سیستم مدیریت پورتال پایگاه خبری فرایش

شناسه خبر: 1435
تاریخ انتشار: 1399/3/10 12:39:51
جنگ هشت‌ساله تحمیل شده بر کشور عزیزمان نیز سرشار از حوادثی هرچند ناگوار و فاجعه‌آمیز، اما لایه‌های زیرین و پنهانی فرهنگ ما را عریان کردند. لایه‌هایی که در شرایط عادی، به‌ندرت امکان ظهور و رشد دارند. در این میان، نقش نویسنده‌هایی که توانمندی قلمشان را برای ثبت این لایه‌های مستور، سیر تحول افراد و جوامع به‌کار می‌برند، نقشی ویژه است. چراکه دقت، صداقت و صحت قلم این نویسنده‌ها، بخشی از تاریخ و فرهنگ یک ملت را به آیندگان منتقل می‌کند.

آشناسازی مخاطبان با آثار و تلاش نویسندگان در این حوزه، سرلوحه فعالیت‌های گروه کافه‌کتاب روزنامه سپهرغرب قرار گرفته است و در همین راستا در این شماره، با لیلا عبهری نویسنده سه کتاب صبر زرد، نامه سرخ ماه و فریادهایی از سکوت، به گفت‌وگو نشستیم.

لطفاً برای آشنایی بیشتر خوانندگان، ابتدا در مورد خود و آثارتان اطلاعاتی در اختیار ما بگذارید. دانستن سن، شغل و دغدغه‌های ذهنی شما برای مخاطب جالب و احتمالاً مفید است.

لیلا عبهری هستم. متولد سال 1357 در تهران که بعد از ازدواج به شهر همدان آمدم و در دانشگاه بوعلی‌سینا در رشته زبان و ادبیات فارسی شروع ‌به تحصیل کردم. پس از اخذ مدرک کارشناسی، در مدارس غیرانتفاعی به تدریس ادبیات فارسی مشغول شدم.

دغدغه ذهنی یک دبیر ادبیات، معمولاً نوشتن است. اینکه بتواند واگویه‌های درونی خودش را برای مخاطب، دانش‌آموز، خانم‌های خانه‌دار یا افراد تحصیل‌کرده بیان کند.

* از بین سوژه‌های گوناگون، چرا این موضوعات را برای قلم زدن انتخاب کرده‌اید؟

من با نسل جوان مخصوصاً قشر نوجوان بسیار سروکار دارم. همیشه دغدغه داشتم که چرا نسل کنونی، اینقدر به شخصیت‌پردازی‌های فیلم‌ها و آثار غربی علاقه نشان می‌دهد و از آن‌ها الگوبرداری می‌کنند. در حالیکه در ایران، شخصیت‌های خوبی وجود دارد که از جهات علمی، فداکاری، مقاومت و ایثار می‌توانند، الگو باشند، اما شناخته شده نیستند.

با توجه به شناختی که از نوجوانان و علاقه‌مندی آن‌ها به رمان دارم، تصمیم گرفتم از این قالب، برای ارائه آثارم استفاده کنم. با توجه به آثار قبلی که در این حوزه برای مخاطبان خاص منتشر شده است و مشتمل بر استراتژی‌ها و اصطلاحات نظامی است، بهتر دیدم که زاویه‌ای را انتخاب کنم که عامه مردم هم بتوانند، با آن همزادپنداری کنند. از آنجایی که من امدادگر هلال احمر هم هستم، داستان یک نامه‌رسان هلال احمر را نوشتم. این کتاب، نخستین اثر من و نگارش آن، به پیشنهاد واحد ادبیات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس همدان، در سال 95 شروع شد و نامه سرخ ماه، عنوان گرفت. ماه سرخ، نشانی از هلال احمر است.

