حمایت از حیوانات برای بعضیها شده کاسبی. طرف به لحاظ مالی، صفر بوده. هیچ اطلاعات و دغدغهای هم نسبت به حیوانات نداشته اما یک پیج در اینستاگرام زده و با پولهایی که از مردم گرفته، حالا ماشین آنچنانی سوار میشود و... درحالیکه حامی واقعی حیوانات اصلاً فرصت ندارد لحظهبهلحظه در اینستاگرام عکس و فیلم بگذارد. او برای اداره پناهگاه حیوانات باید 12، 13 ساعت در روز کار کند.
گروه جامعه خبرگزاری فارس- مریم شریفی؛ «برای بعضی افراد، حیوان خانگی فقط در این حد اهمیت دارد که شبها بتوانند سگ با نژاد فلان را ببرند دور دور و چند نفر آن را ببینند. نه برایشان مهم است که آن نژاد، مناسب شرایط ایران باشد و نه قوانین نگهداری حیوان خانگی و گرداندن آن در فضای عمومی را میدانند. این افراد در کنار سودجویانی که در لباس حمایت از حیوانات، فقط به فکر پر کردن جیب خودشان هستند، هم زمینهساز آسیب به مردم میشوند، هم به خود حیوانات آزار میرسانند و هم اعتماد عمومی نسبت به جایگاه حامیان واقعی حیوانات را مخدوش میکنند»...
این جملات و مواردی مشابه آن، گلایهها و درد دلهای مشترکی است که از طرف فعالان دغدغهمند حوزه حمایت از حیوانات تکرار میشود. اگر هم برای ریشهیابی ناهنجاریها و مشکلات موجود در این زمینه بهویژه درباره سگهای خانگی پا پیِ آنها شوید، قبل از هر چیز، دست میگذارند روی دو جای خالی بزرگ؛ «کوتاهی در فرهنگسازی و عدم وضع قوانین مشخص در زمینه نگهداری حیوانات خانگی در جامعه ایران.»
برای آشنایی بیشتر با فضایی که در سالهای اخیر باعث شده موضوع حیوانات خانگی برای ما تبدیل به یک معضل اجتماعی شود، با صحبتهای یکی از این حامیان دغدغهمند همراه باشید.
تو حتی در مقابل مدفوع سگ خانگیات هم مسئول هستی
«کسی که حیوان خانگی دارد، باید بداند حیوان او به هیچ شکلی (ایجاد سر و صدا، آلوده کردن محیط و...) نباید برای همسایهها و همشهریها مزاحمت ایجاد کند. خوب است بدانید مجموعهای از وسایل تربیتی برای این حیوانات بهویژه سگها وجود دارد که آنها را برای زندگی در فضای خانگی و آپارتمانها تربیت میکند. اما مشکل اینجاست که این موضوعات برای برخی از صاحبان این حیوانات خانگی اهمیتی ندارد. برای گروهی از آنها فقط همین مهم است که یک سگ از نژاد باکلاس بخرند تا بتوانند با آن پُز بدهند. همین که شبها بتوانند آن سگ با نژاد فلان را ببرند دور دور و چند نفر آن را ببینند، برایشان کافی است.»
این مشکل، وقتی حادتر میشود که با باز شدن پای سگها به کوچه و خیابان، امنیت شهروندان و بهداشت عمومی تحتتاثیر این حیوانات قرار میگیرد. «علیرضا احمدی»، که از 10 سال قبل فعالیتهایش را در زمینه حمایت از حیوانات باز کرده، اخبار ناراحتکننده درباره حمله سگها به افراد حاضر در پارکها و مکانهای عمومی را نتیجه اهمال در فرهنگسازی در زمینه نگهداری از حیوانات خانگی و همچنین وجود خلأهای قانونی در این زمینه میداند و در ادامه میگوید: «برخلاف ایران که هیچ قانونی در زمینه گرداندن سگهای خانگی در فضای عمومی وجود ندارد، این موضوع در تمام دنیا قانونمند است.
