مادری و پدری هرچند دشواریهای خاص خود را دارد، اما تجربه همنشینی با کودک میتواند شادی و امید بیبدیلی را به زندگی والدین هدیه دهد. پژوهشهای جدید نشان میدهد والدینی که فرزند دارند، در مقایسه با افراد بدون فرزند، سطوح بالاتری از شادی و معنا در زندگی را گزارش میکنند. در واقع فرزند در کنار مسئولیتهای خود، منبع بزرگی از انرژی مثبت، انگیزه و خوشبختی برای پدران و مادران است. در ادامه به بررسی برخی از مهمترین اثرات مثبت عاطفی، روانی و اجتماعی فرزند داشتن برای والدین میپردازیم و یافتههای پژوهشی و مشاهدات عمومی را در این زمینه مرور میکنیم.
فواید عاطفی فرزند داشتن
فرزندآوری شادی و نشاط را به زندگی والدین میآورد. وجود یک کودک مهربان و بازیگوش میتواند لحظات ساده روزمره را پُر از خنده و عشق کند. بسیاری از والدین گزارش میدهند وقتی بعد از یک روز خستهکننده به خانه برمیگردند و کودکشان را در آغوش میگیرند، احساس بینهایت خوشبختی و آرامش میکنند. به طور خلاصه، از جمله مزایای عاطفی فرزند داشتن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
شادی و معنا در زندگی: بازی، خنده و عشق کودک، شادی زیادی را به والدین منتقل میکند و زندگی آنها را پُرمعنا میکند. بررسیها نشان میدهد والدین در کنار فرزندان خود احساس شادمانی و معنای بیشتری را تجربه میکنند.
عشق و ارتباط عمیق: داشتن فرزند فرصتی یگانه برای تجربهٔ عشق بیقید و شرط است. عشق عمیق یک والد به فرزندش میتواند به مقابله با فشارهای روزمره کمک کند و نشاط عاطفی ایجاد کند.
خنده و نشاط روزمره: حتی لحظات سادهای مثل بازی یا تماشای خندههای کودک، باعث افزایش هورمونهای شادی (اندورفین و اکسیتوسین) در بدن والدین میشود و استرس را کاهش میدهد.
افتخار و امید به آینده: مشاهده رشد و پیشرفت فرزند، حس مفید بودن و افتخار را در والدین تقویت میکند. پدر و مادرها از دستاوردهای فرزندان خود شاد و دلگرم میشوند و به آینده با امید بیشتری مینگرند.این شادیها و پیوندهای عاطفی قوی موجب میشود والدین در طول زندگی با انگیزهتر و پرامیدتر باشند.
فواید روانی فرزند داشتن
فرزندپروری علاوه بر جنبههای عاطفی، آثار روانشناختی مثبت مهمی نیز دارد. احساس مسئولیت در قبال یک انسان کوچک، باور به هدفمند بودن زندگی را در والدین تقویت میکند. تربیت و مراقبت از کودک، مهارتهای جدیدی به والدین میآموزد و آنها را مسئولیتپذیرتر و بالغتر میکند. چند مورد از فواید روانی عبارتاند از:
افزایش پختگی و آرامش روانی: بر اساس مطالعات جامعهشناسی، والدینی که فرزندانشان بالغ و مستقل شدهاند، نسبت به والدین در مراحل دیگر زندگی، سلامت روانی و رضایت بیشتری دارند. این یافتهها نشان میدهد هنگامی که فرزندان بزرگ میشوند و به زندگی مستقل خود میرسند، فشارهای والدگری کاهش مییابد و تجربهٔ پدر یا مادر بودن برای والدین آرامشبخشتر میشود.
حس هدفمندی و معنا: تربیت کودک حس هدفمندی قدرتمندی به والدین میدهد. پدر و مادرها با وجود چالشهای فرزندپروری، احساس میکنند به هدف مهمتری در زندگی خدمت میکنند و این موضوع رضایت و انگیزهٔ درونی آنها را افزایش میدهد. پژوهشی نشان داده والدینی که فرزندان بزرگتری دارند، نسبت به افراد بدون فرزند رضایت زندگی بیشتری را گزارش کردهاند.