پیرمردی که بدون هیچ چشمداشتی نامه‌های اُسرا را در دوران اسارت به خانواده‌هایشان می‌رساند. با پای پیاده و با این نیت که ثواب بیشتری ببرد و زودتر از اداره پست، به دست یک خانواده چشم‌انتظار که ممکن بود، مادری پیر، ناتوان و فقیر یا همسری جوان و زیبا باشد، برساند و مرهمی بر قلب‌هایشان باشد. شاید دیدن جنگ از این زاویه، بسیار جالب باشد. خاطرات آقای مهدی حیدری، شاید مثل ضربان قلب، بالا و پایین نداشت که خواننده را خیلی به هیجان بیاورد و در واقع یک خط صاف و برشی از زندگی ایثارگران جنگ بود.

در دفاع مقدس، شهید که تکلیفش روشن است و جانش را با خدا معامله کرده، سرداران و رزمندگان هم، در حال مبارزه و تلاش، برای اینکه ذره‌ای از خاک ما از دست نرود. هرکدام به همراه خانواده‌هایشان جایگاه خاص و ویژه‌ای دارند. اما گروهی هم هستند، مانند این نامه‌رسان و افرادی شبیه او، که من احساس می‌کنم در موردشان کمتر کار شده است.

* دو اثر بعدی‌ شما چه ویژگی‌هایی دارند؟

بعد از چاپ این اثر، بنیاد باز به من پیشنهاد کار جدیدی داد. من هم با جان‌ودل پذیرا شدم و به دلایلی که ذکر کردم، تصمیم گرفتم این‌بار با دو آزاده صحبت کنم و خاطرات اسارت محمد خوش‌نیت و محمدابراهیم غفاریان را بنویسم. قرار بود، کتاب به‌صورت برش خاطرات باشد و از هر کدام از این بزرگواران، حدود 20 خاطره را در قالب یک کتاب، تدوین کنم.

علت انتخاب این دو آزاده، طول مدت اسارتشان بود که حدود 10 سال اسیر بودند و قبل از شروع جنگ به اسارت دشمن درآمدند و حتی خبر نداشتند که جنگی در کار است و موضوع را از اخبار رادیو عراق فهمیدند.

کتابی را که به خاطرات محمدابراهیم غفاریان می‌پرداخت، صبر زرد نامیدم. به این دلیل که او مدتی بعد از عقد، به مأموریت اعزام شد و همسرش ده سال، منتظر بازگشت و ازدواجشان ماند. صبری زرد، تلخ و پر از یأس و امید که در انتها به وصال ختم شد.

کتاب خاطرات محمد خوش‌نیت نیز فریادهایی از سکوت نام دارد. به این دلیل که در زندان‌های رژیم بعث اجازه صحبت، تجمع و اظهارنظر نداشتند. اما با همین سکوت، حسابی استخبارات رژیم بعث را به هم‌ریخته بودند. به‌طوری که در جریان بازدید صلیب سرخ، جنایاتی را که رژیم بعث در قبال اُسرای مظلوم ایرانی مرتکب شده‌بود را بیان کردند که این موضوع، خشم نیروهای بعثی عراقی را بیشتر کرد.

* آیا در آینده هم شاهد اثری از شما خواهیم بود؟

در حال حاضر مشغول نوشتن کتاب سوم هستم و این‌بار هم، با زاویه دید متفاوتی و در همکاری با حوزه هنری استان همدان، قصد دارم، زندگی یک پرستار را به‌صورتی کاملاً روایی به نگارش درآورم. که إن‌شاءالله این کتاب هم تا چند ماه آینده، بعد از بحث بیماری کرونا، به چاپ خواهد رسید.

من بارها گفته‌ام عاشق افرادی هستم که آثار را بدون غرض، نقد علمی کنند. چون این‌گونه نقدها هستند که نویسندگان را می‌سازند و ارتقا می‌دهند. امیدوارم در آینده، با انتخاب موضوعات جدیدتر و بهتری، درباره کشورم، فرهنگ و تاریخ ملتم قلم بزنم. بیشتر دوست دارم، کارهایم با موضوعاتی درباره بانوان ایرانی باشد. چون برای خود من جذاب‌تر است و می‌دانم که مخاطب هم، ارتباط بیشتری برقرار می‌کند.