برای مثال، در قلب اروپا اگر سگ شما در فضای عمومی مثل پارک مدفوع کند، شما باید همان لحظه آن جسم آلوده را با کیسهای جمع و محل را تمیز کنید وگرنه جریمه میشوید. اما اینجا میبینیم سگ حتی در پیادهرو مدفوع میکند و صاحبش اصلاً اهمیت نمیدهد و البته کسی هم به او معترض نمیشود.»
صاحب سگ، مقصر اصلی در ماجرای سگگزیدگی است
«بیقانونی در زمینه سگگردانی، هم میتواند به مردم و جامعه آسیب بزند و هم به خود حیوان. یکی از این بیقانونیهای خطرساز در ایران، گرداندن سگ در فضای عمومی بدون قلاده است. ببینید، جابهجایی سگ با قلاده، کمک میکند حیوان، رفتار کنترلشده داشته باشد. وقتی قلاده در دست شماست، حیوان فقط نیم تا یک متر از شما فاصله دارد و در صورت بروز رفتار هیجانآمیز از طرف او، میتوانید کنترلش کنید.
سگ بهطور غریزی نسبت به بعضی چیزها واکنش هیجانی دارد. مثلاً وقتی در پارک او را میگردانید، اگر گربه ببیند، از روی غریزه دنبالش میدود. وسایلی مثل دوچرخه و موتور هم، سگ را به هیجان میآورد. سگها بهویژه به موتور، حساس هستند. وقتی موتور با سرعت از کنارشان عبور کند، واکنش نشان میدهند. بنابراین اگر حیوان بدون قلاده و رها باشد، هم ممکن است با این محرکها بپرد وسط معبر و تصادف کند و هم ممکن است در اثر هیجان، به سمت افرادی که در آن محدوده هستند، حمله کند و به آنها آسیب برساند.
اینها واکنشهای غریزی حیوان است. این صاحب اوست که باید با استفاده از قلاده، حیوان را کنترل کند تا باعث ایجاد ترس و وحشت و آسیب برای مردم نشود.»
سگ «کشنده سورتمه» کجا و ایران کجا؟!
از نگاه احمدی، همانقدر که باید به فکر فرهنگسازی و وضع قوانین کاربردی درخصوص نگهداری سگهای خانگی باشیم، به همان اندازه هم باید در زمینه انتخاب یک نژاد مناسب، به علاقهمندان این حوزه آگاهی داده شود: «بهترین روش این است که افراد قبل از اقدام برای خرید حیوان خانگی، با یک کارشناس درباره انتخاب نژادش مشورت کنند. گاهی نژادهایی انتخاب میشود که اصلاً مناسب شرایط ایران نیست. مثلاً میبینید بعضیها با صرف پول زیاد، سگ نژاد «هاسکی» را که مختص مناطق سردسیر مثل روسیه است و بهعنوان سگ کشنده سورتمه شهرت دارد، میخرند و میآورند در حیاط خانهشان در تهران با هوای گرم و خشک رها میکنند!»
میدانی پلیس آمریکا در مقابل حمله این سگ، حق تیر دارد؟
«وقتی بدانید بعضی هموطنان، سگ «پیت بول»(Pit Bull) را بهعنوان سگ خانگی انتخاب میکنند، بیشتر به عجیب بودن اتفاقات این حوزه پی میبرید!» توضیحات بعدی حامی جوان حیوانات، علت عجیب بودن این انتخاب را بیشتر مشخص میکند: «در اروپا و آمریکا نگهداری از سگ پیت بول، قوانین خاص خودش را دارد. مثلا در اروپا، صاحب این سگ باید در ورودی خانهاش تابلوی هشدار نصب کند و به همه آگاهی بدهد که در خانهاش سگ پیت بول نگهداری میکند تا اگر مثلاً پستچی خواست بسته داخل خانه بیندازد، غافلگیر نشود و توسط این سگ گزیده نشود.
بالاتر از این، در آمریکا، پلیس در مقابل حمله این سگ، حق تیر دارد چون حیوان بالقوه خطرناکی است و با فک بسیار قوی که دارد، اگر کسی را گاز بگیرد، میتواند استخوانهایش را خرد کند!
