متفاوت است. این گرایشات که بیشتر به زندگی و اصلاحات اجتماعی توجه دارند تا آموزه های خاص الهیاتی، به شدت رو به گسترش اند. با ظهور این دوره نقش کلیسا بر زندگانی مردم در زوایای گوناگون کمرنگ شد و یکی از آثار آن عدم پوشش زنان بود و این امر براساس نیات شوم سرمایه داران رفته رفته به سمت برهنگی و سوء استفاده از جمال و اندام زن برای هرچه بیشتر به دست آوردن مال و مکنت در این راه بود و زن به این ترتیب اگرچه ظاهر دیگر یوغ کلیسا و آداب آن را بر گردن نداشت، ولیکن مورد سوء استفاده بیشتر قرار گرفته و در این راه به قهقرا کشیده شد. قرآن به صراحت دو مطلب را بیان کرده است: یکی وحدت دین همه پیامبران از آدم (علیه السلام) تا خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) و دیگری اختلاف شریعت ها و اینکه هر پیامبر و امتش شریعت خاصی داشتند. دین اصول مکتب پیامبران و شریعت برنامه عملی و راه و روش زندگی است که بنابر مقتضیات زمان و مکان و اوضاع و احوال مردم و تکامل بشر و پیشرفت فرهنگ و تمدن و... تغییر می کرد. قانون و سنت حاکم بر جهان هستی تغییرپذیر نیست، گرچه بیشتر مردم به آن آگاهی ندارند. نتیجه اینکه چون آفرینش خداوند براساس قانون سنت لایتغیر استوار است، دین نیز که همراه با این سنت است استوار و تغییر ناپذیر است. (45)

 جمع بندی

کتب مقدس مسیحیان درباره عفاف و حجاب حاوی مطالب ارزنده ای است و با در نظر گرفتن ادیان یهود، مسیحیت و اسلام متوجه می شویم که همه در این مبحث حرفی برای گفتن داشته اند لیکن در عمل در دین یهود، نسبت به سایر ادیان از سختگیری و شدت بیشتری برخوردار بوده است و در مسیحیت با توجه به تغییراتی که توسط پولس حاصل گردید و همچنین انشعاب آن به فرق گوناگون و به ویژه سه فرقه بزرگ کاتولیک، ارتدکس و پروتستان، ترتیب مذکور، استفاده از پوشش و حجاب در بین ایشان ضعیف تر شده است. در اسلام، حجاب برای زن و مرد مطرح گردیده است و حدود شرعی آن مشخص شده است و اگر چه مانند سایر ادیان زنان و مردان مسلمان نیز به طور یکسان این امر خطیر را اطاعت نکرده اند و به علل گوناگون از این مهم سرباز زده اند، ولی این اصول پوشش و امر عفت و پاکدامنی همان گونه که ذکر گردید در فطرت انسان ها جای دارد و حفظ افراد به واسطه آنهاست و به همین جهت علی رغم دادن شعار آزادی و مسائل ذی ربط توسط متمدنین و پرچمداران مساوات زن و مرد، روز به روز به تجاوز و پایمال شدن حقوق افراد، به ویژه زنان افزوده می گردد و در این عصر به نام حفظ حقوق بشر، نه تنها حقوق حقه ایشان مورد بی حرمتی قرار می گیرد بلکه جسم و روح ایشان نیز مورد اذیت و آزار است. پس چه بهتر که براساس فطرت خویش و آنچه خداوند متعال توسط رسولان به حقش بر انسان ها ارزانی داشته است، به اصل خویش باز گردیم و با جدیت در این راه، از بیراهه ها حذر نماییم.


ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
کد امنیتی:
* نظر:
فرهنگی