*بازگویی خاطرات و انتقال وقایع به نسل جوان، چقدر ضروری است و از نظر شما چه قالب ادبی، برای انتقال مفاهیم و وقایع این چنینی به مخاطب عام، مناسب‌تر است؟

انتقال، بازگویی خاطرات و وقایع گذشته به نسل جوان، از این جهت ضروری است که آن‌ها با دریافت این خاطرات، آگاهی و آمادگی برای مقابله هرگونه تهاجم فرهنگی و غیرفرهنگی را داشته باشند و با یادآوری این خاطرات، همان قدر شجاعت و اقتدار از خودشان نشان دهند.

به نظر من، برشی از تاریخ که با اتفاقات روزمره عصر حاضر تلفیق شود، واقعیت درستی را برای جوانان و نوجوانان که ذهنی پر از سؤال و ابهام دارند، نمایان می‌کند.

* آثارتان را بیشتر در حوزه ادبیات داستانی می‌دانید، تاریخ شفاهی یا تلفیقی از این دو؟

آثار من به‌دلیل اینکه حالتی روایت‌گونه دارد، بیشتر در حوزه ادبیات داستانی جا گرفته تا تاریخ شفاهی. شاید هم بتوان گفت، تلفیقی از این دو است.

از بین آثار کلاسیک و برجسته ادبیات جهان، به چه اثر خاصی علاقه دارید و چرا؟ پیشنهاد شما برای مطالعه از بین آثار داستانی دفاع مقدس، چه کتابی است؟ بهترین‌های کتب در این زمینه کدامند؟

برحسب رشته تحصیلی‌ام مطالعات مختلفی دارم. از متون نظم و نثر قدیم، تا آثار شاعران و نویسندگان معاصر و کلاسیک. در میان آثار مهم ادبیات جهان هم با توجه به علاقه‌ام به نویسندگان روس آثار داستایوفسکی، چخوف و تولستوی را خوانده‌ام. همچنین آثار ویلیام فاکنر، ویکتور هوگو، چارلز دیکنز و آثار فلسفی هم زیاد مطالعه می‌کنم. این کتاب‌های برجسته، مثل جنگ‌وصلح و خشم هیاهو آثاری هستند که در تاریخ جهان ممکن است، هیچ‌وقت تکرار نشوند و بسیار اثرگذار و قوی نوشته شده‌اند. آن‌ها را به این دلیل دوست دارم که در واقع هویت بشر را به‌نوعی بیان کردند.

از نویسندگان ایرانی نیز با توجه به همکاری با کتابخانه مرکزی همدان و ارتباط مستمر با نوجوانان، آثار هوشنگ مرادی‌کرمانی، مهدی آذر‌یزدی، سیمین دانشور، جلال آل‌احمد، ابراهیم گلستان و ابراهیم به‌آذین و از آثار جدید حوزه دفاع مقدس، کتاب‌های سردار حسام، خانم ضرابی‌زاده، آقای موسویان و خانم اسکندری را مطالعه کرده‌ام. کتاب دا، نخستین کتاب حوزه دفاع مقدس بود که خواندم و واقعاً به دلم نشست. کتاب من زنده‌ام خاطرات معصومه آباد، نورالدین پسر ایران، عقابان بازی‌دراز و آثار مهمی که توسط انتشارت سوره مهر به چاپ رسیده‌اند.

خواندن تمامی کتاب‌های مفید و شیرین، به‌علاوه کتاب‌های فاخر ایرانی، مثل مثنوی گهربار معنوی، داستان‌های فاخر شاهنامه و قصه‌های زیبای هزار و یک‌شب. همچنین آثار ادبیات عرفانی نهج‌البلاغه و سخنان مولا علی ‌علیه‌السلام که مخصوصاً در زمانه کنونی، بسیار راهگشاست را پیشنهاد می‌کنم.


ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
کد امنیتی:
* نظر:
فرهنگی