اما نگهداری از سگ پیت بول در ایران، تابع هیچ قانونی نیست. در همین شرایط، چند سال قبل شاهد بودیم در لواسان یک نفر این سگ را بدون قلاده در پارک آورده و رها کرده بود. نتیجه دلخراش این بیتوجهی، حمله سگ به یک دختربچه و آسیبدیدگی شدید او بود...»
وقتی سگهای بومی، حمّال سگهای نژاددار میشوند!
«مشکلات موجود، از طرف آن دسته از صاحبان حیوانات خانگی ایجاد شده که فقط برای هیجان، این حیوانات را در خانه نگهداری میکنند و هیچ شناختی هم از نیازها و رفتارهای حیوانات ندارند. این افراد درست در مقابل حامیان واقعی حیوانات خانگی قرار دارند. ببینید برای مثال حامیان حیوانات، اهل خرید سگهای نژاددار و بهاصطلاح لاکچری نیستند. دغدغه آنها، محافظت از حیوانات در معرض خطر است.»
اما همهچیز در حد هیجانطلبی و تفاخرهای مبتذل بعضی افراد باقی نمیماند. پز دادنهای این جماعت تازه به دوران رسیده، فضا را برای سودجویی فرصتطلبانی فراهم میکند که از رحم و عاطفه نسبت به این مخلوقات خدا بیبهرهاند. احمدی روایت دردناکی در این زمینه دارد: «عطش افراد برای خرید سگهای نژاددار، تجارتی پرسود برای سودجویان ایجاد کرده. این افراد سودجو که پناهگاه و پانسیون حیوانات دارند، سگهای نژاددار میخرند و تولهکِشی راه میاندازند تا پول بیشتری به جیب بزنند. آنها برای این منظور، یک روش خاص دارند، به این ترتیب که از سگهای بومی بهعنوان «حمّال» استفاده میکنند!
وقتی سگ نژاددار زایمان میکند، تولههایش را میگذارند کنار سگ بومی مهربانی که به تولههای دیگران هم شیر میدهد. چرا؟ چون شیر دادن بهمرور باعث ضعیف شدن سگ مادر میشود. این سودجویان برای اینکه سگ ماده نژاددار ضعیف نشود و زودتر به سری بعدی زایمان برسد، کاری میکنند یک سگ بومی به تولههایش شیر بدهد. از آن طرف هم، تولههای نژاددار را با قیمت بالا میفروشند. اما این، فقط یک نمونه ساده از سودجوییها در این زمینه است و بحث سودجویی وحشتناک حیوانآزارها از تولهسگهای بیصاحب، حکایت دیگری دارد...
دست و پای تولهسگها، سهم رمالها و دعانویسها!
سگ مادر بیخانمان وقتی زایمان میکند، هم خودش اذیت میشود و هم تولههایش. اغلب این زبانبستهها عمر کوتاهی دارند؛ یا در اثر سرما و گرما و گرسنگی مریض میشوند یا گرفتار حیوانآزارها میشوند...» ادامه توضیحات حامی دغدغهمند حیوانات، غافلگیرکننده است: «حیوانآزارهای بیرحم، دست و پای تولهسگها – و اغلب سگهایی که رنگشان تیره است - را قطع میکنند و آنها را به رمالها، جادوگرها و دعانویسها میفروشند!
حرفهای عجیبی در این زمینه گفته میشود. میگویند رمالها و دعانویسها از این دست و پاهای بریده حیوانات برای ارتباط با اجنه استفاده میکنند! چند سال قبل، یک خانم یکی از همین تولهسگها را که پای چپش قطع شده بود و از شدت خونریزی از حال رفته بود، در گوشه خیابان پیدا کرده بود. او که دلش سوخته بود، با هزینه خودش حیوان را به یک کلینیک دامپزشکی رسانده بود تا از درد کشیدن بیشتر او جلوگیری کند...»