تابآوری در برابر دشواریها: مواجهه با چالشهای روزانهٔ تربیت فرزند باعث میشود والدین راههای مؤثرتری برای کنترل استرس و حل مشکلات بیاموزند. بسیاری از والدین گزارش میدهند که تجربهٔ مسائل گوناگون در تربیت فرزند به افزایش تابآوری (مقاومت روانی) آنها کمک کرده است.
اعتماد به نفس و رشد فردی: به دست آوردن مهارتهای جدید در پرورش فرزند و مشاهدهٔ اثر تلاشهای خود بر شخصیت و موفقیت کودک، اعتماد به نفس والدین را تقویت میکند. والدینی که احساس میکنند در نقش خود موفق بودهاند، عزتنفس بالاتری نیز پیدا میکنند.
به طور کلی، تعاملات دشوار و شیرین خانواده با کودک، زمینهساز رشد و پختگی روانی والدین میشود و باعث میشود آنها دید مثبتتر و توانمندتری نسبت به زندگی داشته باشند.
فواید اجتماعی فرزند داشتن
فرزندآوری ابعاد اجتماعی زندگی والدین را نیز غنی میکند. داشتن کودک معمولاً والدین را در جمعهای خانوادگی و اجتماعی فعالتر میکند و حس تعلق به جامعه را افزایش میدهد. برای مثال، پدر و مادرها اغلب از طریق مدرسه، کلاسهای تربیتی یا پارک، با دیگر والدین و خانوادهها ارتباط برقرار میکنند و شبکهٔ پشتیبانی اجتماعی خود را گسترش میدهند. تحقیقات نشان میدهد که چنین احساس تعلق به یک جامعه، باعث میشود افراد خود را پذیرفته و ارزشمند احساس کنند و قادر باشند در صورت نیاز به دیگران کمک کنند یا خود کمک بگیرند.
به چند نمونه از فواید اجتماعی میتوان اشاره کرد:
گسترش شبکهٔ حمایتی: تعامل با والدین دیگر در مهدکودک، مدرسه یا جمعهای محلی امکان تبادل تجربه و همدلی را فراهم میکند. این پیوندهای دوستانه و حمایتی فشار روانی والدین را کاهش داده و احساس تنهایی آنها را برطرف میکند.
تعلق خانوادگی و پیوند میاننسلی: فرزندآوری معمولاً باعث نزدیکی بیشتر اعضای خانواده میشود. بزرگترها (مثل پدربزرگها و مادربزرگها) از حضور نوهها شادی میبرند و فرزند بودن بهانهای برای دورهمیهای خانوادگی بیشتر ایجاد میکند. این پیوندهای خانوادگی عمیق، امنیت روانی والدین را نیز تقویت میکند.
احساس مفید بودن در جامعه: مشارکت در فعالیتهای کودکان مانند جشنهای مدرسه یا خیریههای اجتماعی، حس انجام کاری ارزشمند را در والدین تقویت میکند. والدین وقتی ببینند فرزندشان در جامعه نقش کوچکی ایفا میکند، به طور ناخودآگاه احساس مسئولیت اجتماعی و انگیزهٔ بیشتری مییابند.به این ترتیب، فرزنددار شدن چارچوب ارتباطی والدین با دیگران را گستردهتر میکند و به آنها حس تعلق و حمایت میدهد.
تجربه نشان داده فرزندآوری در کنار چالشهای خود، غنای عاطفی و معنوی بسیاری را به همراه دارد. عشق بیقید و شرط به کودک، خندههای روزانهٔ او و احساس پدر یا مادر بودن، زندگی والدین را پربار و پُرمعنا میکند. مطالعات علمی نیز تأیید میکنند که «داشتن فرزند» میتواند شادی، رضایت از زندگی و سلامت روان والدین را بهبود ببخشد. هر مرحلهٔ زندگی با فرزند، فرصتی است برای رشد فردی و تجربهٔ حمایت اجتماعی بیشتر. در نهایت باید گفت که فرزند، هدیهای است الهامبخش برای والدین؛ تصویری از آینده و نشانهای از امید، که با وجود همه سختیها، آرامش و شور خاصی به زندگی میبخشد. والدینی که میدانند با وجود فرزند، تنها نیستند و در هر خندهٔ فرزند، شادیِ دوچندانی را تجربه میکنند، انرژی مضاعفی برای روبهرو شدن با مشکلات روزمره خواهند یافت.