آنها با دلسوزی شما نسبت به حیوانات، پولدار میشوند
«واقعیت این است که عرصه حمایت از حیوانات برای بعضیها، عرصه کاسبی شده...» علیرضا احمدی این را میگوید و انگار داغ دلش تازه شده باشد، اینطور ادامه میدهد: «یک عده سودجو در فضای مجازی و بهویژه در اینستاگرام دارند به اسم حمایت از حیوانات از مردم اخاذی میکنند. آنقدر تعداد افرادی که دلشان به حال حیوانات میسوزد و به این افراد پول میدهند، زیاد است که هیچوقت بازارشان کساد نمیشود. برای تحتتاثیر قرار دادن مردم، از هیچ دروغ و صحنهسازی هم دریغ ندارند. چند وقت قبل، یک سگ را در سطل رنگ سیاه انداخته بودند و بعد، با این عنوان که «این سگ را در قیر داغ انداخته بودند و ما نجاتش دادیم!»، برای درمانش از مردم کلی پول جمع کردند...
مردم با دیدن این چیزها احساساتی میشوند و این افراد را به خواستههایشان که جذب فالوور و کسب پول است، میرسانند. درواقع این افراد سودجو، نان احساسات مردم را میخورند. اگر من که به حیوانات علاقه دارم، با دیدن هر عکس و فیلمی از حیوانات، احساساتی و دستبهجیب نشوم، این افراد به خواستههای نادرستشان نمیرسند.
حامی واقعی حیوانات، فرصت نمایش در اینستاگرام ندارد
چنین شرایطی باعث شده این سودجویی زشت، به شغل این افراد تبدیل شود. اتفاقاً درآمد خوبی هم برایشان دارد. طرف، به لحاظ مالی، صفر بوده. هیچ اطلاعات و دغدغهای هم نسبت به حیوانات نداشته اما یک پیج در اینستاگرام زده و کلی فالوور جذب کرده و با پولهایی که از مردم گرفته، حالا ماشین آنچنانی زیر پایش است و... این در حالی است که بسیاری از حامیان حیوانات که دارند سالم و صادقانه کار میکنند، نهتنها به فکر کسب درآمد از این راه نیستند بلکه از هزینه شخصی خودشان برای این کار مایه میگذارند.
مورد داشتهایم که یک حامی، خانه شخصیاش را فروخته تا بتواند برای حیوانات زخمی و بیمار، نقاهتگاه و پناهگاه راهاندازی کند. چنین فردی اصلاً فرصت ندارد که بیاید در اینستاگرام لحظهبهلحظه عکس و فیلم بگذارد. او برای اداره پناهگاه حیوانات باید 12، 13 ساعت در روز کار کند. برای مثال، در فصل تابستان فقط روزی 3 نوبت باید آبشخور حیوانات را نظافت و پر کند.»
حمایت از حیوانات، شغل نیست...
علیرضا احمدی و دوستانش، مصداق همین حامیان دغدغهمند بودهاند که در مقطعی، راهاندازی نقاهتگاه برای حیوانات را هم تجربه کردهاند: «از سال 93 که فعالیتهایم را در حوزه حمایت از حیوانات شروع کردم، یک موسسه حمایت از حیوانات به ثبت رساندم و با همراهی گروهی از دوستداران و حامیان حیوانات، فعالیتهای متنوعی در زمینه غذارسانی به حیوانات، کمک به حیوانات زخمی، احیای طبیعت برای تغذیه طبیعی حیوانات و... انجام میدادیم.
در مقطعی هم با کمک حامیان و دوستداران حیوانات، یک نقاهتگاه در شهر گرمسار راهاندازی کردیم. حیوانات مصدوم و زخمی را که موسسه خودمان از دست حیوانآزارها نجات میداد یا در نقاط مختلف پیدا میکردیم، به آنجا میبردیم و زیر نظر دامپزشک درمان میکردیم.
آن نقاهتگاه تا 2 سال دایر بود و وقتی موارد ارجاعی دوره نقاهت را گذراندند، آن را تعطیل کردیم چون من هیچوقت به موضوع حمایت از حیوانات بهعنوان یک شغل نگاه نکردم. هرچه بوده، علاقه قلبی و احساس مسئولیت اجتماعی نسبت به این مخلوقات خدا بوده. البته اگر فردی با نیت سودجویی و کاسبکاری وارد این عرصه شده بود، حتماً آن نقاهتگاه را نگه میداشت و از قِبَل آن برای خودش خانه و ماشین میخرید...»